به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسانجنوبی، افسوس که دیر فهمیدم که شادیهای من به بهای خستگی جان و تن تو بود، تو مهربانی در عین غروری دوستداشتنی را برای من ترجمه کردی، تو دستهایت چروکیده شد تا من معنای زندگی را دریابم و لحظاتم با آسایش همراه شود.
تو همان انسان مقدسی هستی که زینتعبادت کنندگان( سید الساجدین) در شأن تو گفت حق پدر آن است که بدانی منشأ وجود توست و اگر او نبود تو هم نبودی، بدان که هر چه در وجودت موجب خوشایندی توست، ریشه آن در وجود پدرت است، پس خدا را شکر کن و به قدر این نعمت سپاسگزار باش.
بسیار باشکوه است که روز میلاد مولا علی(ع) را به نام تو نامگذاری کردهاند. به راستی جز روز میلاد حضرت عشق و عرفان و مهربانی، روز دیگری شایسته نامگذاری برای تو نیست چرا که مردی و مردانگی را از مولا آموختی.
هنوز در خاطر دارم که در دوران کودکی در گوشهایم از عظمت مولا میگفتی و برایم زمزمه میکردی شبی در محفلی ذکر علی بود/ شنیدم عارفی فرزانه فرمود/ اگر دوزخ به زیر پوست داری/ نسوزی گر علی را دوست داری...
پدر وقتی روزهای گذشته زندگی را مرور میکنم، در مییابیم که بارها و بارها باید از تو حلالیت بطلبم. چون تو برای راحتی ام سختی کشیدی و من با غرور جوانی همه آنها را نادیده گرفتم و گاه نفهمیدم که در نزد تو باید فروتنانه گام برداشتم و سخن میگفتم.
باید از تو حلالیت بطلبم که بارها در جاده زندگی به من هشدار دادی و گفت پاره تن این ره که میروی خطاست و من مغرورانه گفتم باید خودم تجربه کنم و رفتم و نتیجهاش را دیدم و باز از سر غرور یک عذرخواهی ساده نکردم.
پدر عزیزتر از جان باید از تو عذر بخواهم که گاه نادانسته تو را با دیگران مقایسه کردم که آنها چه رفاه مادی برای فرزندانشان فراهم میکنند و نفهمیدم که تو خواستی نان حلال بیاوری و دیگران شاید ارزش پاکی نان بر سر سفره را درنیافتند.
میدانم عذر کسی را که پاره تن توست را قبول میکنی و بار دیگر مهربانیات را به رخم میکشانی. پدرم مبارک باشد بر تو روز میلاد آقایی که سرور همه انسانها است و جهان به یمن قدومش به خود میبالد. مبارک باشد پدرم بر تو و همه مردان پاک سیرت و نجیب ایرانی.
حکیمه بهمن زاده