«از همه مسئولان میخواهم همانگونه که در این چند ساعت، تلاش کردهاند کار مجاهدانه خود را ادامه دهند و وظیفه فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند».
این جملات بخشی از
پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت حادثه تلخ و دلخراش شهادت جمعی از آتشنشانهای فداکار در فروریختن ساختمان پلاسکو بود. آنان که سیاوشگونه دل به آتش زدند، شعلههای آتش را به جان خریده و آسمانی شدند.
با نگاهی به عملکرد جریانها و جناحهای سیاسی و رسانههای وابسته به آنان در زمان وقوع بحرانها و بلایای طبیعی میتوان به خوبی دلایل نگرانی رهبر معظم انقلاب را درک کرد؛ از سقوط هواپیما، حوادث جادهای، سیل، زلزله و آتشسوزی گرفته تا حتی فاجعهای مانند فاجعه منا. در پس همه این حوادث گویی میدانی برای تسویهحسابهای شخصی و سیاسی به روی فعالان سیاسی و رسانهای آنها گشوده میشود تا یک زد و خورد جانانه برای منکوب و سرکوب کردن دیگری رقم بخورد و در این میان آنچه به فراموشی سپرده میشود متن و دلایل علمی و حقیقی بروز این حوادث و بحرانها در کشور است.
همگی بارها با اینگونه تعبیرات مواجه شدهایم که مسئولان کشور و جریانهای سیاسی به جای دعواها و کشمکشهای سیاسی، به مسائل اصلی کشور بپردازند و انرژی و توان خود را صرف اینگونه تنشها نکنند و جالب آنکه در اغلب موارد هر جناح و جریانی، طرف مقابل را دعوت به این امر کرده و او را از سیاسیکاری در حوادث و بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی بر حذر میدارد.
در چند وقت اخیر نیز با نزدیک شدن به زمان انتخابات شاهد افزایش اینگونه دعواها و بگومگوها در فضای سیاسی کشور حتی در سطح مسئولان عالیرتبه بودیم و غالب فضای رسانهای کشور نیز خودآگاه یا ناخودآگاه به این سمت و سو کشیده شد و آنچه در این میان مغفول مانده مشکلات و دردهای مردم در زندگی روزمره است.
متأسفانه همانطور که گفته شد رسانههای جریانی اگر در موضوعات اجتماعی، فرهنگی و مسائل مبتلابه مردم نیز سخنی میگویند کمتر از باب نقد دلسوزانه و منصفانه و ایجاد گشایشی برای مردم است بلکه غالبا مسئول یا نهادی از جریان مقابل خود را که با آن موضوع ارتباط و نسبتی دارد نشانه گرفتهاند و یافتن مقصر، آن هم نه بر مبنای یک تحلیل و بررسی علمی و واقعبینانه، هدف اصلی بیشتر این نوع گزارشهای ژورنالیستی است.
بر همین مبناست که وقتی اولویت رسانهها، مسئولان، احزاب و جریانهای سیاسی معطوف به سیاست و سیاسی کردن حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... میشود تبعا باید منتظر بروز چنین حوادث هولناک و در عین حال دلخراش و جانسوزی نیز باشیم و نکته تلخ اینکه از هیچ یک نیز درس نگیریم.
در همین حادثه اخیر نیز از همان دقایق اول بعد از فروریزی شاهد بودیم که رسانهها اعم از رسمی و غیررسمی، مجازی وغیرمجازی و مسئولان و فعالان سیاسی غالبا خط مقصریابی با انگیزههای سیاسی را پی گرفتند و هر یک بنا به خط و خطوط سیاسی خود شهرداری، دولت، شورای شهر و ... زیر رگبار انتقاد خود گرفتند. این عده هیچ تفاوتی با آن سلفیبگیرانی که در اوج حادثه با لبخند در حال گرفتن عکس «یهویی» هستند ندارند بلکه بدترند.
کار نادرست سلفیبگیران ریشههای فرهنگی و فقر آگاهی اجتماعی دارد و انگیزه سیاسی و کسب قدرت پشت آن نهفته نیست اما کار سیاسیونی که در اوج یک حادثه غمبار که سوگ ملتی را به دنبال داشته همدیگر را مقصر اعلام میکنند و سند و مدرک رو میکنند را جز «بیشرافتی سیاسی» نمیتوان نام نهاد.
تنها امیدواری این است که براساس آموزه قرآنی «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَار» شهادت این قهرمانان ملی، تلنگر و هشداری بر مسئولان باشد که بدانند خطرات و بحرانها در همین نزدیکی است و حقیقتا به دنبال عملیاتی کردن «پیشگیری بهتر از درمان است» باشند.
میدان سیاست میدانی برای اداره مطلوب کشور، شهر و روستا و خدمترسانی به مردم از سوی مسئولان از یک سو و میدانی برای بیان نقاط ضعف و قوت، ارائه راهکار و رساندن مشکلات واقعی جامعه در حوزههای مختلف به مسئولان از سوی جریانهای سیاسی و رسانهها اعم از منتقد و موافق است نه جای تکه و متلکپرانی و پنجهکشی.