سفر از دورافتاده‌ترین نقطه ایران تا مسابقات بین‌المللی قرآن
کد خبر: 3582497
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۴
گفت‌وگوی صمیمی با نماینده ایران در مسابقات بین‌المللی قرآن نابینایان/

سفر از دورافتاده‌ترین نقطه ایران تا مسابقات بین‌المللی قرآن

گروه فعالیت‌های قرآنی: محمدی‌نژاد که 95 درصد بینایی خود را در کودکی و به دلیل بیماری آب مروارید از دست داده است، نه تنها خود حافظ کل قرآن کریم است، بلکه دو برادر نابینای دیگر نیز دارد که آنها نیز قرآن کریم را حفظ کرده‌اند. وی 38 سال سن دارد، دارای هفت فرزند است و کار حفظ خود را در خارج از کشور و در شهر کراچی پاکستان انجام داده است.

محمدی نژاد حافظ قرآن

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، آن روزها که محرومیت و فقر و نبود امکانات دست در دست هم در حال حکمرانی در مناطق وسیعی از کشور بودند و بیماری های مهلکی به جان مردم افتاده بود تا فرشته نجاتی برای رهاندن آنها از سختی ها شود، بیماری نه چندان مهلکی همچون «آب مروارید» هم به جان چشم های گود افتاده کودکان افتاده بود و جفت جفت چشم ها را از نعمت دیدن سختی های اطراف راحت می کرد.
همین بیماری نه چندان مهلک در همان سال هایی که انقلاب اسلامی در حال پیروز شدن بود، مأمور شده بود تا چشم های سه نفر از اعضای یک خانواده در شهرستان «سرباز»، بخش «پیشین» و روستای «لُد» را تسلیم خود کند. آب مروارید اما هر چه زور زد به تنهایی برای بردن نور دیده کارساز نبود، برای همین دست یاری به سوی محرومیت و نبود امکانات دراز کرده و آنها هم که همواره یار همیشه همراه بوده اند و هر بار از دیاری به دیار دیگر رفته و همچون بختک به جان اهالی همان دیار می افتادند، به کمک هم، نوره دیده را از چهره «عبدالله» و دو برادر دیگرش ربودند تا او و دنیای تاریکش، تاریک تر از همیشه شود و مسیر او که تا آن زمان تنها «عبدالله» بود بنده واقعی خدا شدن آغاز شود.  
«عبدالله محمدی‌نژاد»، روشندل حافظ کل قرآن و ساکن یکی از محروم‌ترین مناطق کشور است. او که از دست رفتن سلامت بینایی باعث نشد تا از دست یافتن به هدفش دست بردارد، حالا نه تنها حافظ کل قرآن کریم، بلکه از یکی از بدون امکانات‌ترین مناطق کشور برای حضور در مسابقات بین‌المللی قرآن دعوت شده است. او نماینده ایران در دومین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن نابینایان دنیای اسلام است.
از جمله نکات قابل توجه در مورد نمایندگان کشورمان در دومین دوره مسابقات بین‌المللی نابینایان دنیای اسلام این است که قاری و حافظ کشورمان از دو استانی که کمتر انتظار فعالیت های قرآنی چشمگیر از آنها می‌رود، حضور دارند.
محمدی‌نژاد که 95 درصد بینایی خود را در کودکی و به دلیل بیماری آب مروارید از دست داده است، نه تنها خود حافظ کل قرآن کریم است، بلکه دو برادر نابینای دیگر نیز دارد که آنها نیز قرآن کریم را حفظ کرده اند. وی 38 سال سن دارد، دارای هفت فرزند است و کار حفظ خود را در خارج از کشور و در شهر کراچی پاکستان انجام داده است.
خبرگزاری ایکنا برای معرفی بیشتر این حافظ روشندل گفت‌وگویی صمیمی با وی انجام داده که در ادامه آمده است.
جناب محمدی‌نژاد، ابتدا از خود و محل زندگیتان بگویید. 
عبدالله محمدی‌نژاد هستم. اول مهر 1357 متولد شده و 38 سال دارم، پنج پسر و دو دختر دارم که دختر بزرگم 17 سال دارد و ازدواج کرده است. فرزندانم مشغول تحصیل هم در دارالقرآن و هم در مدرسه هستند.  
تحصیلات شما در چه زمینه‌ای و تا چه مقطعی ادامه یافته؟
تحصیلات مدرسه‌ای من تا کلاس نهم است و بعد از آن به دلیل نبود امکانات ادامه نداده‌ام.
