حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو گروه قرآن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با تاکید بر لزوم استخراج پاسخهای قرآنی برای رفع نیازهای مختلف از جمله در عرصه سیاسی که مستلزم در نظر گرفتن مجموعهای از پیشفرضهای قرآنی با عنوان «مبانی قرآنی سیاست» است گفت: اساس آموزههای قرآن بر محور توحید است و تمامی نیازها نیز از این ناحیه باید تامین شود.
وی تصریح کرد: فرضیه تولید مبانی اسلامی و قرآنی سیاست در یک نگاه کلی بر محوریت توحید است و همانطور که علامه طباطبایی تصریح کرده است توحید یک جهانبینی است؛ یک نگرش جامع به هستی و هستیشناسی عمیق است.
این محقق قرآنی بیان کرد: اعتقاد به توحید از حد یک مفهوم ذهنی فراتر میرود و تمامی زندگی و سراسر هستی را تحت پوشش قرار میدهد به طوریکه فرد موحد در بینش، رفتار و کنش، در اعتقاد و عمل، «توحیدی» میاندیشد و عمل میکند و سراسر زندگی او حضور توحید قابل مشاهده است.
عابدی با اشاره به مفاهیم بنیادین سیاست کنونی در جهان که مشروعیت، قدرت، اقتدار، حکومت، مشروعیت، و... را بر مبنای غیر توحیدی تعریف میکند عنوان کرد: کسانی که به مبانی قرآنی برای سیاست معتقد نیستند و رسالت قرآن را صرفا تامین آخرت میپندارند و دنیا را خارج از قلمرو دین میدانند، وجود آموزههای قرآنی برای اداره زندگی اجتماعی و سیاسی را نفی میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با رد این دیدگاه اظهار کرد: این دیدگاه در مقدمه کتاب «ادعانامهای علیه تمدن غرب» که آیتاللهالعظمی خامنهای از مترجمان آن هستند نقل شده است؛ ایشان معتقدند: «جامعه اسلامی یعنی آن تمدنی که در راس آن جامعه خدا حکومت میکند؛ قوانین آن جامعه قوانین خدایی است، حدود الهی در آن جامعه جاری میشود؛ خدا عزل و نصب میکند؛ در راس مخروط، خداست و پایینتر از خدا، همه انسانیت، روابط اجتماعی، اقتصاد، حکومت، حقوق، همه و همه را دین خدا تعیین میکند و دین خدا اجرا میکند».
وی افزود: همینطور در مقابل این دیدگاه، دیدگاهی است که یا وجود تمام یا بخشی از مبانی قرآنی در پاسخ به پرسشهای اصلی سیاست را انکار میکند، و برای نمونه بر پایه کفایت دستگاه معرفتی بشر در تنظیم نظام حقوق و تکالیف؛ نپذیرفتن خدا یا حق دخالت او در نظام سیاسی و حقوقی بشر؛ انسان محوری در مشروعیت ساختارهای سیاسی؛ بیهدفی خلقت و عدم مسئولیت در قیامت، یا عدم اختیار انسان؛ انحصار حیات به دنیا؛ محدودیت هویتی بشر به بعد جسمی و.... به پرسشهای سیاست پاسخ میدهند و بر این اساس ساختارهایی تجویز میکنند.
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به مهمترین عوامل مورد نیاز برای تولید مبانی سیاست اسلامی عنوان کرد: در تبیین مهمترین ضرورتهای عنایت به مبانی سیاست در قرآن میتوان به سه مسئله مهم اشاره کرد؛ استواری فلسفه سیاسی اسلامی بر مبناهای قرآنی و اسلامی؛ وابستگی اهداف و غایات حکومت به تعیین مبناهای قرآنی و منوط بودن مهندسی بناهای سیاسی اسلامی بر تولید مبناهای سیاسی قرآنی و اسلامی که هر کدام نیاز به تبیین درست دارد.
عابدی در تبیین موضوع اول بیان کرد: هر فلسفه سیاسی با استواری بر بنیانهای فکری خاصی در ابعادگونهگون هستی شناختی، انسان شناختی؛ معرفت شناختی و... به پرسشهای سیاست پاسخ میدهد؛ برای مثال سیاست در مکاتب الحادی نتیجه عينيتگرايی مطلق حاکم بر اندیشه معاصر غرب است و با مبانی خاص خود به پرسشهای بنيادين درباره انسان و هستی پاسخ میدهد و با گزارههای مبنایی دينی سراغ شناخت سیاست و پاسخ به مسائلش نمیرود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: پرسشهایی چون؛ هدف زندگی سیاسی؛ چرایی نیاز به سیاست؛ بهترین حکومت یا ساختار حکومت؛ نیاز به دولت یا اقتدار سیاسی؛ توان بشر در تاثیر بر حکمرانی؛ هدفهای ارزشمند در زندگی؛ مقبولیت حکومت؛ تکالیف حاکمان در قبال شهروندان؛ قلمروی سیاست و دین؛ ماهیت حکومت؛ رابطه آزادی و استقرار برابری؛ محدوده مجاز سلب آزادی؛ حق حکومت؛ چرایی لزوم اطاعت؛ مشروعیت حکومت از جمله موضوعاتی است که دنیای غرب با تکیه بر مبنای الحادی خود به آن پاسخ داده است.
