ایوب اکرمی، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، در مورد جبر و اختیار از دیدگاه قرآن و روایات اظهار کرد: انسانها به طور طبیعی خصوصا افرادی که زندگی موفقیت آمیزی نداشتهاند، گرایش به جبر دارند و ناکامیها و عدم موفقیتهای خود را به حساب عوامل جبری میگذارند.
وی با بیان اینکه در مقابل نظریهی جبر، نظریه اختیار(تفویض) است که فرد در این دیدگاه احساس مسئولیت بیشتری دارد و دارای اعتماد به نفس است، ادامه داد: مسئله جبر و اختیار تاثیر روحی روانی زیادی در رفتار انسان میگذارد.
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی با بیان اینکه از دیدگاه جبرگرایان، انسان در تحصیل سعادت و شقاوت خود اختیاری نداشته و عوامل بیرونی و اراده الهی است که آینده او را رقم میزند، افزود: اختیار عکس معنای جبر دارد، در نظریه تفویض(اختیار) با اینکه عوامل بیرونی در شکلگیری شخصیت و سعادت و شقاوت انسان تاثیرگذار است ولی بیشتر از آن که عوامل بیرونی موثر باشند عامل درونی شخص است که آینده وی را میسازد.
اکرمی با اشاره به کتاب «انسان و سرنوشت» مرتضی مطهری بیان کرد: آیات قرآن در زمینه جبر و اختیار به دو گروه تقسیم میشوند؛ یک دسته از آیات قرآن، آینده دنیا و حیات انسان و پدیدهها را به علم و اراده الهی مختص میدانند ولی در مقابل، آیات دیگر، آینده دنیا و حیات پدیدهها را به عوامل تعیین کنندهی اختیار انسان مثل عقل و فطرت و کار... مربوط میدانند.
وی تصریح کرد: باید به لحاظ محتوا و مفهوم، آیاتی که ظاهرا معنای جبر دارند را طوری با آیات دیگر جمع کنیم که منافاتی با آیاتی که مفهوم اختیار دارند، نداشته باشد.
وی با بیان اینکه خداوند فقط خالق انسانها نیست، بلکه رب، هادی، عادل و رازق است و انسان و جهان را مدیریت میکند، گفت: خداوند متعال با علم خود میداند که آیندهی جهان و انسان چه خواهد شد و این طور نیست که موجودات را بدون هدف و ارادهی خاصی آفریده باشد و به حال خود رها کند بلکه ما معتقدیم که خداوند نسبت به همه چیز اراده دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی ادامه داد: اراده الهی از مجاری علت و معلول به ظهور میرسد، به عبارت دیگر، خداوند متعال برای اینکه اراده خود را به فعلیت برساند از مجاری علل و اسباب و علت و معلولهایی که در نظام هستی وجود دارد کار میکند، خداوند به ما نعمت میدهد، ولی این نعمت دادن به وسیله آفتاب، زمین و کار کشاورز است. فعل، فعل خداوند است اما خداوند مجموع علل و اسبابی که برای پدید آمدن یک محصول مادی نیاز است را در اختیار انسان قرار میدهد.
وی ادامه داد: در قرآن گفته شده وقتی انسان در میدان جنگ، تیر میاندازد انسان نیست که این کار را میکند بلکه خداست که آن کار را میکند، در تفسیر آیه این طور بیان شده؛ نه اینکه اسباب و عوامل هیچ نقشی ندارند بلکه معنای آن این است که خداوند موجودات و اشیاء را آفریده و کارکرد ویژهای که آن عامل باید داشته باشد را نیز به او عطا کرده است.
اکرمی گفت: بنابراین خداوند متعال در نظام تکوین برای هر موجود، نقش و کارکردی را تعیین کرده و سنتش هم این است که موجود، آن نقش و کارکرد را داشته باشد و در میان موجودات، فرض بر این است که خداوند به انسان، اختیار، عقل، فطرت، گرایش به خوبی داده است و چون عطای همه این موارد، فعل خداوند است پس ارادهی خداوند از مجاری این موارد به مرحلهی ظهور میرسد.
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی با بیان اینکه ارادهی انسان در طول ارادهی الهی است، گفت: خیلی از عوامل در دست انسان نیست اینکه ما در چه منطقهی جغرافیایی به دنیا بیاییم و حتی چه اسمی روی ما بگذارند که موثر در شخصیت ما باشد و اینکه خداوند پیغمبر فرستاده اما ما در آن دوران نبودیم، در واقع مجموعهای از عوامل است که در دست ما نیست.
اکرمی تصریح کرد: البته این عوامل تام نیستند، انسان محصول مجموع عللی است که بسیاری از این علل، وجودشان جبری است ولی سطح استفاده انسان از آنها به اختیار خود او است.
وی با تاکید بر اعتقاد شیعه مبنی بر اینکه نه جبر و نه اختیار بلکه امر بینالامرین است، بیان کرد: مسئله جبر و اختیار مربوط به انگیزه اعمال انسان است و مسئله پاداش و عذاب مربوط به آثار کار و به خاطر پیامدهای حقوقی و اخلاقی در شخصیت انسان است. برای مثال وقتی فردی دزدی میکند او را از آثار و پیامدها و مجازاتهای دزدی آگاه کردهاند ولی با اختیار خود این کار را انجام میدهد و مجازاتهای حقوقی که برای دزدی در نظر گرفتهاند مربوط به آثار کار او است.
اکرمی اظهار کرد: نباید انتظار داشته باشیم چون انسان مختار است میتواند هر کاری انجام دهد ولی هیچ تنبیه و عذابی برای او نباشد، انسان موجودی اجتماعی است و باید پیامدهای کارهای اخلاقی و حقوقی خود را بپذیرد.
وی گفت: در تاریخ اسلام، متفکران اسلامی به دو گروه تقسیم شدهاند گروهی که اعتقاد به جبر مطلق داشته و گروهی هم اعتقاد به اختیار مطلق و تفویض کارها به انسان داشته به این معنا که خداوند انسان را آفریده و دیگر کاری به کار او ندارد ولی در اعتقاد شیعه نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق است بلکه بین این دو امر است(امر بینالامرین).
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی اظهار کرد: نه جبر مطلق است که خداوند ما را آفریده باشد و مجبور به ثواب و یا گناه کرده باشد و از طرفی هم نه اختیار مطلق است که همه چیز به اختیار انسان باشد بالاخره انسان در مجموعهی از عوامل جبری زندگی میکند، بنابراین شخصیت انسان از لابهلای مجموعه عوامل جبری و اختیاری به دست میآید.
وی با اشاره به اینکه مسئله جبر و اختیار یک بحث بین ادیانی است، مطرح کرد: حتی در مسیحیت و یهود و دیگر ادیان به این مسئله توجه دارند حتی بعضی از فیزیکدانها که بحثهای علیت را بیان میکنند و نوعا گرایش به جبر دارند، معتقدند که اگر انسان را موجودی مختار بدانیم با بحث علیت سازگار نیست.