به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در ابتدای این نشست علمی، حجتالاسلام والمسلمین یزدی، استاد حوزه در سخنانی گفت: محور سخن آن دسته از موضوعهاى قرآنى است که در مقام اثبات، دسترسى به اطلاعات قرآنى آن براى غيرمعصومان امکانپذير باشد، گرچه از روايات موجود مدد گیرند. وی افزود: شناخت حقیقت قرآن و مقام ثبوت آن، گرچه به شناخت عظمت قرآن و در گام بعدی به شناخت جایگاه و عظمت معصومان علیهم السلام منتهى مىگردد؛ ولى در عمل، بر روند کشف ديدگاههاى قرآن اثر نمىگذارد.
این استاد حوزه بیان کرد: اين امکان وجود دارد که خداوند در قرآن تمام حقايق هستى را به اولياى خاص خويش شناسانده باشد؛ ولى در عصر حاضر و با امکاناتى که در دسترس مسلمانان است، بحث از اثبات يا ردّ آن، صرف نظر از جنبۀ شناخت و اثبات عظمت قرآن و اولياى الهى، بهرهاى نمىرساند، نه تنها حالت و صفت پديدههاى طبيعى، بلکه بسيارى از احکام دينى، عبرتها، موعظهها و ديگر امور سهيم در هدايت مردم نيز در مفاهيم ظاهرى قرآن، که عموم مردم آن را ادراک کنند، قابل دستیابی نیست.
وی گفت: در قرآن نيازهاى هدايتى مردم بر آورده شده است؛ بیان تمام آنچه رنگ هدايت دارد، لزومی نداشته و مقداری که لازم بوده در قرآن آمده است؛ (جامعيت نسبى)؛ حتى تمام داستانها، ضرب المثلها، دستورها و نهىهاى مؤثر در هدايت انسان نیز در قرآن استقصا نشده است.
حجتالاسلام یزدی افزود: مدعیان جامعیت مطلق مجبورند صفحههايى از کتاب خود را به سخنان ديگران اختصاص دهد و در کنار آن به آيهاى تبرک جويد که آن موضوع را - گاه با اکتفا به يک اشاره - مطرح کرده است.
وی اظهارکرد: در کتاب قلمرو موضوعات قرآنی با بررسی هفده آیه و روایات تفسیری آنها که در بیان جامعیت مطلق قرآن به آن استدلال شده است، به این نتیجه رسیده است که جامعیت قرآن در امور دینی و هدایتی به معنای برطرف کردن نیاز هدایتی بشر، قابل استناد به آیات است؛ ولی آیهای پیدا نشد که نشان دهد قرآن مدعی جامعیت خویش در همه امور باشد.
وی اظهارکرد: بین روایاتی که برای جامعیت مطلق به آن استدلال میشود 9 روایت گزینش شده و پس از بررسی آنها به این نتیجه میتوان دست یافت که الفاظ عامى که در روايات ياد شده آمده است، بر عموم خود باقى نيستند و تعبيرهايى نظير «فيه علم ما مضى و علم ما يأتي إلى يوم القيامة» در روايت نخست و «أعلم ما کان و أعلم ما يکون» در روايت دوم و «خبر ما کان و خبر ما هو کائن» در روايت پنجم، عامّ حقيقى نيستند، زیرا قرآن خود از سکوت در برخی موارد خبر داده است.
استاد حوزه بیان کرد: قرائنى نيز در روايات ديگر وجود دارد که مراد از «خبر ما کان و خبر ما يکون» را مشخص مىسازد؛ مثلاً تعبير «خبر ما قبلکم و خبر ما بعدکم» در روايت چهارم و «ذکر من معى ما هو کائن و ذکر من قبلى ما قد کان» در روايت نهم، نشان مىدهد که مراد از «ما کان و ما يکون» از آغاز هستى تا ابديت نيست، بلکه مراد اخبار امتهاى گذشته و امت اسلامى است.
وی افزود: قيد «الى يوم القيامة» در روايت نخست نيز مانع تعميم آن به حقايق جهان آخرت تا ابد است؛ اين شواهد و قرائن، ادعاى تواتر اجمالى روايات ياد شده را در جامعيت مطلق قرآن، در هالهاى از ابهام و ترديد قرار مىدهد.
