به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از
لرستان، ذکر مرگ آثاری بر روی انسان و در جنبههای مختلف زندگی فردی و
اجتماعی او دارد، یکیاز این جنبهها، جنبه تربیتی است، یاد مرگ آثار
تربیتی زیادی میتواند داشته باشد.
عبرتآموزى، یکیاز آثار تربیتی ذکر
مرگ است که امام علی(ع) در خطبه 221 نهجالبلاغه در رابطه با آن میفرماید:
«اين اجساد پوسيده اگر مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند».
آمادگى
براى مرگ؛ از دیگر آثار تربیتی ذکر مرگ است که بر روی انسان تأثیرات
فراوانی دارد، چراکه توجه به حقانيت مرگ، هشدارى است براى همه انسانها كه
بيشتر و بهتر بينديشند و از راهى كه در پيش دارند با خبر شوند و خود را
براى آن آماده سازند، همچنین رهایی از گمراهی دیگر اثر تربیتی یاد مرگ است
که خداوند در این رابطه و در آیه 26 سوره مبارکه «ص» میفرماید: «..... اِنَّ
الَّذينَ يَضِلّونَ عَن سَبيلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسوا
يَومَ الحِساب؛ .... در حقيقت كسانىكه از راه خدا به در مىروند، بهسزاى
آنكه روز حساب را فراموش كردهاند، عذابى سخت خواهند داشت».
هم در
كلمات ائمه معصوم(ع) به یاد مرگ سفارش شده است و هم انسانهاى خود ساخته،
در مقام تهذيب نفس و تطهير دل به سالک و اشخاص تازه وارد به سلک سير و
سلوک، دستور به ياد مرگ بودن را مىدهند.
اسلام برخلاف برخى مكاتب كه
مرگ را افيون و عامل افسردگى مىدانند، مرگ را بهعنوان عامل پويش، حساب مىكند؛ كسىكه به ياد مرگ است مىداند هنگامىكه زنده است بايد كار كند؛ چون
بعداز مرگ بلافاصله از او مىپرسند عمرت را چگونه صرف کردید، بنابراین
باتوجه به اهميت ياد مرگ؛ قرآن كريم، در آیه 46 سوره مبارکه ص؛ يكىاز
ويژگىهاى برجسته پيامبران را، «ياد مرگ» دانسته و میگوید: «إِنَّـآ
أَخْلَصْنَـهُم بِخَالِصَة ذِكْرَى الدَّارِ؛ ما آنها را به صف خاص
آخرتاندیشی ویژگی بخشیدیم».
در اهميت ياد مرگ همين بس كه در محضر
پيامبر اکرم(ص) از خوبی و ثنای یک فرد فراوان سخن به میان آمد، فرمود: «ياد
مرگ بر رفيق شما چگونه است؟» گفتند: نشنيدهايم كه ياد مرگ كند، فرمود: «پس
آنچنان كه شما مىپنداريد نيست».همچنين آن حضرت(ص) مىفرمايد: زيرکترين
مردم كسى است كه بيشتر مرگ را ياد كند.
آثار ياد مرگخاصيت به ياد
مرگ بودن اين است كه؛ اگر شخص در رفاه و سرور است و غرور او را فرا گرفته،
با ياد مرگ، عالم دنيا بر او تنگ مىشود و ديگر نمىتواند بر دارايى محدود
خود ببالد و يا مغرور شود و اگر شخصى است كه در تنگناى زندگى قرار گرفته و
رنج مىبرد، باز وقتى به ياد مرگ بيفتد، دنيا بر او وسيع و راحت مىشود و
از سختىهاى چند روزه دنيا رنج نمىبرد، لذا امام على(ع) مىفرمايند:
«كسىكه زياد به ياد مرگ باشد، از دنيا به اندكش راضى مىشود».
