*فضای مجازی که زندگی دوم بسیاری از هموطنان ما در آن شکل جدیدی یافته میگیرد، از چه نوع امنیتی باید برخوردار باشد؟
حضور در فضای مجازی امروزه چه بخواهیم و چه
نخواهیم، به یک اصل گریزناپذیر مبدل شده است و جمعیت وسیعی از افراد در فضای مجازی
و شبکههای اجتماعی حضور دارند و حتی شاهد حضور نهادها، شرکتها و مؤسسات در این
فضای نوین هستیم. این حضور نشان دهنده این است که زمینههای حضور مردمی در فضای
مجازی از جنبه تفریح و سرگرمی خارج شده و قابلیت تجاری دارد. بسیاری از مراکز
تولید اقامتگاه خود را از فضای حقیقی خارج کرده و در فضای مجازی کسب و کار را راهانداختهاند.
این واقعیتها گویای این مسأله است که ما میتوانیم تکنولوژی و محصولات را در
زندگی اجتماعی وارد کنیم. اما این پرسش مطرح میشود که آیا چنین کاری مهیاست و
چنین مسأله ای توجیه عقلانی دارد یا خیر؟ ما مخالفتی با تکنولوژی نداریم اما
باور داریم محصولات تکنولوژی همچون پیامرسانها و شبکههای اجتماعی که جمعیت
میلیونی دارند، جنبههای مثبت و منفی دارند. معتقدم در پیغامرسانهایی که در قالب
شبکههای اجتماعی هستند، ما مدیریتی نداریم، به همین دلیل فاقد امنیت هستند.
اساسا همانطور که به طور کلی فضای مجازی استانداردهای امنیت لازم را ندارد، برخی از محصولات همچون پیغامرسانهای نوین هم فاقد امنیت هستند و امنیت لازم را ندارند. اگر این پیغامرسانها امنیت داشته باشند که دیگر سودآوری و تولیدی تجاری برای صاحبانشان نخواهد داشت. در هر صورت ما مخالفتی با تکنولوژی نداریم اما برخی از محصولات تکنولوژی از جنس بومی میتواند قابلیتهای مثبتی داشته باشد. تلگرام، پیغامرسان یک شرکت خارجی است و در ایران بستری و پایگاهی ندارد و همین امر نشانگر آن است که ما در ابعاد حقوقی فعلا دلیلی بر اعتماد به برخی از شبکههای اجتماعی نداریم. اینترنتی که امروزه در ایران استفاده میشود، اینترنت صد درصد آمریکایی است و اگر عاقل باشیم و برمبنای علم امروز درباره مدیریت فضای مجازی و ایجاد امنیت در فضای مجازی صحبت کنیم، نیازمند یک زمین بومی هستیم. این امر به مثابه یک فعالیت کشاورزی میماند که گندم مرغوب درو کنیم؛ بنابراین باید قبل از هر کاری، باید زمین مرغوب را داشته باشیم. اگر از استقرار امن و زندگی امن صحبت میکنیم، نمیتوانیم میراثخوار و مصرفکننده پهنای اینترنت امریکا باشیم و هر راهکار و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی درنظر بگیریم، به سرمنزل مقصود نزدیک نخواهیم شد؛ مادامی که همچون کشورهای دیگر اینترنت ملی داشته باشیم. در این فضای کنونی صحبت از مدیریت فضای مجازی و برون رفت از آسیبهای نگران کننده فضای مجازی بیشتر رنگ و بوی شعار و خیال و آرزو دارد. معتقدم اگر میخواهیم در عصر آرزو سیر کنیم، آسمان فضای مجازی، پهنای وسیعتری دارد و اگر نگاه واقعبینانهای داشته باشیم، باید به این موضوع برسیم که در این عصر نیازمند اینترنت بومی همچون شبکه ملی اطلاعات هستیم تا در زندگی دوم هم فضای امن داشته باشیم.
