حجتالاسلام و المسلمین علیاصغر اوحدی، معاون فرهنگی مجمع تقریب مذاهب اسلامی، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که جایگاه حوزوی شهید صدر چگونه بوده است؟ گفت: باید این نکته مد نظر باشد که شهید صدر به عنوان یک فرد نابغه باید مطرح شود. ایشان واقعا یک انسان استثنائی در همه ابعاد علمی، رفتاری و فکری بودند و در تمام آثاری که از خود باقی گذاشتهاند، اعم از شاگردان و کتابها در سن بسیار کوتاهی که شهید شدند این را نشان میدهند.
اوحدی افزود: ایشان در چهلوهفت سالگی شهید شدند و ایشان در عمر کوتاهشان منشأ آثار فراوانی بودند، علیرغم این کوتاهی حیات، ایشان واقعا در همه ابعادی که وارد شدهاند، نظریهپرداز بودند. ایشان چه در مسائل فکری - فلسفی و چه در مسائل دینی، فقهی و اصولی صاحبنظر و نظریهپرداز بودند.
وی تصریح کرد: نظریهپردازی شاخصه برجستهای در عمر شهید صدر است. شما اگر کتاب «اقتصادنا»ی ایشان را ملاحظه کنید، متوجه خواهید شد که این کتاب بینظیر است. تقریر و نقد ایشان از نظریههای مارکس فوقالعاده است؛ به عنوان مثال دیگر کتابی ایشان با عنوان «الاسس المنطقیه الاستقراء» نظریه منحصر بفرد جدیدی را در باره استدلال و استقرا مطرح کردهاند و اینکه چگونه میتوانیم در خصوص وجود خداوند، از طریق حساب احتمالات به یقین برسیم.
معاون فرهنگی مجمع تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد: نظریهپردازی از ویژگیهای منحصر ایشان بوده است، ایشان در علم اصول نیز نظریهپردازی دارند و در شیوه نگارش رساله عملیه طرح جدیدی را ایشان بنیان گذاشتند و البته متاسفانه رساله ایشان تکمیل نشد و فقط عبادات ایشان نوشته شد، اما عملا یک نوآوری جدید بود و ویژگیهای خاص داشت.
اوحدی با بیان اینکه ما باید ایشان را به عنوان یک نابغه و شخصیتی استثنائی تلقی کنیم، گفت: وقتی ایشان به عنوان یک نظریهپرداز شناخته شود، در هر مقولهای نظرات خود را خواهد داشت و صاحب مکتب و مدرسه خواهد بود.
وی در پاسخ به این پرسش که شهید صدر را شاگرد کدام مدرسه فقهی میتوان دانست؟ گفت: ایشان از نظر دستهبندیهای حوزوی اصولی به حساب میآیند. ایشان را میتوان تابع مدرسه میرزای نائینی دانست و البته میتوان ایشان را فقیهی اصولی قلمداد کرد. اما مرحوم شهید صدر تلمذ خاصی نکردند و نمیتوان گفت ایشان شاگرد کس خاصی بودهاند.
اوحدی ادامه داد: به واسطه نبوغی که ایشان داشتند، در جوانی به درس خارج آغاز کردند و معروف نیست که ایشان در درس کسی حاضر بوده باشند. شاید مدت کوتاهی در جلسات آیتالله خویی بودهاند، اما نمیتوان گفت این حضور به صورت مداوم و مستمر بوده است. ایشان حتی اصول در مرحله سطح را با مطالعه گذراندند و تنها در جلسه برخی از اساتید به خاطر اینکه مطمئن بشوند درست فهمیدهاند، تقریراتی داشتند. بنابراین نمیتوان گفت ایشان به لحاظ سنتی تابع مدرسه خاصی بودند.
معاون فرهنگی مجمع تقریب مذاهب اسلامی در پاسخ به این پرسش که نظرات جدید شهید صدر تابع مشاهدات و دغدغههای عینی بود و یا محصول مطالعات متنی؟ گفت: اصولا یک فرد نابغه به واسطه نبوغش به نظریهپردازی میپردازد و نظریات مبتکرانهای عرضه میکند و در عرصههای علمی نوآوری میکند. این ویژگی یک فرد نابغه است.
وی با بیان اینکه شهید صدر در دوران پرتلاطمی زندگی میکرد، گفت: در کتابهایی که ایشان از جمله در «اقتصادنا» و «فلسفةنا» نوشتهاند به دورانی باز میگردد که اندیشههای کمونیستی در کشور عراق پدید آمده بود و رو به گسترش بود و تقریبا فکر و فرهنگ جامعه را تهدید میکرد.
معاون فرهنگی مجمع تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد: این اندیشهها در تحصیلکردهها تاثیر گذاشته بود و ایشان بر اساس حساسیت این مسئله درسهای خود را تعطیل کردند و کتاب «فلسفةنا» و «اقتصادنا» را در رد نظریه مارکسیسم تالیف کردند به گونهای که این دو کتاب جواب نداشت و توانست معضل فکری و اجتماعی را حل کند. از این رو این دو کتاب عکسالعملهایی بودند نسبت به آن حمله فکری مارکسیسم در عراق که پس از سقوط شاهنشاهی این کشور ترویج میشد و در زمان جمهوریت عراق مطرح شد و ایشان با این کار توانست سدی در مقابل این حرکت استعماری ایجاد کند.
اوحدی با بیان اینکه مارکسیسم حرکتی استعماری در کشور عراق بود، گفت: این حرکت با فکر و تمدن اسلامی در تعارض بود و شهید صدر در این مقابله پیروز میدان شد و حرکتهای دیگری ایشان از در فقه را باید مربوط به شرایط خاصی که ایشان در آن قرار داشتند ارزیابی کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که پروژه شهید صدر پیش از ایشان چگونه پیش رفت و آیا رشد و گسترش کرد و یا متوقف شد؟ گفت: ایشان علیرغم اینکه شاگردان برجستهای پرورش دادند و مدرسه فقهی و اصولیشان در برخی موارد زنده ماند، اما نمیتوان گفت خط فکری ایشان دنبال شده باشد.
معاون فرهنگی مجمع تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد: ایشان یکی از آروزهایشان این بود که بعد از دو کتاب «اقتصادنا» و فلسفةنا» این بود که کتاب «مجتعةنا» را نوشته به ارائه نظریه اجتماعی بپردازند. متاسفانه ایشان نتوانستند و عمرشان کفاف نداد و توسط شاگردان ایشان هم این حرکت پیگیری نشده و ایده آن محقق نگردید.
اوحدی در پایان گفت: نظریات شهید صدر در فقه و اصول ادامه پیدا کرد، اما نمیتوان گفت ویژگی خاص شهید صدر توانسته باشد توسط دیگران دنبال شده و آن خط فکری امتداد پیدا کرده باشد.