چرا پیامبر اکرم (ص) فرمودند فاطمه پاره تن من است
کد خبر: 3574242
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱

چرا پیامبر اکرم (ص) فرمودند فاطمه پاره تن من است

یکی از مشهورترین روایات در میان فریقین، مضمون حدیث «فاطمه بضعه منی فمن آذاها فقد آذانی» است که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را با تعابیر مختلف در مواقع و موارد متعدد بیان فرموده است که هدفش علاوه بر معرفی و بیان جایگاه فاطمه(علیهاالسلام) نزد خداوند و رسولش، اخطار به پرهیز از آزار رساندن به حضرت فاطمه(علیه‌السلام) بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، شفقنا نوشت: در جوامع روائی شیعه و سنی روایات مشهور متعددی بدین مضمون وجود دارد که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد من را آزرده است؛ «انما فاطمه بضعه منی یؤذینی ما آذاها.»[۱] «فاطمه بضعه منی، فمن أغضبها فقد أغضبنی.»[۲] و طبق آیه قرآن هر کس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بیازارد ملعون و مستحق عذاب الیم است: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآَخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا [احزاب/۵۷] کسانی که خدا و پیامبرش را اذیت می‌کنند، خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور می‌سازد و برای آنان عذاب خوار کننده‌ای آماده کرده است.‏» و نتیجه این قیاس این خواهد بود: هر کس حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بیازارد، مورد خشم و لعن و عذاب خداوند متعال در دنیا و آخرت قرار می‌گیرد. در این گونه احادیث عبارت «بَضْعَهٌ مِنِّی‏» یعنی این‌که او جزئی از من است، همان‌گونه که تکه‌ای از گوشت، جزئی از بدن است.[۳]
این حدیث در منابع شیعه و سنی از روایات متواتر معنوی است که با الفاظ و تعابیر گوناگون توسط راویان متعدد بیان شده است؛ بلکه می‌توان گفت فراز اول حدیث یعنی عبارت «فاطمه بضعه منی» تواتر لفظی هم دارد و فقط فراز دوم حدیث است که با تعابیر مختلف بیان شده است هم‌چنانکه برخی از آن تعابیر را بیان کردیم.
همچنین پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را در مواقع و موارد متختلفی بیان کرده است:
مورد اول: شخص نابینایی از حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پرده‌ای انداخت و در پشت پرده قرار گرفت. پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمود: «چرا در حجاب قرار گرفتی در حالى‌که او تو را نمى‏‌دید؟» حضرت فاطمه پاسخ داد: «اگر او مرا نمى‏‌بیند، من او را مى‏‌بینم، و او بوى تن مرا نیز حسّ مى‌‏کند» پیامبر فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنِّی‏؛ شهادت مى‏‌دهم که تو پاره ‏اى از وجود من هستى.»[۴]
مورد دوم: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جمع اصحاب سؤال مطرح کردند که در چه حالی زن به خداوند نزدیک‌تر است و یا طبق عبارت دیگر روایت، چه چیزی برای زن بهتر است؟ اصحاب نتوانستند پاسخ دهند. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به خانه آمد و این سؤال را با فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) در میان گذاشت. ایشان فرمود: «بهترین چیز برای زن این است که نه او مرد نامحرم را ببیند و نه مرد نامحرم او را ببیند.» وقتی علی(علیه‌السلام) پاسخ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را به رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرضه داشت، حضرت فرمودند: «فاطمه بضعه منی.»[۵]
مورد سوم: علی(علیه‌السلام) وارد خانه شد در حالی که در چهره‌اش اندوهی شدید نمایان بود. حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از علت ناراحتی پرسید؟ امیرالمومنین(علیه‌السلام) فرمود: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد زن از ما پرسید و در جواب گفتیم باید پوشانده شود. سپس پرسید در چه حالی زن به خدا نزدیکتر است؟ ما در پاسخش ندانستیم که چه بگوییم. حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: «به نزد رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) باز گرد و خبر ده که آنگاه که زن در درون خانه خویش باشد به خدا نزدیکتر است.» امیرالمومنین(علیه‌السلام) نیز این سخن را به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) انتقال داد و رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این هنگام فرمود: «فاطمه راست گفت. به‌ درستی که او پاره تن من است.»[۶]