وی افزود: همچنین پرسشهای دیگری مانند دموکراسی، آزادیهای فردی که مداخله حکومت ممنوع است؛ مسئله ملتها و عدالت جهانی؛ برابری و نابرابری ذاتی انسانها؛ خوب و بد بودن تصرف قدرت و استفاده از آن؛ اینکه قدرت را به چه کسی باید تفویض کرد؛ تصمیمگیرهای نهایی و شهریاران؛ استفاده از شرّ برای تحقق خیر ؛ دولتها و شکل دادن به خصال اخلاقی افراد؛ دولتها و تامین غایات و آمال جامعه؛ عوامل قوام جامعه؛ قانون؛امنیت؛ نسبت کرامت انسانی با زندگی شهروندی؛ نقش شهروندان در تعیین سرنوشت؛ حق نظارتشان بر حاکمان؛ سعادت نهایی در حیات سیاسی و... از دیگر موضوعاتی است که تفاوت زیادی میان پاسخهای آن در دو مکتب الحادی غرب و توحیدی وجود دارد.
اعتبار علمی مبانی وحیانی سیاست
وی با بیان اینکه گاهی تمایز فلسفههای سیاسی تا مرز تعارض پیش میرود بنابراین پاسخها مبتنی بر مجموعهای از مبانی است و فیلسوف سیاسی نمیتواند بدون کاربست مبانی، وارد مرحله پاسخگویی به پرسشها شود اظهار کرد: تنها راه برونرفت از فلسفههای متعارض و پاسخهای متضاد به پرسشها و پدیدههای سیاسی مانند حکومت، و اعمال و رفتار سیاسی، و امکان سنجش اعتبار مبانی هر فلسفه سیاسی؛ دسترسی به پیشفرضهایی است که از ملاک صحت و اعتبار برخوردار باشند و امکان سنجش درستی آن هم مقدور باشد که چنین ظرفیتی در متن مقدس قرآن وجود دارد و وحی میتواند مبانی صحیح را ارائه کند؛ لذا کشف و تبیین مبانی سیاست در «چارچوب وحی پذیری» دارای اعتبار علمی شایسته خواهد بود.
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به وابستگی اهداف و غایات حکومت به تعیین مبناهای قرآنی تصریح کرد: اساساً اهداف سیاست و حکومت همواره متاثر از مبناهاست؛ برای نمونه ابن خلدون غایت حکومت طبیعی را تامین اغراض و شهوات حاکمان؛ غایت حکومت عقلی را تامین مصالح دنیایی مردم و غایت امارت و حکومت را حفظ دین و تامین مصالح اخروی و دنیوی مردم میشمارد و غایت هر حکومت وابسته به مبانی آن است. پیوند اهداف و مبانی در منظر متفکران سیاسی غربی نیز به چشم میخورد و برای مثال با قطع پیوند بین زندگی جمعی بشر با حیات اخروی دیگر جایی برای تامین مصالح اخروی و حفظ دین به عنوان بخشی از اهداف سیاست و امارت و حکومت باقی نمیماند؛ در حالی که چنین اهدافی را در حاکمیت و سیاست مبتنی بر حیات اخروی میتوان مشاهده کرد.
مهندسی سیاسی نیازمند تولید مبانی است
عضو گروه قرآن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به منوط بودن مهندسی بناهای سیاسی اسلامی بر تولید مبناهای سیاسی قرآنی و اسلامی تصریح کرد: ضرورت دیگر در این زمینه، ارایه الگوی قرآنی از زیرساختهای توانمند برای مهندسی بناهای سیاسی متناسب است؛ به دلیل نبود عزم جدی برای تولید این مبنا است که تاکنون شاهد تولید تفکرات انحرافی و التقاطی در این حوزه بودهایم؛ در حالی که بنیانگذار انقلاب اسلامی علوم انسانی که سیاست نیز از آن جمله است را محتاج انسانهای متعهد میدانست و معتقد بود «انسانی که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایی که توحید است ندارد، در علوم انسانی نمیتواند عملی انجام بدهد الا انحراف و این قابل پذیرش نیست»؛ این ضرورت زمانی خود را بهتر نشان می دهد که بدانیم امروزه با تشکیل و استمرار نظام سیاسی اسلامی مهمترین دشمنیها با آن از طریق مبارزات مبنایی و تشکیک در مبناهای حاکمیت اسلامی انجام میشود.
