تطهیر نفس؛ لازمه ورود هنرمند به طریقت معنوی
کد خبر: 3564383
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۷
هشتمین نشست «جلوه حسن»

تطهیر نفس؛ لازمه ورود هنرمند به طریقت معنوی

گروه هنر: هنرهای اسلامی تجریدی هسند یعنی مبین حقیقتی واحد و ثابت و خلل ناپذیر بوده که البته آداب معنوی رسیدن به آن بنا به مقتضیات زمان و شرایط متفاوت است؛ هنرمند پیش از طی مسیر هنری خود باید در ارتباطی روحانی با خداوند به تطهیر نفس بپردازد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) محمدعلی رجبی، استاد دانشگاه و عضو پیوسته فرهنگستان هنر در بخش دوم هشتمین نشست «جلوه حسن» با موضوع طریقت معنوی در تحقق هنر اسلامی که روز گذشته چهارشنبه 29 دی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد گفت: ایرانیان از دیرباز به دنبال آداب معنوی بودند و به نظر می‌رسد حلقه مفقوده میان وجه نظری و عملی آفرینش هنری نیز همین آداب معنوی باشد.

وی ادامه داد: باید میان معنا و مفهوم تمایز قائل شویم به این عبارت که مفهوم آن چیزی است که ما درک از پدیده‌ها درک می‌کنیم همان چیزی هم که کانت آن را بیان می‌کند اما معنا آن چیزی است که در حقیقت شیء وجود دارد چه ما آن را بفهمیم و چه نفهمیم. ما طبیعت بی‌جان نداریم همه چیز زنده است، حرکت دارد و در فرهنگ ما معنای موجود در هر چیزی همان است که از آن به جان تعبیر می‌شود و لذا امور معنوی یعنی رسیدن به جان هر چیز.

رجبی تصریح کرد: فرهنگ اسلامی معتقد است همه عالم از یک جان واحد است به نام خداوند و این در همه اجزا تجلی پیدا می‌کند آن هم تا کوچکترین جزء و شرط فهم اینکه این جان چگونه در اشیاء هست ارتباط معنوی برقرار کردن است آن هم خارج از دانش خودمان که متأسفانه یک دوره غفلت تاریخی داشتیم و البته توجه به این نکته که روش‌های ارتباطی برای ایجاد معنویت متفاوت است که از آن به آداب معنوی تعبیر می‌شود.

این هنرمند نقاش و نگارگر در ادامه گفت: معمولاً تاگفته می‌شود ادب، از آن به ادب ظاهری یاد می‌شود که البته مظاهری از اخلاقیات هم هست و آن را باید مقدمه‌ای برای سیر در ادب باطن دانست و اما منظور از ادب باطن چیست و چگونه می‌توان چنین سیری داشته باشیم، مبحثی است که در فرهنگ و عرفان اسلامی از آن یاد می‌شود.

وی تأکید کرد: فرهنگ اسلامی به دنبال تحقق این امر است تا جامعه‌ای بسازد که رسول خدا(ص) مصداق آن است، مدینة‌الرسول(ص) نه به معنی شهر و دیاری که در آن زندگی می‌کنند بلکه به معنای تمدن که البته ویژگی‌های آن به مانند همه تمدن‌های دنیا مظاهری ترقی و پیشرفت در آن مشهود است منتها با این تفاوت که در آن همه‌چیز برای خداست؛ صانع و هنرمند در این تمدن برای چیزی که می‌سازد زندگی نمی‌کند. منظور از صناعت رسیدن به خداست.

رجبی گفت: روزگار پیش از این آنچه که در هنر خلق می‌شد در راستای چنین قرابتی به خداوند بود؛ چرا که همانطور که گفته شد نگرش سیطره‌آمیز بر پیرامون و طبیعت خود نداشت و بسیار با آن هماهنگ بود، هر آنچه که توسط انسان ساخته می‌شد و پدید می‌آمد برای مرضی رضای الهی بود، رسول خدا هم از آن رضایت داشت چرا که در سیر ساخت و تولید اثر هنری شخص هنرمند مطرح نبود و او نمی‌ساخت که خود را جلوه دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد اظهار داشت: اما در سیر از وجه نظر به وجه عمل در هر وادی به ویژه هنر دانستن و توانستن دو رکن اساسی و اصلی است و هیچکدام آنها بدون دیگری راه به جایی نمی‌برد، در چنین شرایطی است که مفهومی به نام حکمت مطرح می‌شود؛ به این معنی که دانایی نسبت به حقیقت و عمل به مقتضیات حقیقت، واقعیت آن است که حقیقت امری واحد است و عمل به آن است که با توجه به تفاوت در مقتضیات زمان به آن صورت و وجوه مختلفی می‌دهد، مشکل اینجاست که در برهه‌ای از حکمت غفلتی صورت گرفت و نتیجه آنکه حقیقت نیز به تبع آن خراب شد و در ادامه تبدیل به پوسته‌ای ظاهری شد و سنت را مبدل به امر مبتذل کرد که تنها به شکلی تصنعی قائل به آن هستیم.

وی افزود: یکی از جلوه‌‌های حکمت الهی به عنوان عملی کامل و متعالی هنر است و آداب معنوی در چنین ساحتی با پناه بردن به خلوت رحمان و خروج از جلوت شیطان است که تحقق پیدا می‌کند، هنرمند در همان مرتبه‌ای که پیشتر به آن اشاره و از آن تعبیر به حق‌الیقین شد با خداوند خود به ارتباط و مغازله پرداخته و به امری مهم که از آن به تطهیر نفس که اتفاقاً موضوعی است که تنها در شریعت اسلامی از آن به آن پرداخته نشده یاد می‌کنیم.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: تلاش برای تطهیر نفس موجب می‌شود که شخص در این ارتباط به نیک‌نفسی برسد. درست همانند آنچه که از معنای تحت‌اللفظی هنر می‌توان از آن استنباط کرد، یعنی هو به علاوه نره که این صفت را برای شخصی پاک سیرت و نیک‌نفس اطلاق می‌کنیم و البته در چنین سیری باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که هر ظرفی متناسب مظروف خاصی است همانند آنچه که اکنون از آن به قالب و محتوا یاد می‌شود و قطعاً محتوای ملکوتی و زیبا را نمی‌توان در ظرفی پلید و ناپاک ریخت.

