وی با اشاره به اینکه این مقوله و طرز نادرست تفکری را میتوان به حوزههای دیگری از جمله سیاسی، اجتماعی نیز تعمیم داد گفت: در مقوله هنر، پدیدآوردن اثر هنری با چنین رویکرد و تفکری منجر به این میشود که مثلاً در طراحی یک تابلوی نقاشی با فضای دینی و مذهبی بیشتر از اینکه به فضای کلی اثر و اینکه تا چه اندازه توانسته در انتقال مفهوم ارزشی و متعالی مفید و مؤثر واقع شود، تمرکز بر روی جزئیات اثر معطوف میشود؛ مثلاً اینکه چرا در موضوع رویدادهای زندگی اهل بیت(ع) باید چهرهنگاری معصوم(ع) را داشته باشیم و واکنشهای شدید و بازدارندهای که در این زمینه اتفاق میافتد.
قدیریان تصریح کرد: این در شرایطی است که اساساً ممکن است مفهومی که آن اثر هنری و به طور مثال تابلوی نقاشی و فضای کلی آن به مخاطب منتقل میکند نه تنها در راستای ترویج فرهنگ و سیره اهل بیت(ع) نباشد بلکه موهن نیز بوده و در کلیت موارد ناروایی را نیز به معصوم(ع) نسبت دهد.
مدیر هنری پروژههای سینمایی «مریم مقدس(س)» و «ملک سلیمان(ع)» افزود: با چنین رویکرد و طرز تلقی به جرئت میتوان گفت که اغلب آثار هنری پدیدآورده شده در حوزه مبانی و مباحث دینی و ارزشی فاقد ایدئولوژی و مبانی فکری مبتنی بر قرآن و سیره اهل بیت(ع) هستند و متأسفانه به عمد و یا ناآگاهانه بر روی مواردی همچون ظاهر و لایههای سطحی اثر هنری که در اولویت بعدی قرار دارد متمرکز میشویم؛ از بسیاری از مسائل مهم دیگر همچون محتوا و مفهومی که کلیت اثر قرار است در یک نظام هنری به مخاطب منتقل کند غافل میشویم؛ به نظر میرسد چنین مسئلهای و پررنگ شدن مسائل فرمی در قیاس به مسائل مفهومی و محتوایی از جمله مسائلی است که اتفاقاً معاندان با تفکر شیعی به دنبال دامن زدن به مصادیق آن هستند.
این هنرمند نقاش در پاسخ به این پرسش که چرا در زمینه چهرهنگاری معصوم(ع) استناد بر تصاویر با چاپ سنگی دوران صفویه است که آن زمان بلامانع بوده است و اکنون چنین حساسیتی در این مورد از سوی برخی از کارشناسان علوم دینی و فقهی صورت میگیرد؟ گفت: اگر دقت کرده باشید در تصاویری که در آن سیمای معصوم(ع) در آثار چاپ سنگی نقش شده است، با تصاویری تخت که حتی در آنها جزئیاتی همچون هیکل و فرم عضلات صورت و بدن مورد تأکید قرار نگرفته است، مواجه هستیم و لذا هیچ مابهازایی را در عالم واقع در قیاس با آنها نمیتوان متصور بود.
وی تأکید کرد: با توجه به پیشرفتهای حاصل در مورد آثار نقاشی متأخر و این که سبکی از نقاشی پرتره به آناتومی و مباحث فیگوراتیو توجه و تمرکز ویژهای دارد، موجب میشود از آنجا که الگوی نقاش در تصویر کردن چهره مشاهدات او در جامعه پیرامونش است لذا با الگوبرداری از چهره افرادی که آنها را در زندگی روزمره مشاهده میکند به چهرهنگاری معصوم(ع) پرداخته و به این واسطه حساسیتها و بالتبع آن محدودیتها و موانعی را ایجاد نماید.
وی در پایان گفت: به نظر من اگر در خلق آثار هنری در هر قالب و رشتهای بهویژه نقاشی و تصویرگری، به مسئله مفهوممحوری تأکید بیشتری از موضوعمحوری شود و همانطور که اشاره شد بر اینکه قرار است با استفاده از یک اثر نقاشی چه مفهومی را به مخاطب منتقل کنیم تأکید شود، موضوع بحثبرانگیز چهرهنگاری معصوم(ع)، بایدها و نبایدها آن در اولویتهای بعدی مطرح شده و حساسیتها در مورد آن به طرز چشمگیری کاهش پیدا میکند.
امیرسجاد دبیریان