در یادداشت قبلی از اثر ماهوارهها، اینترنت و فیلمهایی که در دنیای غرب ساخته میشود به عنوان یکی از ابزارهای دشمنان برای تهاجم فرهنگی به مردم کشورهای در حال توسعه و به ویژه مسلمانان و ایران اسلامی یاد کردیم و گفته شد که این رویکرد غرب در راستای ایجاد دهکده جهانی است؛ همان نظریهای که مارشال مکلوهان مطرح کرد. این نظریهپرداز دنیای غرب بر این نکته تاکید داشت که «رسانه، چگونه بودن انسانها را در جهان تعیین میکند» و این موضوع نشاندهنده نکته کلیدی است که غرب از آن در جهت رسیدن به خواستهها و امیال پلیدش بهره گرفته است.
در ادامه یادداشت پیشین در این نوشتار قصد داریم به آسیبهایی که از سوی رسانههای غرب که بیشتر رویکرد سرگرمکنندگی برای مردم کشورهای در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوم دارد بپردازیم.
سینمای آمریکا، یکی از مهمترین صنایع فیلمسازی جهان به شمار میآید. این سینما، نه فقط از نظر قابلیتهای صنعتی و فنی، بلکه از منظر تنوع ژانرها، سبکها و گرایشها، یکی از غنیترین سینماهای ملی جهان محسوب میشود. سینمای آمریکا تاثیر بسزایی در سینمای جهان در قرن بیستم داشته است.
توجه به آثاری که در سینمای هالیوود و دیگر کشورهای اروپایی ساخته میشود نشان میدهد که این فیلمها و سریالها نه فقط به عنوان یک اثر برای تولید محصولی فرهنگی ساخته شده است، بلکه اهدافی را در پسزمینه خود دارد؛ اهدافی که از سوی سردمداران کشوری چون آمریکا که کینهای دیرینه نسبت به ایران دارد تبیین میشود. دشمنی دیرپای آمریکا و اینکه خواهان دستاندازی بر منابع غنی ایران بود موضوع جدیدی نیست که از دید مردم جامعه ما مغفول باشد، ولی آنچه که مورد نظر است و متاسفانه اغلب کسانی که مصرفکننده محصولات فرهنگی این کشور به شمار میروند، از آن غافل هستند، نوع دیدگاه و اثرگذاری است که در پسزمینه تماشای این گونه آثار به مخاطب منتقل میشود.
سینمای مستقل آمریکا بیشتر بعد از دهه ۶۰ ظهور و بروزی چشمگیر پیدا کرد. پیش از آن، استودیوهای هالیوودی اجازه نمیدادند که کارگردانان دست به ساختن فیلمهای خودشان بزنند و در این باره سیطه شدیدی بر این گونه آثار داشتند. در این دوران افرادی همچون آلفرد هیچکاک و جان فورد تلاش کردند در اثر جریان موجود، آثاری را که تولید کردهاند، خود تدوین کنند. این اقدام افراد یاد شده در پی آن بود که اعمال نظر تهیهکننده بر این آثار انجام میشد.
با گذشت زمان و در دهه 60، مکاتب گوناگونی در هنر ظهور یافتند و سلیقه و علاقه مردم و از جمله جوانان به سمت و سویی پیش رفت که فیلمهای عامهپسند مورد اقبال قرار گرفت. در همین راستا تهیهکنندگان هالیوود نیز به فیلمهای مستقل روی آوردند و در این میان افراد جوانی چون اسپیلبرگ، اسکورسیزی، کاپولا و دیپالما ظهور کردند تا بتوانند به خلق آثاری بپردازند که مورد علاقه آنان بود و از سویی تهیهکنندگان هالیوود نیز به آنها اقبال نشان میدادند. در اینجا بود که رویکرد ساخت فیلمهای هالیوود به سوی روابط زن و مرد یا به اصطلاح اروتیک یا هنر تنکامه (شامل آثار هنری که به قصد تحریک شهوت جنسی یا توصیف صحنههای عشقبازی ساخته میشوند) کشیده شد. این سوق یافتگی به آن دلیل بود که دیگر تابوها در هالیوود و آمریکا شکسته شده و درک این گونه موضوعات از سوی مردم راحتتر بود. در اصل میتوان گفت که اروتیک موتور جلوبرده سینمای هالیوود شد. رویکردی که امروزه در بسیاری از ساختههای این صنعت سینمایی قابل مشاهده است.
با این مقدمه میتوان به نقش اثرگذار این آثار در کشورهای رو به توسعه که قدم به جهان مدرن گذاشتهاند پرداخت؛ کشورهایی که از آداب و رسوم و فرهنگ غنی و اغلب مذهبی برخوردار بوده و اکنون برای ورود به جهانی که پیش رو دارند و به اصطلاح مکلوهان دهکده جهانی، باید از همه داشتههای غنی خود چشم بپوشند تا بتوانند آنچه را که صنایع فرهنگی فیلمسازی غرب به خورد آنان میدهد پذیرا باشند و به اصطلاح در قالب شهروند این دهکده جهانی درآیند.
همان طور که رویکرد فیلمهای ساخته شده این صنعت فیلمسازی تبیین شد، باید به این موضوع توجه کرد که اثرگذاری این آثار در کشورهای به شدت سنتی و دارای فرهنگ مذهبی چون ایران چه تبعات شومی میتواند در پی داشته باشد.