مورد چهارم: «رفاعه بن عبد المنذر» معروف به ابولبابه انصاری برای قبول شدن توبه اش، خود را به ستون بسته بود. پس آیه‌ی توبه نازل شد که توبه ابولبابه قبول شد. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) خواستند او را از ستون باز کنند. ابولبابه گفت: من قسم خورده‌ام که کسی جز رسول خدا(صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) مرا باز نکند. رسول خدا(صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) در این قضیه نیز درباره فاطمه(سلام‌الله‌علیها) فرمود: «انما فاطمه بضعه منی.»[۷]
مورد پنجم: جایی است که گویا هدف حضرت تنها معرفی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بود. «ابن صباغ مالکی» از «مجاهد» نقل می‌کند که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یکی از روزها، از خانه خارج شد، در حالی دست فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) در دستش بود. سپس در حضور مردم فرمود: «هر کسی که فاطمه را می‌شناسد که می‌شناسد، و هر کسی او را نمی‌شناسد، بداند او فاطمه دختر پیامبر و پاره تن من، قلب و روح من در میان بدن من است.»[۸]
مورد ششم: در شب عروسی فاطمه(علیهاالسلام) بود که حضرت این جمله را فرمود. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در خطاب به حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) فرمود: «ای دخترم، علی خوب شوهری است. با او مخالفت مکن.» سپس در خطاب به علی(علیه‌السلام) فرمودند: «یا علی! داخل خانه خود شو و با همسرت با مهر و محبت رفتار کن.» سپس این جمله را فرمودند: «ان فاطمه بضعه منّی، یؤلمنی ما یؤلمها و یسرّنی ما یسرّها.»[۹]
مورد هفتم: «عمرو بن حزم الأنصاری» نقل می‌کند که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «فاطمه پاره تن من است و آنچه که او را به خشم آورد مرا به خشم می‌آورد و آنچه او را خشنود می‌گرداند مرا خشنود می‌سازد.»[۱۰۰]
مورد هشتم: برخى به صورت مرسل نقل کرده‌اند که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) همین مطلب را خطاب به عائشه گفته است: «ای عائشه! فاطمه پاره تن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می‌سازد.»[۱۱۱]
مورد نهم: ابوذر در روایتی طولانی می گوید: آنگاه که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بستر بیماری‌ای بودند که منجر به رحلتشان شد به محضرشان رفتیم ….. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رو به من کرد و فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّهَا بَضْعَهٌ مِنِّی‏ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی: ای اباذر! همانا فاطمه پاره تن من است و هرکس او را اذیت کند؛ مرا اذیت کرده است. همانا او ارجمندترین بانوی جهان بوده و شوهرش نیز ارجمندترین جانشین پیامبران است … .»[۱۲]
مورد دهم: «محمد بن حنفیه» فرزند امام علی(علیه‌السلام) از قول پدرش روایت می‌کند که پیامبر فرمود: «همانا فاطمه پاره تن من است پس کسی که او را غضب‌ناک کند مرا غضب‌ناک کرده است.»[۱۳۳]
مورد یازدهم: از «ابوهریره» نقل شده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «فاطمه پاره‌اى از تن من است، هر چیزى که او را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده است.»[۱۴۴]
بنابراین با توجه به این روایات، رضایت خدا و رسول او در رضایت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) است و خشم و غضب خدا و رسولش نیز در خشم و غضب حضرت است. پس اگر کسی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را بیازارد و ناراحت کند و حضرت از او راضی نباشد، بدون شک خدا را ناراحت و خشمگین کرده و خدا هرگز از او راضی نخواهد بود.
____________________________________
پی‌نوشت
[۱]. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج ابوالحسین قشیری نیشابوری، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۹۰۳.
