واقفیه اصطلاحی است که بر عدهای از منحرفین از اسلام یا مکتب امامیه اطلاق میشود؛ این عده با توقف بر امامت و مهدویت امام خویش با انحراف از امامیه به وجود آمدند.
واقفیه که برخی از روی طمع و برخی از روی نادانی و جهل به این وادی افتادند براساس نقل نادرستی منسوب به امام صادق(ع) مبنی بر اینکه «فرزند من قائم مهدی است پس اگر سرش را برای شما از کوه هدیه آوردند باور نکنید زیرا او قائم است»(واقفیه و درسهای آن النوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۸۰، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴-۱۹۸۴) به گروه منحرفان از دین پیوستند تا شاید عبرتی برای آینده باشند.
یکی از سیاست های مدبرانه امام کاظم(ع) ایجاد شبکه وکلا در دوره امامتشان بود؛ این امام که بر خلاف پدر عزیز خویش در دوران شدیدی از اختناق بخشی از عمر خود را در زندانهای رژیم سفاک عباسی به سر برد برای حفظ و تقویت موقعیت شیعیان اقدام به ایجاد شبکهای از وکلا کردند کسانی که ضمن موقعیت اجتماعی و علمی در میان شیعه، توانستند در سراسر سرزمینهای اسلامی گسترده شده و به رتق و فتق امور دینی شیعیان از طرفی و دریافت وجوهات شرعی بپردازند و واسطه میان امام و شیعیان بودند البته از آن جا که امام در دوره خفقان شدید به سر میبردند و امکان ارتباط میان ایشان و مردم در مقاطعی میسور نبود عمده وجوهات شرعی نزد این وکلا باقی ماند و همین عامل وسوسهای برای برخی از آنان و در نهایت گمراهیشان شد اما مدل کار سازمانی و شبکهای شکل گرفته میتواند برای هر نوع فعالیت دینی از جمله تبلیغ در کشور الگو باشد.
اگرچه فعالیت سازمانی و شبکهای از اختصاصات این امام معصوم(ع) نیست ولی ایشان به نحو پررنگتری از این مسئله بهره بردند موضوعی که امروز فارغ از نتیجه نهایی و سرنوشت گروه واقفیه میتواند مورد الگوگیری و درس قرار گیرد و آن فعالیت تبلیغی شبکهای در داخل و خارج کشور است.
امروز نهادهای تبلیغی زیادی مسئولیت تبلیغ دین را در کشور بر عهده دارند و به تنهایی در نهادی مانند دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و بنابر نقل مسئولان این نهاد، نزدیک به 40 هزار پرونده تبلیغی وجود دارد؛ در حوزه علمیه خواهران 37 هزار مبلغه نام خود را ثبت کردهاند و ایضا در سایر نهادها مانند اوقاف و سازمان تبلیغات اسلامی و ... نیز مبلغانی پرونده ثبت شده دارند که تعداد قابل توجهی میشود ولی با این حال شاهد هستیم برخی از نقاط کشور با کمبود و نبود مبلغ و امام جماعت روبروست و برخی شهرها نیز با تمرکز روحانی و مبلغ و این در حالی است که ایجاد شبکه تبلیغ دینی میتواند بسیاری از این مشکلات را برطرف کند.
یکی دیگر از نقاط ضعف تبلیغ در کشور نبود سازمان علمی مناسب برای تبلیغ در طول زمان است و این در حالی است که تبلیغ مناسب همانند مقوله تربیت دارای یک فرایند زمانی است بنابراین همان طور که برای بودجه کشور برنامه های 5 ساله و ده ساله نوشته می شود باید برای فرایند تبلیغی در کشور نیز چنین برنامههای تدوین و معلوم شود شبکه تبلیغی کشور در 5 سال آینده قرار است به کدام نقطه برسد.
از دیگر الگوگیری و درسهای جریان واقفیه که برای امروز و آینده عبرت است توجه به ریشه شکلگیری آن است؛ فارغ از اینکه عدهای از روی جهالت تصور کردند امام کاظم(ع) شهید نشدند و زنده و قائم هستند لذا بر امامت ایشان توقف کرده و امامت امام رضا(ع) را نپذیرفتند برخی از وکلای طماع از روی قصد و با علم از تحویل امانات شیعه به امام رضا(ع) امتناع کردند.
امروز هر پست و مقام و موقعیتی، امانتی در دست مدیران و مسئولان است؛ نه اینکه اگر نظام اسلامی نبود امانت نبود بلکه در مفهوم عام دینی همه نعمات الهی اعم از فردی و اجتماعی در دست همه انسانها، امانت است اما وقتی در نظامی که به نام اسلام ایجاد شده زندگی میکنیم و معتقد به زمینهسازی برای ظهور فرزندی از فرزندان رسولالله(ص) هستیم قطعا بار این امانت سنگینی دوچندانی دارد و هر گونه طمعورزی به بیتالمال و سوء استفاده مالی و غیر آن خیانت در امانت و فزونتر از آن بدبین کردن کسانی است که برای به ثمر نشاندن این انقلاب و نظام هزینههای زیادی را پرداختهاند و به همان میزان نیز عقوبت چنین افرادی فراتر از کسانی است که فارغ از نام و عنوان یک نظام اسلامی در امانتی خیانت میکنند.
بنابراین جریان واقفیه اگر چه به این مفهوم خاص رخ نمیدهد اما به مفهوم عام آن در هر دورهای محقق است؛ روزی عدهای با راه انداختن سقیفه در نبوت رسول الله توقف کرده و علی(ع) را نپذیرفتند و بعدها نیز جریاناتی مانند زیدیه و فطحیه و ... همین راه را رفتند و در دوره بعد از انقلاب اسلامی نیز عدهای تن به ولایت فقیه بعد از امام ندادند و عدهای نیز با خیانت در اموال بیتالمال نام خود را در جریان منحرفان به ثبت رساندند.
یادداشت از علی فرج زاده