این اثر دربردارنده خاطرات همسر شهید علی چیتسازیان است که به قلم بهناز ضرابیزاده، نویسنده ادبیات دفاع مقدس، نوشته شده است. کتاب دارای نثری روان و داستانی است که بر جذابیت خاطرات افزوده است.
علاقهمندان برای تهیه نسخه الکترونیکی این کتاب میتوانند به اینجا مراجعه کنند.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم، گفتم: «علی آقا، تا چند ماه دیگه بچهمون اینجا به دنیا میآد.»
با تعجب پرسید: «اینجا؟!»
گفتم: «خُب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن. اینجا مال پولداراست. همه کس وُسعش نمیرسه بیاد اینجا.»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلاً خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دیماه 1366 بود. وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. آن روزها خانة مادرشوهرم پُر از مهمان بود و دوروبَرمان شلوغ. مادر هم آنجا بود. تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد: «بچة شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد.»
کارکنان بیمارستان به هول و ولا افتاده بودند. دوروبَرم پُر شده بود از پرستار و دکتر. خیلی زود خبر توی شهر پخش شد. مردم به بیمارستان تلفن میزدند و احوال من و بچه را میپرسیدند... .