عابدی با طرح این سؤال که آیا تولید مبانی مذکور دارای ضروتهای متناسب با شرایط سیاسی عصر حاضر نیز هست بیان کرد: دقیقا چنین ضرورتهایی نیز قابل توضیح است؛ از جمله آنها «مسئله تقابل دانش سیاسی وارداتی با مشابه سیاسی اسلامی و قرآنی آن است؛ با این توضیح که حیات فردی و جمعی با علوم انسانی مدیریت میشود، در عین حال «تقابل علوم سیاسی وارداتی» با «معرفت سیاسی اسلامی و قرآنی» از اساسیترین چالشهای عصر ماست، و برونداد سلطه علوم انسانی وارداتی بر مدیریت زندگی اجتماعی و سیاسی، بروز معضلات متعدد برای جامعه و نظام اسلامی است.
وی گفت: برای تحقق این موضوع نیازمند «تحول در علوم انسانی» از جمله در سیاست در چهار سطح تأسیس مبانی؛ منطق روششناسی؛ تولید گزارههای علوم انسانی برای انتقال کارایی لازم به جامعه و نظامپردازی هستیم که مبناسازی اولین این مراحل است؛ همچنین علوم انسانی شامل سه دسته گزاره بایدها و نبایدها، شایدها و نشایدها و هستها و نیستها» است و سرنوشت دو گروه اول در گرو نوع نگاه به گروه سوم است.
علوم انسانی در کشور بر مبنای غربی است
عابدی ادامه داد: علاوه بر این نظام حکومتی ما بر اساس اسلام طراحی شده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب در چارچوب ارزشهای اسلامی و دینی است که میتوان بهطور مطلق از مردمسالاری حمایت کرد لذا باید مبانی آن بر اساس اصلیترین منبع دینی یعنی قرآن سامان بیابد، در حالی که اصولا علوم انسانی از جمله علم سیاست در کشور ما بر مبانی غربی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی، و مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش و نگاه مادی به هستی بنا شده است و باید مبانی سیاست را در قرآن یافت تا صاحبنظران بتوانند بناهای رفیعی با تکیه بر این پایه بنا کنند.
انقلابی ماندن در گرو تولید مبانی سیاست اسلامی است
وی در پاسخ به این سؤال که آیا مسئله ضرورت تولید مبانی قرآنی سیاست را میتوان با مسئله انقلابی ماندن که رهبری مطرح کردند یا مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مرتبط دانست اظهار کرد: چنین ضرورتی حتما وجود داد با این تبیین که در مورد تجربه جدید سیاسی جامعه ما، میتوان از چند مرحله یعنی شکلگیری انقلاب اسلامی؛ نظام اسلامی؛ دولت اسلامی؛ جامعه اسلامی و تمدن اسلامی یاد کرد؛ برای انقلابی ماندن نیازمند مبانی اسلامی سیاست هستیم و تشکیل دولت اسلامی نیز در گرو این است که بتوان الگوها و معیارهای اسلامی برای آن تولید کرد و تولید الگو با وجود مبناهای اسلامی و قرآنی مقدور است.
وی ادامه داد: الگوهای رایج از جمله در عرصه توسعه بر پایههایی چون اومانیسم و اصول غیر الهی استوارند و از لحاظ نتایج نیز نتوانستهاند ارزشهایی مانند «آزادی» و «عدالت» را محقق کنند. دستیابی به این مبانی از منظر نیاز به «طراحی الگوی سیاست اسلامی» و «نقشه راه جامع و کلان حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب اسلامی» نیز ضرورت دارد و وصول به چنین الگویی نیازمند شناخت، و ترسیم وضعیت موجود؛ وضعیت مطلوب؛ چهارچوبها و اصول حاكم بر آن، بر اساس مبانی و نوع جهان بینی است و مبانی سیاست زیربنای الگوی سیاست اسلامی است.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه نقد و ارزشگزاری بناهای سیاسی موجود و منتسب به اسلام و قرآن و دفاع عالمانه و غیرالتقاطی از آن در برابر اظهار نظرهای رقیب نیازمند ارایه سامانهای از مبانی قرآنی برای پاسخ به مسائل سیاست است و میتوان در برابر چالشهای علمی ایجاد شده در مورد امکان بناسازی سیاسی بر مبنای الهی فائق آمد ادامه داد: برای مثال از جمله سرچشمههای علمی تفکر جدایی دین از سیاست و نبود الگوهای سیاسی در حوزه مبانی و بناهای سیاسی میتواند در دسترس نبودن یا عدم باورداشت مبانی قرآنی باشد.
عابدی با اشاره به مواجهه با سیلی از شبهات و تاثیر آن در تدوین مبانی سیاست قرآنی گفت: تولید شبهات فراوان در حوزه مسائل کلان سیاسی و رخنهافکنی در مبانی اعتقادی و ارزشی نظام اسلامی مثل ترویج جدایی دین از سیاست اقتضا دارد تا بر مبنای سیاست قرآنی مورد مداقه صورت گرفته و به آن پاسخ داده شود زیرا هر نوع پاسخ بر مبنای سیاست غیراسلامی میتواند بر دامنه این نوع شبهات بیفزاید و موجب ترویج شکاکیت در مبانی دینی و اعتقادی مردم شود.
گفتوگو: علی فرجزاده