گوشه‌ای به نظام سلامت در تعریف قرآن‌بنیان
کد خبر: 3584331
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۸

گوشه‌ای به نظام سلامت در تعریف قرآن‌بنیان

گروه سلامت: نگاه اسلام به رکن چهارم سلامت فراتر و مترقی‌تر از تعریفی است سازمان جهانی بهداشت بیان می‌کند، اما سوال اینجاست که نظام جاری سلامت در کشور تا چه میزان با تعریف اسلامی خود همخوان است و آن از بهره می‌برد؟

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) رکن چهارم یکی از ارکان چهارگانه سلامت است که به «سلامت معنوی» موسوم شده و قریب به پنج دهه در مباحث سلامت ظهور و بروز پیدا کرده و از اهمیت بالایی برخوردار است؛ لذا این گزارش در پی آن است تا تبیین روشنی از بحث سلامت معنوی ارائه دهد.

تر کیب «سلامت معنوی» از دو واژه «سلامت» و «معنویت» وام گرفته است، توجه به تعریف این کلمات در مطالبه ما از سلامت معنوی بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که در تعریف کلمات، حدود و ثغور آنها را مشخص کرده و طبق این حدود و ثغور توقعات خود را از آن موضوع، لیست می‌کنیم.

سوالی مهم درباره سلامت مطرح است که آیا سلامت به معنای عاری بودن از بیماری جسمی یا روحی است؟ به عبارتی صرف اینکه کسی بیمار نباشد، سالم است؟ در پاسخ به این سؤال باید تصریح کرد که سلامت، تأمین رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و نقص عضو است.(تعریف سازمان جهانی بهداشت)

این تعریف در گستره فرهنگ لغات نیز با همین ادبیات تعریف شده است؛ علاوه بر این در تعریف اندیشمندان اسلامی سلامت معنوی در سطح والاتری تبیین شده و به تکامل انسان در مسیر رشد و تعالی تعبیر شده است و عاری بودن جسم و روح از مرض، اقل معنایی است که از سلامت در این مکتب بیان می‌شود، بلکه سلامت معنوی در سراسر مسیر رشد سالک دخالت دارد و مرحله نخست آن عاری کردن جسم و روح از مرض است و مراتب بالاتر آن رشد و پیشرفت روحی در سیر الی الله است.

با این تعریف از سلامت معنوی، ثمرات و برکات وافری از این رکن از سلامت برای بشریت ساطع خواهد شد؛ چراکه اگر سلامت معنوی با این تعریف رقم بخورد، علاوه بر سلامت جسمی، منجر به سلامت روحی نیز خواهد شد؛ اگر همه این ثمرات را در حوزه فردی هم فرض کنیم، سلامت معنوی و توجه به آن به عنوان یک سرمایه اجتماعی نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت؛ به عبارتی جامعه به مجموع تک تک افراد حاضر در آن جامعه معنا می‌یابد؛ حال اگر سلامت معنوی در تک تک افراد جامعه نهادینه و جاری شود، به خودی خود یک سلامت اجتماعی بسیار ارزشمند رقم خواهد خورد.

در واقع سلامت معنوی یک دومینو است که اگر مهره اول آن به درستی به حرکت در بی‌آید، نتیجه و حاصلی پر برکت و محتوا در پایان کار خواهد داشت و این دو مینو علاوه بر دو عرصه پیشگیری و درمان در عرصه فراتر که مختص رکن چهارم است؛ یعنی تکامل نیز کارکرد دارد؛ که این عرصه مختص به تعریف اسلامی از سلامت معنوی است که هدفش از سلامت تکامل بشریت است.

در نقشه جامع علمی سلامت نیز به این بعد از سلامت توجه شده است: «برخلاف باور اندیشه‌های محدود و لاییک که هویت انسان را در سه بعد زیستی، روانشناختی و اجتماعی تعریف می‌کنند، باور اسلامی بر هویت معنوی انسان و توجه ویژه به بعد ملکوتی و روحی او علاوه بر سه بعد دیگر اهتمام دارد».

با این توضیح، پر واضح است که نظام سلامتی که عهده دارد تحقق چنین تعریفی است خود نیز باید از ویژگی‌های سلامت معنوی نه تنها برخوردار که عامل هم باشد و از اینجا وجه ممیز طبیب و حکیم مشخص می‌شود؛ طبیب همان است که به ابعاد معنوی سلامت توجهی ندارد، اما حکیم کسی است که مقدم بر سلامت جسمی بیمار خود به دنبال تحقق سلامت معنوی در اوست.

حال! سؤال اینجاست که نظام سلامت جاری تا چه اندازه متناسب با تحقق آرمان‌ها در حوزه سلامت معنوی است؟ این سؤال در اجزای مختلف تشکیل دهنده نظام سلامت قابل طرح است؛ توضیح بیشتر آنکه زیرساخت‌های نظام سلامت، نیروی انسانی این نظام، نظام آموزشی حاکم و حتی قوانین و اسناد تهیه شده، خود تا چه اندازه از روح سلامت معنوی برخوردار هستند؟

به عنوان مثال وقتی به برنامه «آموزش عالی حوزه سلامت» رجوع می‌کنید؛ (برنامه جاری در وزارت بهداشت) از چالش‌های پیش روی این حوزه در ابعاد مختلف سخن به میان آمده است، و خاصه بر موضوعات «ضرورت کاهش فاصله فرهنگی دانشگاه از فرهنگ عمومی و فرهنگ و معارف اسلامی (گسل فرهنگی - معنوی) جدایی نسبی از جامعه» و «ضرورت توجه به اخلاق و معنویت و تضاد در انتخاب الگوهای شایسته در علوم پزشکی» توجه می‌کند، اما زمانی که مأموریت آموزش عالی در حوزه سلامت در این برنامه تعریف می شود هیچ توجهی به این بعد نشده است: «تأمین و تربیت منابع انسانی متعهد، متخصص، کارآمد و کارآفرین مبتنی بر نیازهای بومی و ملی از مجرای آموزش ادغام یافته در نظام ارائه خدمات سلامت».

حمیدرضا یونسی

ادامه دارد...

captcha