از چه سالی وارد کار حفظ قرآن کریم شدید؟
در سن 12 سالگی موفق شدم قرآن کریم را حفظ کنم، یعنی در واقع از سال 68 شروع به حفظ قرآن کردم و سال 1370 هم موفق به حفظ کل آن شدم.
چه عامل یا انگیزه‌هایی باعث شد که وارد کار حفظ قرآن شوید؟
در آن سال‌ها منطقه ما برنامه‌های قرآنی نداشت من یک عمو داشتم که من را به یک مدرسه در شهر کراچی پاکستان که دارالقرآن خوبی بود، برد و در آنجا حدود چهارسال و شش‌ماه مشغول به حفظ قرآن کریم و صوت و لحن و تجوید شدم. بعد از اینکه حافظ قرآن کریم شدم به صورت جدی از سن 18 سالگی وارد فعالیت‌های قرآنی شدم. تقریباً سال 90 یا 91 بود که با خبر شدم سازمان تبلیغات اسلامی به حافظان قرآن کریم مدرک کارشناسی تخصصی می‌دهد، در آن دوره‌ها شرکت کردم و درجه را دریافت کردم برای درجه دو نیز پذیرفته شدم که ادامه ندادم، بنابر این اگر حساب شود مدرک معادل کارشناسی حفظ قرآن کریم را نیز دارم.  
در مورد اینکه چه چیزی باعث شد تا این توانمندی را در خودتان ببینید که به سمت قرآن کریم و حفظ آن گام بردارید، چیزی نگفتید. آیا اتفاق خاصی رخ داد که شما وارد حفظ قرآن شدید؟
در آن سال‌ها در منطقه ما، یک خانم سالمندی بود که به صورت کاملاً سنتی قرآن را به اهالی روستا آموزش می‌داد، این معلم قرآن، کارهای آموزش را در خانه خود انجام می‌داد و هیچ برنامه خاصی هم نداشت هر زمان که قرآن‌آموزی مراجعه می‌کرد او هم آموزش می‌داد. در آن زمان من بسیار کوچک بودم و جو کلاس و صمیمیت را که دیدم جذب آن شدم و علاقه پیدا کردم. در آن سال‌ها ما در روستای «لد» ساکن بودیم. در واقع آموزش‌‌های آن معلم در روستای ما مهم‌ترین اتفاقی بود که باعث شد تا به سمت قرآن گرایش پیدا کنم. بعد از مدتی هم به مدرسه‌ای دینی در بخش پیشین - آن زمان دهستان بود -  رفتم یادگیری رسمی قرآن را شروع کردم و بعد هم به کشور پاکستان و شهر کراچی رفتم تا حفظ قرآن را به پایان برسانم، در آنجا علاوه بر صوت و لحن و تجوید و حفظ قرآن در مورد کلاس‌داری قرآن نیز آموزش‌هایی دیدم.
تأثیر خانواده در شکل‌گیری این مسیر و ورود به آن توسط شما به چه صورت بوده است؟
خوشبختانه در منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم همه پدر و مادرها بسیار به بحث قرآن کریم علاقه‌مند هستند. قطعاً تأثیر پدر و مادرم در ورود به این مسیر بسیار زیاد بوده است. البته پدر بزرگوار من خیلی علاقه به بزرگان و علما و قراء داشت، من یادم هست زمانی که کوچک بودم یکی از علمای بزرگ به منطقه ما آمد و پدرم من را نیز با خود برد، هر زمان که به دیدار عالمی یا روحانی بزرگی می‌رفتند، من را نیز می‌بردند و همیشه از علما می خواستند تا من را راهنمایی کنند.
از زمان بدو تولد نابینا بودید یا بعدها براساس اتفاق نابینا شدید؟
در کودکی دچار بیماری آب مروارید شدم و بعد هم بینایی خودم را از دست دادم، در حال حاضر نیز تقریباً 95 درصد نابینا هستم و 5 درصد می‌بینیم.
شما چند تا برادر و خواهر هستید؟
ما هفت برادر و دو خواهر هستیم، علاوه بر من، دو برادر دیگر نیز دارم که نابینا هستند و هر دو آنها نیز حافظ کل قرآن هستند که یکی از آنها همکار من است و مشغول آموزش حفظ است.  
ساکن همان روستای دوران کودکی هستید؟  
بله؛ هنوز هم ساکن همان روستا هستم و احساس می‌کنم نسبت به روستا و اهالی آن تعهد دارم و باید دین خودم را بپردازم. بعد از چند سال که کار حفظ من تمام شد، دارالقرآنی در فاصله چند کیلومتری روستا احداث شد که هم فعالیت‌های حوزوی در آن جریان دارد و هم قرآن آموزش داده می‌شود، اکنون مشغول آموزش قرآن در آنجا هستم و به صورت شبانه‌روزی این کار را انجام می‌دهم. 