در حدیثی
آمده است که حضرت صادق(ع) آثار ياد مرگ را چنين بيان مىکند: «ياد مرگ،
شهوتها را در نفس از بين مىبرد و ريشههاى غفلت را يکسره بر مىكند و دل
او را با وعدههاى الهى محكم مىكند و روحيه انسان را از قساوت دور مىكند و
دل انسان را با وعدههايى الهى محكم مىكند و نشانههاى هوا و هوس را در هم
مىشكند ...»، همچنین حضرت رسول اكرم(ص) مىفرمايند: «مرگ را بسيار ياد
كنيد، زيرا مرگ گناهان را پاک مىكند و ميل و رغبت به دنيا را مىكاهد».
نشانه هاى ياد مرگمرگ
نیز مانند ساید موضوعات نشانههایی دارد؛ از نشانههاى ياد مرگ، كوتاهى
آرزوها، پيشى گرفتن و شتاب كردن در حسنات و اشتياق به كارهاى نيكوست. چراكه «امل» برخلاف اينها؛ يعنى آرزوهاى طولانى و ... باعث غفلت انسانها از مرگ
است؛ چنانكه حضرت على(ع) در حديثى فرمود: اى مردم! ترسناکترين چيزى كه بر
شما مىترسم دو چيز است: پيروى از هوا و هوس و آرزوهاى طولانى؛ اما تبعيت
از هوا و هوس، انسان را از راه حق باز مىدارد و اما آرزوهاى طولانى، آخرت
را به دست فراموشى مىسپارد.
مفهوم يقين داشتن به مرگ چيست؟ما در کتب دینی و آثار علمای خود با دو مفهوم علم به مرگ و یقین داشتن به آن دیده میشود، که علمِ به «مرگ»، غير از يقين به آن است.
يقين،
مراتبى دارد؛ که اولین مرتبه آن علماليقين است، علمالیقین اين است كه
انسان از دلايل مختلف، به چيزى ايمان آورد؛ مانند كسىكه با مشاهده دود به
وجود آتش ايمان پيدا كند. دومین مرتبه یقین، عيناليقين است که این مرتبه
در جايى است كه انسان به مرحله مشاهده مىرسد و با چشم خود مثلاً آتش را
مشاهده مىكند و سومین مرتبه آن حق اليقين، است؛ مانند كسى است كه در آتش
وارد شود و سوزش آن را لمس كند و به صفات آتش متصف شود كه اين مرحله،
بالاترين مرحله يقين است و انسان مىتواند به اين مقامات عالى برسد.
بنابراین
راه يقينِ به «مرگ»، رسيدن به مقام عالى كشف و شهود عينى است، كه از طريق
دل امكانپذير است، نه استدلالهاى علمى و منطقى كه فقط عقل را راضى
مىكند.
توبه واقعى، زدودن زنگارهاى گناه از دل، ايمان قوى، اعمال صالح،
ياد و عبادت خداوند، توكل و تسليم محض در برابر فرمانهاى الهى، اطاعت از
پيامبراكرم(ص) و امامان معصوم(ع)، محاسبه دائمى نفس، معرفت خود و خداوند،
اخلاص، مطالعه در زندگى افرادى كه مراحل كشف و شهود را پيمودهاند،
بىاعتنايى به دنيا، توجه به آخرت، آمادگى براى مردن و ... ، ازجمله مواردى
است كه انسانرا به مقام عالى كشف و شهود مىرساند و به اين وسيله داراى
چشم باطنى و ملكوتى شده، حجابها كنار رفته و حقيقت در آن پدیدار مىشود؛
آنگاه به بعضىاز حقایق جهان غيب، ازجمله يقين به مرگ، عالم برزخ و
قيامت؛ به همان روشنى كه انسان با چشم خود محسوسات را مىبيند، دست
مییابد، همانگونه که خداوند در آیات پنجم و ششم سوره مبارکه تکاثر
میفرماید: «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ(5) لَتَرَوُنَّ
الْجَحِيمَ(6)؛ چنین نیست اگر شما به علم یقین میدانستید(5)؛ به یقین جهنم
را میدیدید(6)» خداوند در آیه اول، ديدن از دور را به علم اليقين تعبير
كرده است و آيه بعدى عين اليقين را مطرح نموده است، كه ديدن از نزديک است، و
در آيههای 94 و 95 سوره واقعه حق اليقين را بيان كرده و میفرماید: «و به
دوزخ وارد شدن(94) بیتردید این همان حقیقت یقینی است(95)» و پيامبر
اكرم(ص) مى فرمايد: «اگر شياطين دلهاى فرزندان آدم را احاطه نكنند،
مىتوانند به جهان ملكوت نظر افكنند».