*دلایل ناامنی و بروز شایعات در فضای مجازی چه مواردی میتواند باشد؟
امروزه در فضای مجازی، مشکلات شایعی وجود دارد که به دلیل آن است که در کانون خارجی، حیات سایبری را ادامه میدهیم و فرهنگ آمریکایی بر آن تسلط دارد و حریم خصوصیمان در خطر است. کاربران در تلگرام که کاربران در رأس آن قرار دارند، حق ادعای حفظ حریم خصوصی به واسط پیغام رسان وجود ندارد؛ چراکه مدیران پیغام رسان با بسیاری از معاندان که اغلب کشورهای معارض با نظام جمهوری اسلامی هستند، پیمانهایی دارند و زمانی که افراد در این فضا قرار میگیرند و اطلاعات پروفایلشان به سرقت میرود، حق شکایت ندارد. حتی این مورد در اساسنامه یاهو هم ثبت شده است مبنی بر اینکه برای ایمیلی که ایجاد میشود، این اصل مسلم است که امنیت کاربر تا حدی تعیین میشود که ما بخواهیم و کاربر با اعلام رضایت این حق را به مدیران یاهو میدهد که آنها براساس ارزشها و مطالبات و آنچه که دوست دارند، برای کاربران حریم خصوصی تعیین کنند. این امر نشاندهنده این است که بسیاری از رفتارهای عادی و پیشپا افتاده بعدها برایمان مشکلساز میشود. زمانی که اساسنامه را میخوانیم متوجه میشویم که آنها به لحاظ حقوقی و فنی بسیار کار کردهاند و امکان نقض حریم خصوصی در بستر یاهو و تلگرام وجود دارد. متأسفانه ما به لحاظ حقوقی تسلطی در فضای مجازی و ابعاد مختلف نداریم.
*سواد رسانهای چقدر میتواند در این ناامنیها نقش داشته باشد؟
یکی از دلایل ناامنیها در اخبار و اطلاعات فضای مجازی این است که ما به لحاظ فنی و مهندسی سایبری، از سواد رسانهای برخوردار نیستیم. متأسفانه چند وقت پیش از وزیر ارتباطات شنیدیم که قرار است که به کانالهای تلگرامی بیش از پنج هزار مجوز داده شود. همه میدانیم که تلگرام برای روسیه، اسرائیل و انگلستان است. یعنی تلگرام به صورت چند ملیتی مدیریت میشود حال در این فضا که دادههای خام مورد تجارت قرار میگیرد و صاحبان آن قراردادهایی با انجمنهای جامعهشناسی جمعیتها و ملتها منعقد میکنند تا از دادههای کاربران استفاده کنند، چگونه میتوان چنین مجوزهایی را در ایران صادر کنیم. آنها از دادههای کاربران به سلایق مخاطبان ایرانی پی میبرند و در نهایت کالاهایی را تولید میکنند که به مصرف ایرانیان برسد. آنها به گونهای نقشهها و مدیریت خود را در فضای مجازی پیادهسازی میکنند که ارادههایمان را در دستانشان بگیرند و ما به گونهای رفتار کنیم که آنها بخواهند. تک تک این دادههای بیارزش، ارزش میلیاردی برای صاحبان تلگرام دارد. همین که در پیامهای نسل جوان ایران، نامی از 12 امام رد و بدل نمیشود، یعنی 85 درصد کاربران سبقه دینی ندارند و به راحتی میتواند آنها را جهت داد و متلاشیشان کرد.
*پس تلگرام امنیت کاربران را در فضای مجازی نقض میکند؟
بسیاری از شبکههای اجتماعی برای فعالیتهای جاسوسی ساخته شده است و شبکهای همچون تلگرام که کارش نقض امنیت است، چطور میتواند موجب امنیت در فضای مجازی باشد. اگر برخی از کاربران بر این تصورند که امنیتهای لازم را به لحاظ قفل کردن و رمزگذاریها رعایت کنند، باید گفت که این امنیت به مانند زندگی در خانهای بوده که متعلق به دیگری است و ما در یکی از اتاقها زندگی میکنیم و درب آن اتاق را قفل میکنیم. درحالی که صاحبخانه میتواند سقف اتاق را بردارد تا بداند که ما در آن چه میکنیم. بنابراین فضای مجازی منطقه ناامنی میماند و ما در سرزمین دشمن و در این محیط ناامن بسر میبریم. برخی از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی اساسا برای نقض حریم خصوصی و امنیت به معنای حقیقی و حقوقی است. زمانی که در شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک که بیشترین تعدادش ایرانیها هستند، منطق تجاری سازی دادهها حاکم است.