[۲]. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۱۰ و ۲۱۹و ج ۵، ص ۳۶ ؛ صحیح بخاری، جزء ۷، باب فضائل فاطمه(س)، ح ۲۹.
[۳]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ۴، ص ۳۰۰، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
[۴]. «قال علی(علیه‌السلام) استأذن أعمی علی فاطمه(س) فحجبته؛ فقال رسول اللّه(ص) لها: لم حجبته وهو لایراک؟ فقالت(س): إن لم یکن یرانی فإنّی أراه وهو یشمّ الریح. فقال رسول اللّه(ص): أشهد أنّک بضعه منّی». مناقبُ علی بن أبی طالب(علیه‌السلام)، ابن مغازلی شافعی، انتشارات سبط النبی،۱۴۲۶ق، ص۲۹۰؛/ و دعائم الاسلام وذکر الحلال و الحرام، و القضایا والأحکام عن أهل بیت رسول الله، قاضی نعمان مغربی، قاهره، دارالمعارف، ج۲، ص۲۱۴؛/ و النوادر، فضل الله بن علی راوندی کاشانی، محقق: احمد صادقی اردستانی، قم، دارالکتاب، چاپ اول، بی تا، ص۱۳–۱۴؛/ و الجعفریات (الأشعثیات)، محمد بن محمد اشعث کوفی، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، چاپ اول، بی‌تا، ص۹۵.
[۵]. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْکُوفِیُّ، قَالَ: نا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، قَالَ: نا قَیْسٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیِّبِ، عَنْ عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّهُ کَانَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَهِ؟ فَسَکَتُوا، فَلَمَّا رَجَعْتُ قُلْتُ لِفَاطِمَهَ: أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ قَالَتْ: أَلا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ (ص) فَقَالَ: إِنَّمَا فَاطِمَهُ بِضْعَهٌ مِنِّی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا». البحر الزخار(مسند البزار)، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بزار(م۲۹۲ق)، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، بیروت، مؤسسه علوم القرآن، مدینه، مکتبه العلوم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰؛/
ابونعیم این حدیث را انس بن مالک نقل می‌کند: «ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْوَاسِطِیُّ، ثنا یَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ الْعَوَّامِ، ثنا عَمْرُو بْنُ عَوْنٍ، ثنا هُشَیْمٌ، ثنا یُونُسُ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): ” مَا خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ ” فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ، فَسَارَّ عَلِیٌّ إِلَى فَاطِمَهَ فَأَخْبَرَهَا بِذَلِکَ، فَقَالَتْ: فَهَلا قُلْتَ لَهُ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَلا یَرَوْنَهُنَّ، فَرَجَعَ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِکَ، فَقَالَ لَهُ: ” مَنْ عَلَّمَکَ هَذَا؟ ” قَالَ: فَاطِمَهُ، قَالَ: ” إِنَّهَا بَضْعَهٌ مِنِّی». حلیه الأولیاء و طبقات الأصفیاء، أبو نعیم أحمد بن عبد الله اصبهانی(م۴۳۰ق)، السعاده، مصر، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۴۰؛ بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ چهارم، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۱؛/ و کنزالعمال، متقی هندی، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق، ج۱۶، ص۶۰۲؛/ و سؤالات حمزه، دارقطنی، ریاض: مکتبه العارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۰؛/ و سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۴۵.
