به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی امروز دوم اسفندماه در نشست علمی «عدالت و مصلحت» در این پژوهشگاه گفت: عدالت از اساسیترین دغدغههای همه بشریّت در همه ادوار بوده و عدالتورزی همواره مطلوب بوده است، به گونهای که عدالت را ذیل مستقلات عقلی قرار داده و حسن اعتبار و حجیّت آن، ضروری فرض شده است و از سوی دیگر، مصلحتاندیشی نیز به مثابه ضرورتی فراگیر در زندگی فردی و اجتماعی مردم، گریزناپذیر محسوب میشود.
وی ادامه داد: با وجود این که عمل طبق هر کدام از موازین عدالت و مصلحت، ضرورتی گریزناپذیر به نظر میرسد، در برخی موارد عمل به هر کدام از دو عنصر عدالت و مصلحت، به صورت همزمان میسّر نمیشود بلکه در برخی موارد، حکم به عدالت به واسطه مصلحتورزی، تعطیل یا محدود میشود.
ایزدهی با طرح این سؤال که جایگاه عدالت و مصلحت و اولویّت هر کدام بر دیگری در مقام تعارض یا تزاحم چیست بیان کرد: به نظر میرسد با وجود پاسخ اولیّهای که ممکن است وجود داشته باشد و به واسطه این که از یک سو عدالت، غایت حکومت است و مصلحت رویکردی درونحکومتی، و از سوی دیگر، عدالت، از مستقلات عقلی است و مصلحت، تابع دلیلی شرعی، حکم به تقدّم عدالت بر مصلحت کرده باشد؛ باید گفت پاسخ به پرسش از تقدّم یا تأخر هر کدام از این دو عنصر مصلحت و عدالت نیازمند بازتعریف این دو مفهوم است.
ایزدهی با اشاره به تعریف عدالت در روایات تصریح کرد: بر اساس این نگاه از عدالت، ارائه تعریف درست از عدالت، مستلزم تعریفی دقیق از «حق» و مبانی آن است. در نگاه اسلامی، «حق» نهتنها یکی از صفات باریتعالی است، بلکه خداوند دارای صلاحیت انحصاری در جعل و وضع حق و اجرای آن است که به طور طولی به چهارده معصوم(ع) تفویض شده است.
این محقق و پژوهشگر حوزه تصریح کرد: عبارتی نظیر «الحق ما رضیتموه و الباطل ما اسخطتموه» در زیارت آل یاسین دالّ بر همین مقصود هستند؛ بر این اساس، عدالت اسلامی صرفاً با تبعیّت از قول و فعل معصوم، تحققپذیر است.
ایزدهی با بیان اینکه مسئلهای که ممکن است با اصل برابری و به طور کلی با مفهوم عدالت، تزاحم پیدا کند، «مصلحت» است عنوان کرد: پرسش اصلی اینجاست که آیا میتوان به نام مصلحت، از اجرای عدالت کوتاه آمد؟ محدوده عدالت و مصلحت هریک تا کجاست؟ «مصلحت» مفهومی مستقل و حاکم بر تمام ارزشهای حقوقی است و یا اجرای عدالت به هر قیمتی، خود بالاترین «مصلحت» است؟
وی تاکید کرد: مطابق تعریف عدالت به وضع الشیء فی موضه و قرار دادن «حق» به مثابه ملاک این جایگذاری یا اعطای حق به صاحبان آن، طبیعتاً این گونه عدالت نهتنها با مصلحت پیشینی منافاتی ندارند بلکه عملاً این دو مفهوم در مصادیق مختلف با یکدیگر توافق دارند و اساساً دوگانگی وجود ندارد تا قرار باشد به تقدّم یا تأخر یکی بر دیگری حکم شود.
وی در پاسخ به برخی انتقادات در مورد دیدگاه محقق بیان کرد: این ایده بنده به رشته و گرایش خاصی در مسایل اجتماعی و سیاسی و ... منحصر نیست و غرض بنده این بود که ما یک مشکل اساسی داریم و آن این است که تزاحم و تقابل میان این دو در افکار مردم در برخی موضوعات وجود دارد و تلاش ما در رفع آن بوده است.
وی افزود: گاهی گفته میشود باید با عدالت محض رفتار شود چون مصلحتاندیشی، ظلم است و گاهی گفته شده اگر عدالت مقدم و مصلحت نباشد، ناکارآمدی ایجاد میشود که هیچکدام از این دو مورد پذیرش دین ما نیست.
ایزدهی با تاکید بر بازتعریفی از مفهوم عدالت اظهار کرد: باید بازتعریفی از عدالت داشته باشیم که مصلحت نیز در آن دخیل باشد تا ثابت کند در اسلام در همه گرایشات و رشتهها عدالت و مصلحت وجود دارد و تهافتی نیز میان این دو نیست.
این محقق حوزه تصریح کرد: از طرفی با چندین تعریف از عدالت مواجه هستیم در حالی که همه مردم از عدالت یک چیز میفهمند؛ لذا درک جهانشمولی عدالت، موید درک مفهوم واحد از عدالت است و عدم ظلم و ... مصادیقی از مفهوم عدالت هستند.
ایزدهی بیان کرد: فلان عالم و فقیهی میگوید عدم تساوی ارث ظلم است و به تساوی حکم میکند ولی عدالت، برابری یکسان نیست بلکه برابری همگان در یک امر یکسان است؛ برابری افراد در شرایط مساوی از حقوق مساوی لذا در مسئله ارث، زنان چون نفقه و هزینه خانواده را ندارند لذا ارث آنان نیمی از مردان است.
وی افزود: اگر نوع نگاهمان را به عدالت عوض و آن را به ملاک حق ارجاع دهیم در این صورت فقدان عدالت نخواهیم داشت؛ دعوای کلامی معتزله و اشاعره نیز با این تعریف که عدالت وضع شی در جای خود است برطرف خواهد شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه ابتدائا حکم عقل به حسن و قبح است ولی ملاک را شرع میدهد گفت: نوآوری ایده بنده این است که اولا ما یک عدالت داریم و عدالتهای متعددی نداریم، دوما باید مفهوم عدالت بازتعریف شود و سوم اینکه در معرفت اسلامی نمیتوانیم از عدالت کوتاه بیاییم و به سمت ظلم برویم و یا با گرفتن سوی عدالت، ناکارآمدی ایجاد کنیم.