*جستجوها چقدر فضای مجازی را ناامن میکنند؟
برای مثال اگر نام مادر را در موتورهای جستجوگر، جستجو کنیم، نتایج منفی حاصل میشود یعنی مطالبی درباره رابطه نامشروع مادر با موارد دیگر را شاهد خواهیم بود. ما ناخواسته در معرض آسیبزایی فضای مجازی هستیم. اگر کاربری پایبند به اخلاق اسلامی و دینی هستند، حتی در یک جستجوی ساده، مستعد هدایت به صفحات مستجهن است. این نشان میدهد که ما به طور عمدی شاهد نامنیها در فضای مجازی هستیم. چون سواد رسانهای نداریم و همین مسائل پیش پا افتاده جستجو کاربران را ناخواسته به فضای مستهجن و ناامن میکشاند. بسیاری از شبکههای اجتماعی خارجی تعمدا برای ایجاد ناامنی و اذهان ساخته شده است. امروزه شایعات بی اساس رواج بسیاری در فضای مجازی دارد. اخباری که منتشر میشود، به دلیل آنکه معیاری برای راستیآزمایی وجود ندارد، بسترهای تولید شایعات خبری فراهم میشود. متأسفانه از آنجا که کاربران، لیبرال فکر میکنند، زمانی که با مطلبی روبرو میشوند، این حس برآنها تحمیل میشود که باید آن مطلب را منتشر کنند و نتیجه آن برابر با انتشار یک اسرار محرمانه میشود. برای مثال یکی از مسئولان عالی رتبه سیاسی کشور پیامی را به اشتراک گذاشت و دیگری آن پیام را در گروههای دیگر منتشر کرد. این اعتمادهای بی اساس و حتی عادی شدن اعتمادهای بی اساس سبب رواج شایعات میشود. همچنین کاربران بسیاری از مطالب را نخوانده تأیید میکنند. اینها نشان میدهد که فضای مجازی فضای سرشار از آسیبها و استعمار خرابکارانه است.
*موبایلهای شخصی تا چهاندازه در این ناامنیها اثرگذار بوده است؟
گسترش موبایلهای هوشمند به ما اجازه داشتن یک تلویزیون شخصی میدهد، یعنی هر آنچه که دوست داریم ببینیم و به اشتراک بگذاریم. به تعداد کاربران یک تلویزیون شخصی وجود دارد. یکی از بزرگترین خطرات این موضوع، تریبون شخصی است که متأسفانه مدیریتی بر این تلویزیونهای شخصی وجود ندارد و هر کاربری براساس علایق خود محتوایی اعم از شعر، قصه، توصیههای ورزشی، مسائل تفریحی و حتی فحش را ارسال میکند. همچنین در این تلویزیونهای شخصی هرکسی به خود حق میدهد که هرآنچه که دوست دارد به اشتراک بگذارد و همه اینها سبب میشود که معیار اخلاقی اجتماعی رخ دهد. در این شرایط هر کاربری برای خود مرجع تشخیص میشود و در نهایت ناخوداگاه بسترهای بزهزایی ایجاد میشود.
* از منظر شما به عنوان یک جرمشناس، فضای مجازی تا چه اندازه آسیبزاست؟
فضای مجازی فضای جرم زاست چراکه فاقد استانداردهای لازم برای زندگی سالم است و نمیتوان این موضوع را کتمان کرد مبنی بر اینکه فضای مجازی همچون زندگی سنتی قابل مدیریت باشد. اگر در زندگی سنتی ما با دو نفر دوست بودیم، امروز نباید این توهم به وجود بیاید که با همه یک میلیون نفری که در فضای مجازی ارتباط داریم، دوست هستیم چراکه این ارتباطات در ردیف دوستیها قرار نمیگیرد بلکه ما دوستانه رفتار میکنیم و نباید این توهمات بر ما ایجاد شود که با همه این یک میلیون نفر دوست هستیم. ما به دلیل آنکه در فضای مجازی فرصتی برای پالایش نداریم، بر این تصوریم که یک میلیون نفری که مطالب را با آنها به اشتراک می گذاریم، قابل اطمینان هستند درحالی که گاهی آقای پنجاه ساله خود را در جایگاه یک خانم 18 ساله معرفی میکند. امنیت در فضای مجازی گوهری است در دل اقیانوس که باید به دنبالش باشیم. مردم به مانند صداوسیمای متحرک هستند و هرکاری که دوست دارند، انجام میدهند. باید بدانیم هر آنچه که در فضای مجازی گذاشته می شود، نوعا قابل اعتماد نیست و اگر خردمند باشیم باید هر آنچه که میبینیم و میشنویم نباید اعتماد کرد. در این شبکهها گزینشگری رسانهای رخ میدهد و بسیاری از دادها برجسته میشود. این گزینشگریها خواسته و ناخواسته رخ میدهد. به همین علت آنچه که در این فضا میبینیم ممکن است دروغ محض باشد، چون معیاری برای آنها وجود ندارد.