با توجه به اینکه گفتید در روستای شما علاقه به فعالیت‌های قرآنی در سطح وسیعی بین اهالی به چشم می‌خورد، غیر از شما در همان سال‌های کودکی حافظان قرآن دیگری هم داشت یا خبر؟
در آن زمان مردم و اهالی روستا بسیار علاقه‌مند بودند، اما شرایط مساعد نبود تا فعالیت های قرآنی چشمگیری در آنجا وجود داشته باشد، بنابر این فعالیت‌ها در سطح بسیار ابتدایی باقی ماند و خروجی چندانی نداشت.
سفر شما به کشوری دیگر برای یادگیری قرآن و بعد هم بازگشت شما و موفقیت در این عرصه آن هم به عنوان یک فرد نابینا، چه تأثیری بر اهالی روستا داشته است و اصلاً شما توانسته‌اید تجربیات خودتان را در اختیار اهالی قرار دهید؟
تقریباً از سال 1376 تا 84 مراکز و جاهای دیگر فعالیت می‌کردم بعد از سال 85 در منطقه خودمان فعالیت را آغاز کردم و اگر تعریف از خود نباشد یک انقلاب را از لحاظ قرآنی در منطقه ایجاد کردم. در حال حاضر در روستای ما هشت نفر موفق به حفظ کل قرآن شده‌اند. استقبال اهالی نیز از دارالقرآنی که احداث شده است بسیار خوب بوده و هم در بخش دختران و هم در بخش پسران قرآن‌آموزان بسیار زیادی مشغول یادگیری قرآن هستند.  
با این حساب روستایی که روزگاری از نبود امکانات هیچ خروجی در زمینه قرآن کریم نداشت هم این هشت حافظ کل قرآن و تعداد زیادی هم حفظ اجزاء خرد دارد، می‌توان روستای شما را قطب قرآنی جنوب شرق کشور نامید؟
خوشبختانه دارالقرآن ما در سطح استان جاافتاده و شناخته شده است. اینجا همراه با حفظ قرآن کریم تجوید و ... نیز آموزش داده می‌شود. با توجه به استقبالی که از اهالی به عمل آمده است دارالقرآن را شبانه‌روزی کرده‌ایم و هم اینک نه تنها اهالی روستا و شهرستان بلکه از کل استان قرآن‌آموز پذیرش کرده‌ایم.
شما سال آینده نماینده کشورمان در دومین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن نابینایان خواهید بود، ابتدا در مورد نحوه ورود به مسابقات قرآن بفرمایید که چگونه وارد عرصه مسابقات شدید و چه رتبه‌هایی را کسب کرده‌اید؟  
اولین مسابقاتی که شرکت کردم در سطح شهرستان و در سال 1380 بود، آن زمان سرباز، شهرستان نبود و یک بخش بود. نامه‌ای برای دارالقرآن ارسال کرده بودند تا برای حضور در مسابقات قرآن اهل تسنن شرکت کنم. در همانجا نفر اول در سطح شهرستان شدم در ادامه در سطح استان نیز رتبه اول را کسب کردم و همین کسب دو رتبه باعث شد تا علاقه به حضور در مسابقات در من ایجاد شود. این دو رتبه باعث شد تا به خودباوری برسم و استعداد خودم را به همه نشان بدهم. برای همین در مسابقات بهزیستی هم شرکت کردم و رتبه های اول، دوم و سوم را در سال‌های مختلف کسب کردم. در نهایت نیز در دوره انتخابی برای حضور در مسابقات بین‌المللی قرآن نابینایان دنیای اسلام شرکت کردم و انتخاب شدم.
تاکنون چند رتبه در مسابقات کسب کرده‌اید؟   
از تعداد دقیق رتبه‌ها اطلاع ندارم در مسابقات قرآن بسیج و بهزیستی و ... شرکت کرده‌ام و شاید حدود 16 یا 17 رتبه کشوری و استانی داشته باشم.
