فرزاد قائمی، استاد برجسته ادبیات، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، با اشاره به تعریف کلی از ادبیات شفاهی، اظهار کرد: در هر جامعهای ادبیات شفاهی ارتباط مستقیمی با مراسم و آیینهای اجتماعی دارد. اکثریت قابلتوجهی از این مراسم و آیینها ادبیات خاص خود را دارند، اهمیت این موضوع به اندازهای است که باعث شده برخی از پژوهشگران در اینباره راه افراطی طی کنند.
قائمی با بیان اینکه آیینها و مراسم گوناگونی را که در میان هر قوم و ملتی وجود دارد را «فولکلور مراسمی» مینامند و آن را به سه دستۀ فولکلور موسمی یا تقویمی، فولکلور سوگ و فولکلور سور تقسیم میکنند، افزود: فولکلور موسمی یا تقویمی به مجموعۀ مراسمی گفته میشود که هر ساله کم و بیش در تاریخ معینی برگزار میشود.
وی فولکلور سوگ و سور را نیز آداب و مراسمی دانست که خانوادهها در سوگواریها و شادیهای خود اجرا میکنند، ادامه داد: هر یک از این بخشها ادبیات ویژه خود را دارند. از میان این سه بخش، فولکلور موسمی و به تبع آن ادبیات همراه آن بهویژه در جامعه ایران بسیار متنوع و گسترده است، زیرا مردم ما هم براساس تقویم خورشیدی و هم مبتنی بر تقویم قمری آداب، مراسم و آیینهای فراوانی اجرا میکنند.
ادبیات شفاهی نوروز به فرهنگ پیش از اسلام مربوط میشود
استاد برجسته ادبیات با اشاره به اینکه آداب و مراسمی که براساس تقویم خورشیدی برگزار میشود، ریشه در اعتقادات پیش از اسلام ایرانیان دارد، عنوان کرد: مانند جشنهای نوروز، سده، یلدا، مراسم بارانخواهی، مراسم کوسه، جشنهای محصول و جز آن. آنچه که براساس تقویم قمری انجام میشود نیز مربوط به اعتقاداتی منبعث از دین اسلام است، مانند آداب و مراسم رمضان، مراسم محرم، نکته بسیار با اهمیت در این باره تداخل تعداد فراوانی از آداب پیش از اسلامی ایرانیان با اعتقادات دوره اسلامی است، مانند خواندن دعای مخصوص تحویل سال در عید نوروز یا برگزاری سفرههای نذری که اساس آنها به فرهنگ ایران پیش از اسلام مربوط میشود.
وی ادامه داد: اما برخی از آنها کاملاً با باورهای اسلامی مردم منطبق شدهاند. آیینها و مراسم موسمی فرهنگ مردم ایران همراه با انواع گوناگون ادبیات شفاهی برگزار میشوند.
قائمی در خصوص تأثیر دین اسلام بر فرهنگ و ادبیات شفاهی نوروز با بیان اینکه جشنهای نوروزی و مراسمی که در فرهنگهای مختلف در آغاز سال انجام میشود معمولا ریشههای کهن و اساطیری دارند، عنوان کرد: انسانهای اولیه وقتی زمستان میشد و زمین میمرد و اجزای طبیعت در یک کدورت و تیرگی طولانی فرو میرفت احساس خطر میکردند.
وی ادامه داد: انسان اولیه، چرخه زمان را نمیشناخت و نمیدانست پس از زمستان بهاری هست، و اطلاع نداشت که چرخه طبیعت اجزای خودش را متناسب با شرایطی که دارد تعمیر و بازسازی میکند.
قائمی تصریح کرد: اولین آیینهای نوروزی در فرهنگهای مختلف، آیینهایی بودند که با آرزوی پایان زمستان و با جشن آغاز بهار توام شده بودند. در فصول زمستان و فصول سرد و تاریک، آیینهایی برگزار میشد که آیینهای عزاداری بود، مثل آیین «آکیتو» که در «بینالنهرین» باستان انجام میشد و آیین سیاوشان که در ایران انجام میشد،و آیینهایی از این دست که نوعی عزاداری زمستانه بود.
وی ادامه داد: در این عزاداری مردم برای طبیعت سوگواری میکردند و از خداوند یا خدایان در فرهنگهای نخستین درخواست میکردند که برکت از دست رفته طبیعت را به آنان بازگردانند.
این استاد ادبیات با بیان اینکه وقتی زمین، رویش و سرسبزی و سر زندگی دوباره را جشن میگرفت، مردم نیز این تغییر را با شادمانی و جشن همراه میکردند ادامه داد: آیینهایی که در رابطه با نوروز انجام میشد، آیینهای متفاوتی است که ما در اوستا جشن فروردین داریم.
