سیوپنجمین جشنواره جهانی فجر از اول اردیبهشت ماه کار خود را آغاز کرد، رویدادی که برای سومین دوره به شکلی مستقل از بخش سینمای ایران برگزار میشود. این جداسازی نیز با این هدف انجام شد که بخش بینالملل بهتر و بیشتر دیده شود، اما اینکه تا چه حد مسئولان در رسیدن به این خواسته موفق بودهاند، بحث مفصلی میطلبد، اما همین اندازه میتوان گفت که به گواه بسیار از اهالی سینما و تلویزیون این اقدام نتوانسته با موفقیت همراه باشد.
اما هدف از این یادداشت اشاره به موضوعی است که در این فستیوال سینمایی در کمترین درجه اهمیت به آن پرداخت میشود، در صورتی که این رویداد همانگونه که از نامش پیداست برای این برپا شده که نام انقلاب را با زبان هنر در جهان فریاد زند، اما آیا آنچه که در عمل میبینیم نشانگر این مطلب است؟ یا اینکه بیشتر شبیه جشنی است که در آن اشرافیگری تبلیغ میشود، البته مسئولان برگزاری این رویداد برای اینکه برخی اعتراضات را که در این زمینه مطرح میشود را بهنوعی کم اثر کنند، بخشهای فرمایشی هم راهاندازی کردند که بهنوعی در آنها موضوعات ارزشی مدنظر قرار گرفته است.
بخش «زیتونهای زخمی»، نگاه به رویدادهای منطقهبرای مثال در بخش «زیتونهای زخمی» سعی شده به اتفاقات منطقه که داعش یکی از آنهاست توجه شود، اما این قسمت کمترین میزان تماشاگر را در میان بخشهای جشنواره دارا است؛ زیرا در این حوزه کارهایی تولید نشده که جذابیت سینمایی داشته باشد، بلکه اکثر کارها آثاری گزارشی یا خبری هستند که نگاهشان تنها یک مسیر را مد نظر دارد. این ضعف در دورههای پیشین نیز وجود داشت؛ برای مثال در حوزه بینالمذاهب که سالهای پیش در جشنواره یا کارهای غیر مرتبط به نمایش در میآمدند یا آنکه در آن کارها شکلی سفارشی داشتند.
از فضای حاکم بر جشنواره هم میتوان به عنوان نقطه ضعف دیگر این جشنواره اشاره کرد، چون آنچه در ظاهر وجود دارد چندان سنخیتی با فرهنگ اسلامی ندارد، حداقل با آن تصوری که ما از اخلاقیات اسلامی داریم همخوان نیست، والا شاید برخی اندیشههای سکولار پوششهای رایج در جشنواره را مغایر به ارزشهای اسلامی نداند. در ضمن باید تاکید کرد که نگاه به موضوعات قرآنی تنها در این امر خلاصه نمیشود.
نکته جالبتر در این بحث، نگاهی است که مسئولان برگزاری به کشورهای مختلف دارند؛ برای مثال در جشنواره این دوره به سینمای کره، حوزه بالکان، سینمای وحشت و... موضوعاتی هستند که به صورت ویژه به آن پرداخته میشود درصورتیکه بخشهایی که در آن، ارزشهای انقلاب اسلامی مدنظر باشد، شکلی کمرنگ دارد، البته نقدهای فوق به معنای ندیدن نقاط قوت این رویداد نیست، چون رضا میرکریمی دبیر جشنواره که اتفاقاً از فیلمسازان ارزشی کشورمان است تلاشهای بسیاری کرده تا این رویداد شکلی آبرومند و حرفهای داشته باشد، اما ای کاش به جای توجه ویژه به روی ارزشهای حرفهای، کمی هم به داشتههای انقلابی نظر میشد.
سیاست اقتصاد مقاومتی در جشنواره جهانی فیلم فجرنکته دیگری که در این جشنواره بسیار مطلوب است برخی صرفهجوهایی است که در جشنواره صورت گرفته است؛ برای مثال در این دوره بسیاری از میهمانان خرج سفرشان را خودشان دادهاند و جشنواره تنها برای آنها بلیط تهیه کرده، حتی برخی از مدعوین بلیط سفرشان را خود تهیه کردهاند. این رویکرد باعث شده هم بهنوعی به شعار اقتصاد مقاومتی توجه شود، هم اینکه سینماگرانی که تنها برای سفرهای گردشگری به ایران سفر میکردند، جلوی خوشگذرانیشان گرفته شود.
در همین رابطه میبایست به نکتهای اشاره کنم؛ چند دوره پیش در بخش بینالملل، قسمتی تحت عنوان هالیوودیسم در جشنواره وجود داشت که در آن فیلمسازانی خارجی حضور داشتند. در این بخش تنها چند جلسه برگزار میشد که میهمانان حاضر در برنامه برای یکدیگر سخنرانی میکردند بدون اینکه در آن مردم حضور داشته باشند، البته این بخش در ظاهر اسمی ارزشی و انقلابی داشت، اما به دلیل اجرای بد تنها دور ریخت بیتالمال بود.
برگزاری کارگاههایی با محوریت انقلاب اسلامیمطلب دیگری که تحت عنوان یک پیشنهاد میتوان آن را مطرح کرد اینکه در جشنواره کارگاههایی درباره موضوعاتی نظیر داعش و اسلام آمریکایی مورد توجه باشد تا حاضران در جشنواره بهویژه میهمانان خارجی بدانند، آنچه رسانههای بیگانه آن را فریاد میزنند، ربطی به اسلام ندارد، البته پرواضح است کسانی که به عنوان سخنران در این جلسات حاضر میشوند باید وزن لازم را دارا باشند؛ برای مثال فیلمسازی چون حاتمیکیا هم میتواند جذب تماشاگر کند، هم حرفهایش از وزن کافی سود برد.
مخلص کلام، بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر نیز چند روز بعد به پایان خواهد رسید، اما همانند اکثر فستیوالهای داخلی تأثیرات خاص داخلی و خارجی به همراه نخواهد داشت، چون بیش از اینکه بخواهیم در سیاستگذاریهای خود آرمانها و ایدهآلها خود را مد نظر قرار دهیم، استانداردهای غربی را به عنوان الگو در معرض دیدمان قرار دادهایم.
داود کنشلو