استقلال کلیسا در اوکراین؛ بهره‌برداری سیاسی یا جنگ دینی؟
کد خبر: 3560788
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۸
فئودور لوکیانف پاسخ می‌دهد؛

استقلال کلیسا در اوکراین؛ بهره‌برداری سیاسی یا جنگ دینی؟

گروه بین‌الملل: رئیس شورای سیاست دفاعی و خارجی روسیه معتقد است که در شرایطی که دولت اوکراین، آگاهانه سیاست ضد روسی دارد، غیرطبیعی است که کلیسای ارتودوکس اوکراین بخشی از کلیسای روسیه باشد.

فردا//استقلال کلیسا در اوکراین؛ بهره‌برداری سیاسی یا جنگ دینی؟
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، فئودور لوکیانف، رئیس شورای سیاست دفاعی و خارجی و عضو شورای امور بین‌الملل روسیه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «ریانوستی» به بررسی نقش عامل مذهبی در سیاست جهان امروز و تلاش اوکراین برای استقلال کلیسای ارتدوکس این کشور از کلیسای روسیه پرداخت و به سؤالات خبرنگار این رسانه پاسخ داد.
متن این گفت‌و‌گو که رایزنی فرهنگی ایران در روسیه آن را ترجمه و در اختیار ایکنا قرار داد، بدین شرح است:  
سؤال: دولت اوکراین اخیرا موضوع استقلال کلیسا را دستمایه بازی‌های سیاست خارجی خود کرده است. این را چطور توضیح می‌دهید؟
ـ خوب اتفاقا اینجا همه چیز معلوم است. هم‌اکنون اوکراین برای دومین‌بار پس از سال 1991 تلاش می‌کند با یک جهش قوی حکومت ملی کارآمدی به وجود آورد. اوایل دهه 90 نتیجه کمی از این کار حاصل و همه چیز به نوعی خاموش شد. شاید اگر وضعیت موجود حفظ می‌شد، به مرور زمان، مردم نسبت به حکومت اوکراین انس می‌گرفتند؛ حتی کسانی که در ابتدا، استقبال زیادی از آن نکرده بودند.
اما رهبری دولت، از کیفیت بسیار پایینی برخوردار است. شرایط رشد و ترقی فراهم نشد؛ به همین دلیل، تلاش شد تا به هرحال، کشور با یک جهش، بر روی ریل‌هایی قرار گیرد (اتحادیه اروپا) که گویا قبلا، کشورهای لهستان، چک، اسلواکی و حتی بلغارستان را با موفقیت روی آن قرار داده بودند. در شرایطی که دولت اوکراین، آگاهانه سیاست ضد روسی دارد، غیرطبیعی است که کلیسای ارتودوکس اوکراین بخشی از کلیسای روسی باشد. بنابراین، تلاش برای ایجاد کلیسای مستقل ملی، به لحاظ سیاسی قابل درک است.
- یعنی کی‌یف به بهره‌برداری از این موضوع، ادامه خواهد داد؟
به نظر من، تلاطمات بسیار سختی پیش روی کلیسای ارتودوکس روسی است. به احتمال زیاد اسقف اعظم مسکو به تدریج جایگاه خود را در آنجا از دست خواهد داد. زیرا بر خلاف کلیسای کاتولیک که به هیچ حکومت مشخصی وابسته نیست، کلیسای ارتودوکس روسی وابسته به حکومتی است که چه بخواهیم یا نخواهیم، منصفانه باشد یا نه، در منطقه همیشه به عنوان حکومتی که جاه‌طلبی‌های امپریالیستی دارد، تلقی خواهد شد.
ـ این بدان معنا است که اوکراین را به سمت یک نوع جنگ دینی خاص می‌برند؟
خوب، خوشبختانه به هر حال، اوکراین یک حکومت غیردینی است و این بیشتر یک بازی سیاسی است؛ نه جنبش توده‌ها. به همین دلیل من نام آن را جنگ دینی به معنای کلاسیک آن نمی‌گذارم. اما جای بحث نیست که این موضوع، یکی از مؤلفه‌های جنگ سیاسی خواهد شد و در شرایط مشخص، خیلی امکان دارد که اولین مؤلفه آن باشد. جنگ یوگسلاوی هم در اوایل دهه 90، به هیچ وجه مذهبی نبود؛ اما مؤلفه مذهبی، به سرعت عامل تعیین‌کننده شد: افرادی که درگیر جنگ بودند به سه گروه مسلمان، کاتولیک و ارتودوکس تقسیم شدند. این در حالی بود که جنگ به علل دیگری آغاز شده بود. آن هم عللی کاملا متفاوت.
ـ شاید تمام اقدامات دولت‌ها علیه کلیسای ارتودوکس اوکراین (اسقفی اعظم مسکو) از آن جهت است که اکنون محرک‌های دیگر برای کوک کردن اوکراینی‌ها علیه روس‌ها جذابیت خود را از دست داده و کار نمی‌کنند؟