*وظیفه ایجاد آرامش و امنیت در فضای مجازی برعهده چه کسی است؟
من و شما به عنوان کاربر، خانوادهها، مسئولان و نهادهای قانونی و مقامات اجرایی کشور همه در راستای ایجاد امنیت محتوایی و خبری مسئول هستند، زیرا زندگی سالم در فضای سایبری نیازمند فرهنگ سایبری است، تا مادامی که فرهنگ سالم در فضای سایبری نداشته باشیم، نمیتوانیم ادعا کنیم که به ابزارهای پیشگیرانه مجهز هستیم بلکه باید بین کاربران تفاوت قائل شد چرا که یک کاربر بالغ بسیاری از مضامین غلط را به راحتی تشخیص میدهد درحالی که یک دانشآموز و یا نوجوان 15 ساله توانایی چنین تشخیصی را ندارد. ما باید متناسب با سن، جنس، طبقات اجتماعی جامعه دیالوگسازی و بسترسازی کنیم. در جامعه ما سواد رسانهای معنایی ندارد. اگر از زندگی سالم در فضای مجازی صحبت میکنیم باید متناسب با سطح سواد جامعه کلاسهای آموزشی بگذاریم. خیلی از پدران و مادران نمیدانند فرزندانشان در حین حال که کنارشان نشستهاند، کیلومترها آن طرف سیر میکنند. شاید اگر فرزند در کوچه باشد، در معرض چند نفر قرار بگیرد اما در فضای مجازی در معرض آسیبهای بسیاری است. فضای مجازی کاریتری و پر بنبست ترین فضای دنیاست و هیچ انسان عاقلی نمیتواند فضا را رها کند. ما باید برای والدین و حتی مسئولان آگاهیسازی کنیم. معتقدم مسئولان رده اول وزارت ارتباطات باید مجهز به سواد رسانهای باشند. اگر مسئولان ذیربط این سواد را داشتند، هیچگاه سیمکارت ویژه دانشآموزان را با 20 گیگ اینترنت طراحی نمیکردند و در اختیار دانشآموزان قرار دادند. این 20 گیگ اینترنت یعنی این اجازه را به دانشآموز میدهیم تا بروند و فیلم دانلود کنند.
*نوع مواجه مردم در مقابله اخبار و اطلاعات بسیاری که رد و بدل میشود، چگونه باید باشد؟
ما باید از خودمان شروع کنیم. بسیاری از مسئولان جهل سایبری دارند؛ ما برای آنکه در معرض ناامنیهای خبری سایبری قرار نگیریم، باید دانش سایبری داشته باشیم تا درست و غلط بودن مطالب را تشخیص دهیم. ارتقای سطح دانش سایبری، سواد رسانهای، فرهنگسازی فراگیر، توانمندسازی اقشار مختلف آسیبدیدگی از جمله راهکارهای مقابله با ناامنیهای خبری است. امروزه مدارس ما مستعد آسیبدیدگی است و ما باید توانمند کنیم و برای تحقق این امر نیازمند گشت زنیهای پلیس سایبری هستیم. فراموش نکنیم در زمینی که حقی نداریم دور از ذهن نیست مطلقا نتوانیم از امنیت خبری و رسانه و امنیت تعاملاتی در فضای مجازی صحبت کنیم. ما به عنوان یک کشور صرفا مصرف کننده و وارد کننده تکنولوژی های ارتباطی و دادههای اینترنتی هستیم و امیداوریم گلستان خارهایی که برای ایرانی مجانی است، حداقل بیش از این سبب آسیب دیدگی ما نشود.