شما به عنوان نماینده کشورمان در مسابقات بین‌المللی قرآن نابینایان معرفی شده‌اید، بسیاری از روشندلان کشورمان اعتقاد دارند که برگزاری مسابقات در بخش روشندلان به صورت بین‌المللی و جداسازی آنها از سایر افراد در نهایت به ضرر نابینایان تمام خواهد شد، نظر شما در این زمینه چیست؟
من نه تنها اعتقادی به این موضوع ندارم بلکه از سال 87 بود که فکر برگزاری چنین مسابقاتی به ذهنم رسیده بود. به اعتقاد من این برای نابینایان بسیار مفید است و ای کاش کشورهای دیگر هم چنین مسابقاتی را برگزار می‌کردند. البته نابینایان می‌توانند در مسابقات بین‌المللی دیگر نیز حضور یابند. برگزاری این مسابقات، نوعی اهمیت دادن و مورد توجه قرار دادن نابینایان است.
از بحث مسابقات دور شویم و به بحث حفظ شما برگردیم، حفظ قرآن به تنهایی شاید برای بسیاری سخت و دشوار باشد، حال اگر فردی که قرار است قرآن را حفظ کند از نعمت یکی از مهم‌ترین حواس خود برخوردار نباشد، سختی‌ها چند برابر می شود، شما در مسیر حافظ قرآن چه سختی‌هایی را پشت سر گذاشتید؟
شاید مهم‌ترین مشکلات همان بحث محرومیت‌ها بود، اینکه در منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کردیم، هیچ امکاناتی وجود نداشت و مجبور به مسافرت به یک کشور دیگر شدم. بعد از بازگشت هم نرم‌افزار خاصی وجود نداشت و بیشتر با نوار حفظ می کردیم و آموزش می‌دادیم، غیر از این سختی دیگری نبود.
روش حفظ شما به چه صورت بود؟
برای من مخصوصاً حفظ کردن قرآن آسان بود و فقط چیزی بود که حروف‌شناسی بود، استاد می‌خواند تا آنجا تکرار می‌کرد که من دقیق متوجه شوم. البته اینکه می‌گویم آسان بود، این نیست که از همان ابتدا آسان بوده باشد، بلکه در ابتدا بسیار سخت هم بود.
این سختی‌ها را چطور توانستید تحمل و برطرف کنید؟
برای من حفظ کردن بعد از مدتی راحت شد، البته یادگیری حروف «حا» و «ث» و «حمزه» و چند حرف دیگر سخت بود و برای یادگیری آنها مجبور بودم مزاحم دیگر قرآن‌آموزان شوم. اما به هر حال آن دوران سپری شد و در نهایت موفق به حفظ قرآن شدم.
مهمترین آرزوی قرآنی که دارید چه چیزی است؟
من دوست دارم حدیث رسول الله(ص) که فرموده‌اند؛ «خَیرُکُم مَّن تَعَلَّمَ القُرانَ وَ عَلَّمَه» بهترین شما کسی است که قرآن را یاد می‌گیرند و به دیگران نیز یاد می‌دهند، تحقق بخشم. مهمترین آرزوی من این است که زمانی برسد که در گوشه و کنار کشورمان به حدی حافظ قرآن زیاد باشد که از حد شمار خارج شود و البته به قرآن نیز عمل کنند.
تاکنون حسرت اینکه چرا از نعمت حس بینایی محروم هستید، داشته‌اید؟ یا برای شما پیش آمده است که به این نتیجه رسیده باشید که چون نابینا هستید یک کار خاصی را نمی‌توانید انجام بدهید؟
در این زمینه یک چیزی که در ذهن من هست، این است که اگر من حافظ کل نبودم، الان وضعیتم به چه صورت بود، همیشه همین سوال را از قرآن‌آموزان نیز می‌پرسم. خوشبختانه، تاکنون به هر چیزی خواسته‌ام رسیده‌ام. البته برخی چیزها هست که امیدوارم به آنها نیز دست پیدا کنم.
اگر به شما بگویند قرار است سلامتی خودتان را به دست بیاورید و بتوانید ببینید دوست دارید اولین تصویری که می‌بینید چه تصویری باشد؟
بدون شک تصویر پدر و و مادرم هست.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید؟
از شما و خصوصاً از مخاطبان شما درخواست دارم که برای امثال من دعا کنند تا در زندگی و در مسابقات موفق باشیم. درخواست دیگری که دارم این است که همه قرآنی ها تلاش کنند تا هرچه زودتر توصیه و مطالبه مقام معظم رهبری در مورد 10 میلیون حافظ قرآن را عملی کنیم، اگر خود قرآنی‌ها جرکتی جهادی در این زمینه انجام ندهند دیگران کاری انجام نخواهند داد. 
مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
میلاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۱۲/۲۴ - ۱۲:۴۲
0
0
گزارش بسیار تاثیرگذاری بود. خدا قوت
captcha