حق‌الیقین، عین‌الیقین و علم‌الیقین؛ سلوک هنرمند در آفرینش هنر دینی
کد خبر: 3564332
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۷
هشتمین نشست «جلوه حسن»/بخش اول

حق‌الیقین، عین‌الیقین و علم‌الیقین؛ سلوک هنرمند در آفرینش هنر دینی

گروه هنر: در مبحث پدیدارشناسی زمانی که یک اثر متعالی هنری توسط هنرمند متجلی و عرضه می‌شود، آن مرتبه را علم‌الیقین می‌دانند که حاصل دو مرتبه پیش از خود با عنوان حق‌الیقین یعنی دل‌آگاهی و ارتباط با خدا و عین‌الیقین یعنی خودآگاهی و طرح پرسش‌های عقلی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) هشتمین نشست از سلسله نشست‌های «جلوه حسن» که به همت مدیریت فرهنگی و هنری منطقه 3 تهران و فرهنگسرای ارسباران برگزار می‌شود، اختصاص به گفتاری پیرامون مبحث «طریقت معنوی در تحقق هنر اسلامی» به سخنرانی محمدعلی رجبی؛ استاد دانشگاه، نقاش و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد داشت.

محمدعلی رجبی در ابتدای این نشست که عصر امروز چهارشنبه، 29 دی در گالری هنر فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، گفت: همواره موضوع و مسئله‌ای که در عالم هنر مطرح است، اینکه چرا صاحبنظران و  نظریه‌پردازان هنر چیزی می‌گویند و اما هنرمندان در عرصه عمل و خلق اثر هنری مسیر دیگر را طی طریق می‌کنند و مگر نه اینکه هر وجه عملی نیاز به یک پشتوانه و اساس نظری منبعث از تفکری دارد که به نوعی نقشه راه هنرمند در رسیدن به هدفش باشد؟

وی ادامه داد: به شخصه در بررسی این موضوع به این نتیجه رسیدم که همواره این میان حلقه مفقوده‌ای وجود دارد و با وجود شأنی که جامعه هنری داراست اما گمشده‌ای که عامل پیوندی میان مباحث نظری و وجه عملی خلق اثر هنری باشد، وجود دارد که میان نظر و عمل جریانی پویا را موجب شود.

رجبی تصریح کرد: موضوع دیگری که مطرح است اینکه برای تحقق مبانی نظری یک پدیده که ممکن است مظاهر هنری باشد نیاز به پرسش و یا انجام یک پروسه تحقیقاتی است که این امر در سایه یک نیاز و خواسته فرد ممکن خواهد بود و لذا تا فرد هنرمند نگاه و شناخت ولو اجمالی به مختصات آن ساحت هنری نداشته باشد در نتیجه پرسشی که منتج به تحقیق و بررسی شود در آن شکل نخواهد گرفت، در نتیجه تمامی این موضوعات و مباحث ابهاماتی را در ذهن هر انسانی ممکن است به وجود آورد که پاسخ به آن نیازمند دقت بیشتر در ماهیت و ساحت هنر است.

وی افزود: باید در اینجا به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه پرسشی که در ذهن هنرمند شکل می‌گیرد ماهیتش با پرسش ایجاد شده فلسفی متفاوت است چرا که فلاسفه در مورد امری مجهول و اشراف نسبت به مختصات و ویژگی‌های یک پدیده طرح پرسش می‌کنند و به معنای دیگر پرسش آنها عقلی است؛ در حالی‌که هنرمند پرسشی به این شکل در ذهن ندارد و او در خلال انجام یک کار هنری برای خلق یک اثر هنری نوعی ذهنیت جستجوگر و کاوشگر دارد و نه مانند یک فیلسوف از مجهول به معلوم که در سیر از معلوم به معلوم است.

عضو پیوسته فرهنگستان هنر در ادامه گفت: واقعیت آن است که تا هنرمند در عالم خیال چیزی را نبیند و یا شاعر در عالم خیال قطعه‌ای آهنگین را نشنود، قادر به تجسم بخشیدن و ظاهر کردن آن نیست و اینکه طی چه فرایندی این خیال در ذهن او نقش می‌بندد باید گفت که لازمه‌اش آن است که هنرمند وصل به ساحتی قدسی باشد و ارتباطی تنگاتنگ با معبود به عنوان سرچشمه همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها برقرار کند.