آیین نوروز تکریم نیاکان و بزرگان است
قائمی عنوان کرد: فروردین جمع فرور یا فروهر و در آیینهای اولیه، به معنی ارواح نیاکان است و در اصل آیین نوروز نوعی تکریم نیاکان و بزرگان است.
وی ادامه داد: در تقویم کهن که به آن تقویم یزدگردی میگفتند، سال 12 ماه و 30 روز داشت که جمعه آن 360 روز بود. در آن تقویم پنج روز باقی میماند بین اسفند و فروردین که عملا جزء هیچ ماهی نبود، به این پنج روز، پنجه دزدیده میگفتند، که بعد از اسلام در عربی به آن «خمسه مسترقه» میگفتند.
قائمی تصریح کرد: در غروب 30 اسفند، مردم دور هم جمع میشدند، آتش روشن میکردند و برای بازگشت ارواح پدران و مادران و درگذشتگان خود دعا میکردند و جشن میگرفتند، زیرا معتقد بودند ارواح نیاکان در این جشن 10 روزه از آسمان به زمین میآیند و با فرزندانشان این جشن را شریک میشدند.
استاد برجسته ادبیات در ادامه اظهاراتش، عنوان کرد: از دوره اسلامی که تقویم یزدگردی به تقویم جلالی تغییر نام پیدا کرد، پنجه دزدیده از تقویم حذف شد و افروختن آتش از 30 اسفند به سهشنبه آخر سال منتقل شد و این سنت تا زمان حاضر حفظ شده است.
وی با بیان اینکه از فردای آن روز که دقیقا روز اول خمسه بود، جشن 10 روزه فروردینگان شروع میشد و تا 5 فروردین ادامه داشت، تصریح کرد: از 6 فروردین جشن دیگری به نام نوروز بزرگ شروع میشد که مردم اعتقاد داشتند که در این روز خداوند اهورا مزدا کیهان را آفرید.
قائمی در ادامه گفتههای خود، افزود: در تقویم یزدگردی هر روز نام خاص خودش را داشت، نام اولین روز، روز خدای یگانه بود، در این روز مردم بر سرمزار درگذشتگان میرفتند، بر سر مزار آنها غذا میگذاشتند و معتقد بودند آنها در این شادمانی با فرزندانشان شریک شدهاند.
فهلویات؛ نوعی نوروزخوانی
وی اظهار کرد: نوروزخوانی یا بهارخوانی گونهای از آوازخوانی است که در ایران پیشینه زیادی دارد، اینها گونهای از اشعار و ترانههای محلی بوده که بعد از اسلام به آنها «فهلویات» میگفتند. فهلوی معرب پهلوی، خود واژه پهلوی یا پرتوی در اصل به معنی پارتی بوده، اصل زبان پهلوی به دوره اشکانی برمیگردد، منظور از «فهلویات»، اشعاری بود که به زبانهای محلی در شرق و غرب ایران سروده میشد.
استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: از نظر قالب این شعرها، ترجیعبند بوده یعنی بیتی داشت که تکرار میشد و شاهبیت بود، شعرها ترجیعبند ثابتی نداشتند و معمولا یا مفهوم مذهبی داشتند و یا در ستایش بهار و طبیعت بودند، از نظر وزنی، این شعرها «ایقاعی» بودند و وزن عروضی نداشتند، وزن «ایقاعی» یعنی وزن شعر با نوع خواندن کامل میشد.
قائمی در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: اضافه شدن قرآن به سفره هفت سین، ورود دعاهای اسلامی، ورود اندیشههای اسلامی در مراسم نوروز بارز و مشخص است، اما خود شکل مراسم، ریشههای کهن دارد و ورود اندیشههای اسلامی در محتوای آن است، نه در شکل آن.
این استاد برجسته ادبیات ادامه داد: پس از اينكه ايرانیها به دين اسلام روی آوردند تغييرات زيادی در آيينهای نوروزی شكل گرفت و ايرانیها بر روی سفرههای هفتسين قرآن، مهر و جانماز گذاشتند و بسياری از شيعيان ايران نيز بر اين اعتقادند كه روز غديرخم مصادف با نوروز بوده است.
وی عنوان کرد: نوروز یکی از کهنترین سنتهای ایرانی است، امروزه بسیاری از پژوهشگران معتقدند، بزرگترین پایتخت سمبلیک ایران، تخت جمشید، بنایی بود که اولین بار برای مراسم نوروز ساخته شده، این نشان میدهد که نوروز در شکلگیری اجتماع و هویت جمعی، ایرانیان، نقش مهمی داشته است.