از جمله این آثار که در واقع هدف دشمنان اسلام بوده و در اصل رویکرد اسلامستیزی دارد و در قالب نشان دادن پدیدههایی که تاکنون از دید مخاطب پنهان مانده و اکنون به صورت هویدا بر صحنه تلویزیون نقش میبندد، از هم پاشیدن کانون گرم خانوادهها و عادی جلوه دادن روابط زن و مرد در هر سطحی از ارتباط است.
البته این رویکرد غرب تنها به ایران اسلامی بسنده نمیشود و فقط اعتقادات و باورهای ارزشی و دینی مردم ایران را نشانه نمیرود که برای تمام کشورهای در حال توسعه و جهان سوم ساخته و پرداخته شده است، به این منظور که این کشورها با سرگرم شدن به مواردی چون نازلترین سطح ارتباط انسانها، از رشد و پیشرفت باز مانند و هر روز بیش از پیش در این عرصه غرق شوند. و البته اعتیاد به تماشای این آثار که امروزه در میان جوانان اندک هم نیست، خود سبب مشغول شدن ذهن و دنبالهروی هر چه بیشتر به سمت و سوی این گونه آثار میشود؛ همان گونه که قرآن کریم از نفس به عنوان یکی از عوامل موثر در گرایش انسان به بدیها یاد کرده و فرمودهاند: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي؛ به درستی که نفس بسیار دستور دهنده به بدی است، مگر آن که خداوند رحم نماید». نفس انسان در میل به بدی سیریناپذیر و این خواسته تمام ناشدنی است که ادامه این روند توسط افراد سبب هلاکت آنان در گرداب و منجلابی میشود که غرب برای انسان تعبیه کرده است.
خداوند در آیات 30 و 31 سوره مباركه نور خطاب به رسولالله(ص) چنین میفرماید: «قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛ به مردان مومن بگو چشمان خود را (از آنچه حرام است) فرو بندند» و «وَقُلْ لِلْمُۆْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنّ؛ و به زنان باایمان بگو چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند». این آیات نیز مبین همین نکته است که چه خطراتی از سوی چشم گریبانگیر نفس انسان است که میتواند او را به سرمنزل مقصود برساند یا زمینه سقوط او را فراهم کند.
حال اینکه آمریکا و دیگر کشورهایی که در ادامه رویکرد هالیوود به این سمت و سوی روی آوردهاند، چه سودی از این روند میبرند خود مطلب دیگری است که جای بحث دارد. مسلم آن است که هر چه دیده شود، بر ذهن در درازمدت و طول سالیان اثر میگذارد و گاه تا پایان عمر همراه با انسان است و در پسزمینه ذهن او باقی میماند. غرب نیز با همین هدف در پی مشغول داشتن ذهن انسان به نازلترین نیاز آدمی است و تا زمانی که ذهن درگیر و دار این روند باشد، قطعاً خلاصی از آن و پرداختن به موضوعات دیگری چون تحصیل، نبرد و ایستادگی در برابر ظلم و فساد رنگ میبازد و کمرنگ میشود. اینکه غرب تا این حد در صنعت فیلمسازی تلاش کرده است و توانسته در این حوزه به صدر جایگاه دست پیدا کند و پس از تسلیحات نظامی، صنعت فیلمسازی است که برای غرب درآمدزاست، خود گویای اثرگذاری این صنعت در پی دستیابی به اهداف این کشور است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نهال نوپای جمهوری اسلامی، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا این نهال نوپا از ریشه ساقط شود؛ تلاشهایی که خوشبختانه با درایت رهبر کبیر انقلاب و هوشمندی مردم مسلمان ایران اسلامی در سایه راهنماییهای پیر جماران، نقش بر آب شد. جنگ تحمیلی خود حربه دیگری بود که برای از میان بردن این نهال نوپا به پا شد؛ جنگی تمام عیار که با همکاری 34 کشور و تجهیزاترسانی به عراق صورت گرفت و در اصل عراق در پیش این پرده به انجام عملیاتی پرداخت که از جمله سیاستگذاران آن کشوری چون آمریکا بود.
پس از تجربه همت، شجاعت و ایستادگی و مقاومت مردم مسلمان ایران در برابر جنگی که طی هشت سال به طول انجامید، آمریکا و دشمنان دیگر ایران اسلامی درصدد برآمدند تا این ویژگیهای شاخص را از جوانان کشورمان بگیرند. همان ویژگیهایی که به مبارزهطلبی در برابر سیاستهای نادرست و خصیصهها و پلیدیهای غرب منجر میشد و چه ابزاری بهتر و مناسبتر از رسانه؛ بهرهگیری از شبکههای ماهوارهای و ساخت فیلم و سریالهایی که رویکرد اروتیک و خشونت را در خود جای دادهاند بهترین انتخاب برای مقابله با این خصلت مردم انقلابی ایران و کشورهایی بود که به تأسی از مردم ایران و با تکیه بر وصیت امام راحل(ره) که فرمودند «به ملتهای اسلامی توصیه میکنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید» به پا خاسته بودند.
آزاده غلامی