وی متذکر شد: باید به این نکته توجه داشت که هنرهای اسلامی هنرهای تجریدی هستند؛ متأسفانه همواره تجرید را با انتزاع یکی می‌دانیم در حالیکه در انتزاع ما یک پدیده را منقطع کرده و هر کدام از اجزای آن را به شکل استقرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم در حالیکه در شکل تجریدی با یک موضوع واحد با یک روش خاص و غیرمتغیر برای رسیدن به آن مواجه هستیم یعنی تنها از طریق یک راه مسلم و متقن است که می‌توان به هدف اصلی رسید.

رجبی ادامه داد: به هر شکل آداب معنوی به عنوان حد واسط رسیدن به وجه علمی در خلق اثر هنری منشعب از وجه نظری همان طریقتی است که به ما یاد می‌دهد حقیقت را در کلام و عملی زیبا به نمایش بگذاریم؛ صوفیه به سه اصل حقیقت، طریقت و شریعت معتقد بود که در این مسیر شریعت یعنی وجه ظاهر و تناسبات موجود در هنر، حقیقت که امری واحد و یگانه است و طریقت همان آداب معنوی است که به آن تا به اینجا اشاره کردیم و اگر طریقت را ندانیم نمی‌توانیم از این ظاهر به باطن برسیم؛ باز هم به این امر متذکر می‌شوم که در عالم هنر برای ورود به وادی طریقت نیاز به نیک‌نفسی داریم.

این استاد دانشگاه افزود: باز باید به این نکته دقیق شویم که در فرهنگ و هنر اسلامی اصالت با خود اثر و ماهیت وجودی پدیده‌ای است که آن  را به وجود آورده‌ایم و نه شخص پدیدآورنده، این تفاوتی است که میان فرهنگ و هنر برخاسته از اسلام با هنر غربی و مادی وجود دارد که در آن پدیدآورنده خود را در پس اثرش مخفی می‌کند و حال آنکه در هنر غربی اهمیت اصلی با شخصیت و یا کاراکتر است و همواره این پرسش پیش می‌آید که چه کسی این اثر را خلق کرده است و نه اینکه اثر خلق شده صاحب چه ویژگی‌ها و پیامی است.

وی تأکید کرد: در هنر اسلامی چون هنری گرایش یافته به حقیقت است و حقیقت هم همانطور که گفته شد ماهیت تجریدی و ثابت دارد  لذا موضوع کهنه نمی‌شود بلکه جلوه‌های عرضه آن است که به شکل مداوم در حال تغییر است که براساس نکته قبلی که به آن اشاره شد چنین تغییر و تحولی در نحوه عرضه به اقتضائات زمان بستگی دارد گویی زمان و آنی همه چیز فنا شده و دوباره در آنی زاده و متولد می‌شود درست همانند این فرموده حضرت علی(ع) که حیات شما در بستر مرگ است و البته در پس  یکی از این مرگ‌ها شما دیگر در این دنیا زاده نمی‌شوید و زایش شما در دنیایی دیگر با مختصات خاص خود است.

رجبی ادامه داد: به طور حتم به این نکته بارها و بارها اشاره شده است که ملون و رنگ به رنگ شدن سبک‌ها و نگرش‌ها و نحله‌های فرهنگی و هنری زاییده نگرش غیرخدایی سبب وقوع بحران می‌شود، نگرانی به وجود آورده و امنیت را برهم می‌زند. این امر بدان سبب است که در اصل و یگانگی حقیقتی که هنر در حال پرداختن به آن است همواره تشکیک ایجاد می‌شود در حالیکه اگر حقیقت منبعث از وحدانیت خداوندی باشد حتی به جهت تنوع در انتخاب راه‌های رسیدن به آن دچار نگرانی و ناامنی نمی‌شویم؛ روزگاری آثاری تحت عنوان فتوت‌نامه در همه امور و به ویژه خلق آثار هنری راه درست را در اختیار ما برای پرداختن به کار و پیشه‌ای که رضایت پروردگار در آن باشد نشان می‌دادند که متأسفانه دیگر این گونه آثار چندان مورد توجه نیست.

وی در پایان گفت: به هر حال در هنر سنتی تلاقی میان ملک و ملکوت اتفاق می‌افتد، هنرمند اهل ملک است و در لحظه و آنی آن ملکیت خود را در پیشگاه ارتباط با خداوند مشاهده می‌کند و دل به او می‌سپارد، هنر از جمله ودایع و امانات الهی است و لذا باید برای آن حرمت قائل شد اما باید در آخر این مبحث نکته دیگری را نیز گوشزد کنم و آن اینکه امانات فرهنگی با سایر امانات از جمله شیئی و کالایی بسیار متفاوت است؛ چرا که در امانات کالایی، چیزی که به شما سپرده شده است را بدون کم و کاست به صاحبش برمی‌گردانید اما در امانات فرهنگی امر ودیعه گذاشته شده را به کمال رسانده و چیزی را باید به آن بیافزایید، گامی به پیش برد و با انجام فرایندی به نام خلاقیت در آن بداعت و نوآوری ایجاد نمایید.

امیرسجاد دبیریان

captcha