وی با اشاره به اینکه اساس به وجود آمدن تاریخ فسلفه هنر به آن دلیل است که با فرض موجودیت یک امر واحد یعنی هنر، تفاسیر و برداشت‌های گوناگونی از آن را طی سالیان متمادی شاهد بوده‌ایم، گفت: بیان هنری و اینکه هنرمند با استفاده از چه ابزاری و چگونه مقصود خود را که به وی الهام شده است، ذهن را هدایت و راهنمایی به مرتبه‌ای می‌کند که از آن به خودآگاهی یعنی عین‌الیقین یاد می‌کنند.

رجبی تأکید کرد: اساساً در مراتب شناخت که آن را در ساحت هنر نیز می‌توان تعمیم داد با سه مرحله حق‌الیقین، عین‌الیقین و علم‌الیقین مواجه هستیم که هنرمند در جایگاه رفیع حق‌الیقین قرار دارد، یعنی دل آگاهی؛ یعنی آن چیزی که به این الهام می‌شود و ممکن است این فرایند را در مورد یک انسان عادی نتوانیم جستجو کنیم  و در واقع او برای بیان آن از سوی خداوند مأمور است، اما در مرتبه عین‌الیقین که ساحتی میانه است و از آن به خودآگاهی یاد می‌کنند، پرسش‌های عقلی از سوی هنرمند شکل می‌گیرد که تا او را برای چگونگی پرداخت و عمل درست در بازنمایی اثرش راهنمایی کند و در مرتبه سوم با مفهومی به نام علم‌الیقین روبرو هستیم که در آن صورت به آگاهی رسیده است و نتیجه کار خود را برای استفاده همگان به ظهور می‌رساند.

این مدرس و کارشناس نگارگری و نقاشی در ادامه گفت: شاید بارها در مواجهه با یک اثر موسیقی گوشنواز آن را آشنا تصور کنید و با خود بگویید که انگار پیش از این با وجود آنکه نخستین بار است، شنوای آن هستید، در زمان و جای دیگر آن را شنیده باشم اما چرا اکنون نوازنده موسیقی آن را به ظهور رسانده در حالیکه این امر واقعاً صحت دارد به این معنا که چون این نوا از جمله نغمات بهشتی است پس ضمیر ما با آن آشناست ولی اینکه چرا اکنون توسط هنرمندی اجرا می‌شود و او توانسته آن را بشنود اما به گوش ما نرسیده این همان نکته‌ای است که موجب می‌شود ما پی به این واقعیت ببریم که هنرمند متصل و در ارتباط با عالم ملکوت است و از فیض آن به قدر ظرف و گنجایش آن استفاده می‌کند.

وی اظهار داشت: یکی از مسائل مهمی که در فعالیت و کار هنری می‌توان آن را مورد توجه قرار داد اینکه هنرمند در راستای ارتباط با خدا و استفاده از فیوضات معنوی این ارتباط که در وجود او تزریق می‌شود، می‌تواند از طبیعت بهره‌های مناسبی ببرد منتها به این شرط که نگاه او به طبیعت نگاهی جبری و سیطره وار نباشد، بلکه با مظاهر طبیعت به نرمی و محبت برخورد کرد تا بتواند از آنها برای خود ره توشه‌ای مؤثر در خلق اثر هنری فراهم آورد؛ در یک کلام و از مجموع صحبت‌هایی که تا به اینجا بدانها پرداختم می توان این نتیجه را گرفت که حلقه مفقوده ای ابتدای بحث که میان مبانی نظری تا وجه عملی هر کار ارزشمند و متعالی همچون هنر وجود دارد همانا آداب معنوی است که شخص سالک و رهرو باید طی آن را در مراحل گوناگون تا رسیدن به اوج آمادگی سرلوحه کار خود قرار دهد.  

امیرسجاد دبیریان 

  

 

  

captcha