جمله «واگذارش کردم به خدا» را تا
به حال زیاد شنیده و زیاد بکار بردهایم، اما واقعا معنای این جمله چیست؟ چگونه
امر مورد نظرمان را به خدا واگذار میکنیم؟ این جمله عبارت دیگری است از توکل
کردن و تکیه بر خدا داشتن، این بسیار عالی است که یک بنده به بینشی برسد که از همه
مادیات عالم قطع امید کرده و فرج کارش را فقط در دست پر قدرت خدای عالم تاب ببیند.
ما راهی به جز خدا نداریم؛ پس باید برای هر
کاری ابتدا تا انتهایش را به خدا واگذار کنیم، شک به دل راه ندهیم و یقین بداریم
که خداوند متعال خیر مطلق است و برای هیچ بندهای بد نمیخواهد اگر مصلحت کبریائیش
اینطور اقتضا کرد و چیزی را خواست که چنان به مذاق ما خوش نیامد نباید اعتماد خود
را به خدای خوبیها از دست داد و به غیر او امید ببندیم.
اگر دوست دارید امورتان را به خداوند متعال واگذارید و خیرش را ببینید، به این نکته خوب توجه داشته باشید که روش خداوند متعال با روشهای ما متفاوت است، او چیزی را برای ما میخواهد که جز خیر و خوبی نتیجهای ندارد، اما گاه در مسیر رساندن ما به آن ممکن است سختیهای زیادی باشد و این برای ما خوشایند نباشد و گمان کنیم که خداوند متعال صدای ما را نشنیده و دستمان را نگرفته که در این وادی افتادهایم.
هر بندهاى كه به آنچه خدا دوست دارد، روى بیاورد، خدا به آنچه او دوست دارد، روى خواهد آورد، و هركه در پناه خدا برود، خدا پناهش خواهد داد. گاهی بهترینها را بعد از تلخترین تجربهها به تو میدهد تا قدر زیباترین چیزهایی را که به دست آوردهای بدانی، گاه بهترین انسانها را بعد از سختیهای فراوان سر راه تو قرار میدهد تا دوستیشان را قدر بدانی پس به خداوند اعتماد کنید.
احمد حلت