در حديثى دیگر وارد شده است كه،
پيامبر اكرم(ص) از حارثة بن مالك پرسيد: حالت چطور است؟ عرض كرد: اى رسول
خدا(ص) به مقام يقين رسيدهام، فرمود: هر چيزى واقعيت و نشانهاى دارد،
واقعيت و نشانه اين سخن تو چيست؟ عرض كرد: نشانهاش اين است كه من نسبت به
دنيا بىاعتنا هستم، شب بيدار مىمانم (و عبادت مىكنم) و در گرماى سخت
تشنهام و روزه مىگيرم، گويى مىبينم پروردگارم براى حساب، آماده است و
گويى اهل بهشت را مىبينم كه در بهشت با يک ديگر ملاقات مىكنند و گويى صدا
و ناله و فرياد اهل دوزخ را در دوزخ مىشنوم. آن حضرت فرمود: اين بندهاى
است كه خداوند قلبش را نورانى ساخته، حقيقت را ديدهاى، ثابت قدم باش ...».
بهترين نوع مرگ كدام است؟بهترين
نوع مرگ از نظر قرآن مرگ در راه خداست، بهگونهای که پيامبراكرم(ص) در
این رابطه میفرماید: «بالاتر از هر نيكى، نيكى هست، تا اينكه انسان در
راه خدا كشته شود، هنگامىكه در راه خدا كشته شد به نيكىاى رسيده است، كه
بالاتر از آن نيكى نيست.
اين نوع مرگ، ويژگىهایی دارد که از جمله
آنها میتوان به زنده بودن نزد پروردگار و روزى خوردن، ورود به عباد الهى
و بهشت خدا و مرگ توأم با ايمان و وعده بهشت، اشاره کرد.
خداوند متعال
در آیات 169 تا 171 سوره مبارکه آلعمران، در رابطه با مرگى كه در راه جهاد
در راه خدا باشد مىفرمايد: «اى پيامبر؛ هرگز گمان مبر آنها كه در راه
خدا كشته شدهاند مردگانند، بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده
مىشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و براى
كسانىكه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند، شادى مىكنند كه نه
بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مىشوند. به نعمت و فضل خدا و اين كه
خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمىگرداند، شادى مىكنند.
به اين نكته بايد توجه داشت كه پس از مرگ، همه انسانها حيات برزخى دارند، ولى شهيدان از يک حيات ويژه برخوردارند.
خداوند
متعال در آیات 27 تا 30 سوره مبارکه فجر، درباره بازگشت مؤمنان به خداوند،
بهترين، جالبترين، دلانگيزترين و روح پرورترين تعبير را كه همراه با لطف
و صفا و آرامش و اطمينان است، به كار گرفته و مىفرمايد: «تو اى روح آرام
يافته! بهسوى پروردگارت بازگرد در حالىكه هم تو از او خشنودى و هم او از
تو خشنود است و در سلک بندگان و بهشتم وارد شو»؛ اين آيات دعوت رسمى و
مستقيم خداوند از نفوسى است كه در پرتو ايمان به حالت اطمينان و آرامش
رسيده اند. دعوتى كه آميخته با رضايت طرفين است.
قرآن درباره مردى كه در
شهرى مردم را به اطاعت رسولان خدا(ص) و عبادت و بندگى خدا دعوت كرد و در
برابر طغيانگرى قوم قرار گرفت و او را كشتند، در آیات 25 تا 27 سوره
مبارکه یاسین مىفرمايد: «من به پروردگارتان ايمان آوردم، پس به سخنان من
گوش فرا دهيد، سرانجام او را شهيد كردند و به او گفته شد: وارد بهشت شو!
گفت: اى كاش قوم من مى دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از
گرامىداشتگان قرار داده است».