یزدی بیان کرد: آیات و روایاتی بر سکوت قرآن از برخى موضوعات دلالت دارد؛ آیاتی چون «ورُسُلاً قَد قَصَصناهُم عَلَيک مِن قَبلُ ورُسُلاً لَم نَقصُصهُم عَلَيک وکلَّمَ اللّهُ موسى تَکليما»؛ «يـا اَهلَ الکتابِ قَد جاءَکم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَکم کثيرًا مِمّا کنتُم تُخفونَ مِنَ الکتابِ ويَعفوا عَن کثيرٍ قَد جاءَکم مِنَ اللّهِ نورٌ وکتابٌ مُبين»؛ «يـا ايها الَّذينَ ءامَنوا لا تَسئلوا عَن اَشياءَ اِن تُبدَ لَکم تَسُؤکم واِن تَسئلوا عَنها حينَ يُنَزَّلُ القُرءَانُ تُبدَ لَکم عَفَا اللّهُ عَنها واللّهُ غَفورٌ حَليم»؛ «وعِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها اِلاّ هُوَ...» و... که در این بین میتوان از آنها نام برد.
این نظریهپرداز قرآنی بیان کرد: برخی آیات نیز هستند که قرآن در آن خصوص سکوت کرده است از جمله آنها میتوان به داستان برخى از پيامبران، اسرار منافقان، برخى از حقائق کتمان شده در تورات، علوم انحصارى خداوند، برخى حقائق، به شرط ترک سؤال، آموزش شعر و... اشاره کرد.
وی گفت: رواياتى که بر سکوت خداوند از اظهار برخى امور دلالت دارند، گوناگوناند؛ برخى در مقام بيان برائت و رفع تکليفاند و برخى بر ترک پرسشهاى غير ضرورى توصيه کردهاند.
این استاد حوزه بیان کرد: راز مسکوت ماندن برخى موضوعات قرآنی شامل آسان گرفتن بر بندگان، خوددارى از تحريک مخالفان، پيشگيرى از واکنشهاى نامطلوب موافقان، امکانپذير نبودن، ايجاد حالت آمادهباش، فراهم ساختن زمينۀ تلاش، خوددارى از تعليم امور نامناسب با قرآن و مقام رسالت، آسان شمردن و... هستند.
وی گفت: هر نکتهاى که در هدايت انسان اثر مثبت يا منفى داشته و با تحقيق درون قرآنى، قابل شناسايى باشد»، موضوع قرآنى است؛ فصل اول این کتاب به ويژگی موضوعات «محورى» و «غير محورى» و موضوعهای غیر محوری، «مشبّهبه»، «نشانههاى خداوند و امکان معاد»، «مقسمٌ به» و قيدهاى ترسيمى اشاره کرده است.
نویسنده کتاب قلمرو موضوعات قرآنی بیان کرد: فصل دوم این کتاب نمونههای موضوعات محوری در مباحث علوم قرآنى، اعلام قرآنى، موضوعهاى فقهى شامل دامنۀ آيات الاحکام، آيات صريح، آيات داستانها، مثلهاى قرآن،آيات اخلاقى، آيات آفاقى وانفسى، آيات اعتقادى، دعاها و ذکرهاى قرآنى و تذکرهاى قرآنى را بیان کرده است.
مکانیزم پاسخگویی دقیق مغفول بوده است
در ادامه این نشست حجتالاسلام علی مدیر(اسلامی) در سخنانی گفت: در بخشی از این کتاب به موضوعات یقینی قرآن پرداخته شده است که 31 صفحه برای این بخش زیاد است.
وی افزود: یکی از مسایلی که در این تحقیق باید به آن اشاره کرد مساله ضرورت تحقیق است که باید ابهامات مختلف در خصوص چرایی این تحقیق مشخص شود زیرا نیروی انسانی پژوهشی قرآنی در کشور با محدودیت روبرو است و به این دلیل باید پژوهشهای فاخر ارایه شود.
استاد حوزه بیان کرد: نکته بعدی آن است که هر محققی در بخش تفسیر و پژوهش قرآنی باید روشمند عمل کند یعنی باید منهج اجتهادی داشته باشد؛ دوم اینکه این تحقیق تکساحتی نباشد و در تفسیر قرآن با قرآن و قرآن با عقل را مورد مداقه قرارداده و به قواعد استنباط قرآن توجه کند.
وی گفت: اگر عنوان تفسیر موضوعی در یکی از خطابهای شرعی آمده بود جا دارد که که در این خصوص بحث کنیم که موضوعات قرآنی شامل چه مباحثی است .
حجتالاسلام مدیر اظهارکرد: مثلا علامه بیان میکند از آیاتی چون «تبیان لکل شی» نمیتوانیم نتیجه بگیریم که تمام حقایق عالم در قرآن بیان شده است بلکه آنچه در باب هدایت است در قرآن بیان شده است ولی از روایات میتوان چنین حقایقی را دریافت.
وی گفت: مولف و ارایه دهنده این نظریه این بحث را به این شکل رد میکند ولی مکانیزمی برای پاسخ گویی دقیق نیز ارایه نمیدهد؛ در این رابطه باید در خصوص دلالت بحث شود و بیان شود که این مطلب از خبر واحد دریافت شده ای متواتر و این بحث را مطرح کند که اصلا به حجتیت خبر واحد معتقد است یا خیر.