[۶]. بإسناده عن جعفر بن محمد عن أبیه أن فاطمه بنت رسول الله(صلى‌الله‌علیه‌وسلم) دخل علیها علی(علیه‌السلام) وبه کآبه شدیده فقالت: ما هذه الکآبه؟ فقال: سألنا رسول الله(صلى‌الله‌علیه‌وسلم) عن مسأله لم یکن عندنا لها جواب. فقالت: وما المسأله؟ قال: سألنا عن المرأه: "ما هی؟” قلنا: عوره! قال: "فمتى تکون أدنى من ربها” فلم ندر ما نقول، قالت ارجع إلیه فأعلمه أن أدنى ما تکون من ربها أن تلزم قعر بیتها. فانطلق فأخبر النبی(صلى‌الله‌علیه‌وسلم) فقال: "ماذا من تلقاء نفسک یا علی”، فأخبره أن فاطمه(علیهاالسلام) أخبرته، فقال(صلى‌الله‌علیه‌وسلم): "صدقت إن فاطمه بضعه منی (علیهاالسلام)”». مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه، أبو الحسن علی بن محمد الواسطی المعروف بابن المغازلی(م۴۸۳ق)، أبو عبدالرحمن ترکی بن عبدالله الوادعی، صنعاء، دار الآثار، چاپ اول، ۱۴۲۴ق-۲۰۰۳م، ص۴۴۶، رقم ۴۲۹. متن کتاب.
[۷]. إمتاع الأسماع، مقریزی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۲۷۳؛/ و السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون، حلبی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۶۷۴؛/ و جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی بن أبی طالب(علیه‌السلام)، شمس الدین أبوالبرکات محمد بن أحمد دمشقی شافعی، قم، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۲؛/ و سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۳۲۸؛/ و الروض الانف، سهیلی، ج۲، ص۱۹۶.
[۷]. «خرج النبی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و هو اخذ بید فاطمه فقال: من عرف هذه فقد عرفها و من لم یعرفها فهی فاطمه بنت محمد و هی بضعه منّی و هی قلبی و روحی التی بین جنبی». الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ص ۱۴۶.
[۸]. المناقب، الموفق بن احمد البکری المکی الحنفی الخوارزمی(م۵۶۸ق)، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق، ص۳۵۳.
[۹]. «وَإِنَّ أَبَا بَکْرِ بْنَ مُحَمَّدٍ یَعْنِی عَمْرَو بْنَ حَزْمٍ حَدَّثَنِی، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: "فَاطِمَهُ بِضْعَهٌ مِنِّی، وَیُسْخِطُنِی مَا أَسْخَطَهَا، وَیُرْضِینِی مَا أَرْضَاهَا”». فوائد أبی بکر النصیبی، أبوبکر بن خلاد النصیبی(م۵۱۰هـ)، تحقیق: قسم المخطوطات بشرکه أفق للبرمجیات، مصر، شرکه أفق للبرمجیات، چاپ اول، ۲۰۰۴م، ص۵۳، ح۲۱۷.
[۱۰]. «وروی عنه [ص] أنه قال لعائشه رضی‌الله‌عنها یا عائشه فاطمه بضعه منی یریبنی ما یریبها». الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، علی بن محمد بن حبیب الماوردی البصری الشافعی(م۴۵۰هـ)، تحقیق الشیخ علی محمد معوض و الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق_۱۹۹۹م، ج ۱۷، ص۱۶۴.
[۱۱]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایه الاثر فی النصّ علی الأئمه الإثنی عشر، محقق و مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف،‏ ص ۳۶ – ۳۷، بیدار، قم، ۱۴۰۱ق.
[۱۲]. «حدثنا بن عیینه عن عمرو عن محمد بن علی قال قال رسول الله(صلى‌الله‌علیه‌وسلم) إنما فاطمه بضعه منی فمن أغضبها أغضبنی». الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ابوبکر عبدالله بن محمد إبن أبی شیبه الکوفی(م۲۳۵ق)، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبه الرشد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۸۸.
[۱۳]. «حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، أَخْبَرَنَا أَبُو یَحْیَى التَّیْمِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ الْمَخْزُومِیُّ، عَنِ الْمَقْبُرِیِّ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّمَا فَاطِمَهُ حَذِیَّهٌ مِنِّی یَقْبِضُنِی مَا قَبَضَهَا». غریب الحدیث، أبوإسحاق إبراهیم بن إسحاق الحربی(م۲۸۵ق)، تحقیق: د. سلیمان إبراهیم محمد العاید، مکه، جامعه أم القرى، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۱۸۶.

captcha