به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مجتبی اصغری، دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی قاری و مدرس قرآن کریم و از شاگردان حسین شریفیان، محمدصادق بهشتی، شهاد زمانی در پی گزارش اخیر از جلسه قران حسین شریفیان و برخی دغدغه های این مدرس قران کریم در خصوص کم رونقی جلسات قرآنی، یادداشتی را مبتنی بر همین موضوع، با توجه به حضور وی در جلسات قرآنی متعدد نگاشته است که در ادامه میخوانیم:
به نقل از خبرگزاری ایکنا؛ جناب استاد شریفیان، فرموده اند که جلسات قرآنی و اساتید قرآن مهجور واقع شده اند و در باب توضیح این مساله، دلایلی را ذکر کرده اند. در راستای دغدغه ایشان، در باب کم رونقی جلسات قرآنی، علل زیر را می توانم صورتبندی کنم:
1- نه تنها جلسات قرآنی که به نظر میرسد نمازهای جماعت، نماز جمعه، جلسات مساجد و بسیاری از جلسات فرهنگی - مذهبی در دانشگاهها نیز کم رونق شده است. شاید علت اصلی این باشد که نتوانستهایم نسبت خود را با مقوله مذهب و دینداری به درستی تعریف کنیم. هیچ گاه درصدد برنیامده ایم تا شاخصه های مذهب و اسلام را به صورت منسجم و هدفدار، تبیین کنیم و برای عمل به آموزههای رهاییبخش، عدالتخواهانه و جهانشمول متن قرآن کریم برنامه ارائه کنیم. در راستای زدودن خرافات و اضافات از نگرش اسلامی تلاش مهمّی نکردهایم و تناسب میان آنچه میخوانیم و آنچه میخواهیم را رعایت نکرده ایم. پس طبیعی است اگر مردم بگویند این جلسات و اجتماعات برای ما چه سودی دارد؟ وقتی قرار است آخرش، این دین و این اسلام، زندگی و مملکت ما را اصلاح نکند.
2- غفلت بانیان جلسات قرائت و یا حفظ قران کریم از آموزش معنا، محتوا و مباحث تفسیری، تنها پوسته ای از کتاب خدا را در برابر دیدگان عوامالنّاس قرار میدهد. وقتی محتوای عمیق و آموزه های هدفمند و منسجم دینی را کنار گذاشتیم و فقط به صوت و لحن و خروج زیبای صدا از حلقوم پرداختیم، با دست خود، مخاطب را با یکنواختی مواجه کردیم. وقتی روح را از جسم بگیریم، معلوم است کمتر کسی حاضر می شود با جسم بی روح، عشقبازی کند.
3- ما به عنوان دیندار، منتسب به اسلام و قرآنخوان، خوب "عمل" نکرده ایم. عملکرد اجتماعی ما در سالهای اخیر، نسبت به دغدغههای دینی، معیشتی و گرفتاریهای توده مردم (که خود نیز از آنیم)، مناسب نبوده است. بنظر میرسد قاریان و تالیان کتاب خدا در این کشور، تاکنون از صدور یک بیانیه تاثیرگذار که به درد مسائل اجتماعی و سیاسی کشور بخورد، ناتوان بوده اند چه رسد به اینکه اقدام عملی مهمّی انجام داده باشند. رهبری انقلاب گفته اند : "هیات سکولار نمی خواهیم." پس چگونه است که قاریان اجازه می دهند جلساتشان، سکولار (بی تفاوت به اجتماع و سیاست) برگزار شود؟. وقتی آگاهیبخشی و روشنگری از جلسات قرآنی، حذف شود تبعاً این بدبینی را برای عده زیادی به وجود میآورد که شاید این قبیل جلسات قرار است ما را سرگرم کند تا عدهای جای دیگر، کار دیگری بکنند!
علاوه بر این، عملکرد فردی بعضی از ما و حتی اساتید ما نیز مشحون از اشتباهات گوناگون بوده است. در قید "پاکت" آنچنانی بودن و حمایت مستقیم یا غیرمستقیم از کسانی که آبروی منتسبان به مذهب و تالیان کتاب خدا را برده اند، در ذهن بسیاری، آثار جبران ناپذیری به جای میگذارد.
4-و در پایان، باید به این مهم اشاره کرد که قرآن کریم برای نجات "همه" مردم، بخصوص طبقات رنج دیده و مستضعف نازل شد. فلذا کار مردمی نکردن برای قرائت، فهم و عمل به قرآن کریم، عرصه آموزش و فعالیت سوژه مورد نظر را از رسالت اصلی خود دور میکند و پایگاه اجتماعیاش را از دست میدهد. با توجه به نکته فوق، تمرکز بر سازمانهای مردم نهاد قرآنی و کاستن از بودجههای هنگفت مسابقات و همایشهای بی ضرورت، جذب همه عقاید و سلایق به فهم و قرائت قرآن، در کنار توجه ویژه به مردم شهرها و روستاهای محروم، حاشیه نشین ها و کودکان کار میتواند وضع موجود در این امر را با تغییرات مهمّی مواجه کند.
به امید آن روز که موارد یاد شده در این نوشتار ناصحانه و ارزشمند، محور اداره جلسات قرآنی باشد
ان شاءالله