سیاست اوکراین، مورد خاصی است. در آن از هر اهرمی که فکر می‌کنند می‌تواند دولت را در دستیابی به اهدافش یاری دهد، استفاده می‌کنند. حالا که معرفی کلیسای ارتودوکس روسی به عنوان ابزار نفوذ سیاسی مسکو، به نفع ایشان(رهبران سیاسی اوکراین) است، به این کار ادامه خواهند داد. این مسئله در غرب، با کمال میل پذیرفته می‌شود. اما اینجا دوباره باید تذکر داد. تغییراتی که در آمریکا و اروپا رخ می‌دهد موجب افزایش علاقمندی نسبت به اوکراین نمی‌شود. احتمالا برعکس هم خواهد شد. اما دولت اوکراین، ممکن است بدون حمایت خارجی (نه فقط مادی، که به نوعی معنوی، عقیدتی و امیدبخش آینده روشن اروپا) مشکلات مهلکی را در خصوص هدف‌گذاری تجربه کند. وقتی چشم‌انداز روشن و مشخصی برای ورود به جهان اروپا وجود ندارد (اکنون خود اروپا در بهت به سر می‌برد) سر و ته مسیر حرکت به هم آورده می‌شود.
ـ اخیرا پاتریارک کریل، اسقف اعظم روسیه به طور کاملا مشهودی در عرصه بین‌الملل فعال شده است. آیا اتفاقاتی چون ملاقات با پاپ یا تلاش ایشان برای آماده‌کردن کلیسای جامع ارتودوکس بر موضوع روز سیاست بین‌الملل تأثیرگذار است؟
ـ خوب، اسقف اعظم الان فعال نشده است. چندی پس از آنکه در رأس کلیسا قرار گرفت به کی‌یف عزیمت کرد. دیداری درخشان که وعده‌های بسیاری می‌داد. هر چند آن موقع «ویکتور یوشچنکو» رئیس‌جمهور اوکراین بود و روابط خیلی بدی بین دو دولت وجود داشت. در آن زمان، اسقف اعظم خیلی ماهرانه راهی پیدا کرد تا با تردید نشان‌ندادن نسبت به حاکمیت سیاسی اوکراین و حتی تأکید بر آن، روی مشترکات مذهبی تکیه کند. آن وقت به نظر رسید او می‌تواند نقشی را که دولت به خوبی از عهده آن برنمی‌آید ایفا کند. اما این اتفاق نیفتاد.
در حال حاضر فکر می‌کنم ارزیابی مجدد نقش تماس‌های کلیسا ارزش ندارد. البته بدون شک، آنها می‌توانند ابزاری برای سیاست بین‌الملل باشند. ملاقات پاپ و اسقف اعظم، گام بسیار مهمی است. هرچند کلیسای کاتولیک، به خصوص در زمان پاپ فعلی، آشکارا بیشتر حاضر است با لیبرالیسم معاصر دمساز شود تا با ارتودوکس. به هر حال، هر دو در جایگاه محافظه‌کار و کلاسیک قرار گرفته‌اند و از این لحاظ، حمایت از مناسبات با کلیسای کاتولیک اهمیت دارد. اما به نظر من امروز این جهت‌گیری، در اولویت نیست.
ـ چرا؟
نباید فراموش کرد، بخش عظیمی از جهان مانند چین، ژاپن و کره، کشورهایی هستند که می‌توان گفت مذهبی نیستند. مذهب در آنجا فقط عبارت است از مراسم زیبا و مانند لوازم جانبی است. البته آنجا هم اسلام به عنوان فاکتور سیاسی حضور دارد؛ به خصوص در مسئله جدایی‌طلبی اویغورها.
به همین دلیل فکر نمی‌کنم در سطح جهان‌شمول، کاری با احیای نقش سیاسی مذهب داشته باشیم. البته اگر پرتشنج‌ترین نقاط، مانند خاورمیانه یا اروپا مد نظر باشد، چرا.
ـ اساسا اعتقادات دینی سیاستمداران رده اول تا چه اندازه روی تصمیماتی که اتخاذ می‌کنند، تأثیرگذار است؟
ـ  خیلی تأثیرگذار نیست. حتی در آمریکا که همه سخنرانی‌ها به عبارت «خدا شما را حفظ کند» ختم می‌شود، اصلا به معنای آن نیست که مثلا رئیس‌جمهور آمریکا مبلغ دین است. در اروپا نیز قطعا چنین کسانی وجود ندارند. در مورد رئیس‌جمهور خودمان(ولادیمیر پوتین) هم فعلا نمی‌بینم که عقاید مذهبی تعیین‌کننده تصمیمات وی باشد.
ـ و اردوغان؟
آن‌طور که می‌گویند، او عقیده دارد پیشرفت و موفقیت‌های او همه به خواست خدا است. شاید او همه تصمیمات خود را با قرآن تطبیق نمی‌دهد؛ اما این که در دینداری اعتماد به نفس می‌یابد، صحت دارد. با چنین رهبرانی دشوار می‌شود کار کرد. نمی‌دانی دفعه بعد به اراده خداوند چه چیزی بر او نمایان می‌شود.
به همین دلیل، به نظر من فعلا عامل مذهب در هیچ جای جهان مؤلفه تعیین‌کننده در سیاست نیست. اگر چه به طور فزاینده‌ای وجود دارد.
برخی ورود اسلام سیاسی به صحنه بین‌المللی را به انقلاب اسلامی ایران و تهاجم شوروی به افغانستان مربوط می‌دانند.
captcha