به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، نشست هماندیشی کارگاهی «جایگاه استاد بر اساس آیات اسماءالحسنی» امروز دوشنبه 4 اردیبهشت در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز برگزار شد.
دکتر سید ضیاءالدین تابعی مدير گروه اخلاق پزشكی دانشگاه علوم پزشكی شيراز
در این هماندیشی گفت: در روایات ما آمده است: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم؛ با رفتار مردم را به نیکیها دعوت کنید.» پندار، گفتار
و رفتار ما خیلی مهم است اگر بر پندار نیک خود مداومت کنیم، تبدیل به گفتار و پس
از آن تبدیل به رفتار میشود. یکی از مشکلات جامعه ما این است که رفتار با گفتار تطابق
ندارد.
خداوند کل جهان هستی را حَسَن آفرید
وی در ادامه با بیان اینکه کل جهان آفرینش آیههای خداوند هستند، گفت: خود ما آیه و نشانهای از حضرت دوست هستیم و خداوند کل جهان هستی را حَسَن آفرید، ما که انسانیم از همه احسن هستیم. در عین اینکه در خلقت احسن هستیم اما از نظر مسائل پاییندست اسفل نیز هستیم. انسان تنها موجودی است که حرکت او از 100- تا 100+ ادامه دارد. هیچ موجودی به جز انسان به صفر نرسید و هیچ موجودی به بالاتر از هشتاد، نود نرفته است.
انسان تنها موجودی است که میتواند به درجه اعلی علیین
برسد
تابعی گفت: پیامبر(ص) وقتی به معراج رفتند به نقطهای رسیدند که برای جبرئیل
نقطه ممنوعه بود. بنابراین انسان تنها موجودی است که میتواند به درجه اعلی علیین
برسد.
این استاد دانشگاه با اشاره به موضوع اسماء الحسنی اظهار کرد: ما هیچ آدم بی خدایی در عالم نداریم. همه در عمق ذهنشان خدا را قبول دارند اما در مورد مظاهر و ارتباطات آن تصورات مختلفی دارند.
وی در ادامه سخنان خود گفت: ما برای اینکه ارتباطمان با دنیای خارج برقرار شود هفت دستگاه شناختی داریم؛ اولین آنها، دستگاه شناخت مولکولی که بر اساس آن سلولهایی در بدن ما وجود دارد که همه مواد و پروتئینهایی که وارد بدن ما میشود شناسایی میکنند و ما از شناسایی آنها خبر نداریم مگر اینکه گفتوگوی سیستم ایمنی بدنمان از تعادل خارج شود.
مدير گروه اخلاق پزشكی دانشگاه علوم پزشكی شيراز ادامه داد: دومین دستگاه شناختی، شناخت حسی است. ابنسینا بحثی به نام انسان معلّق دارد و آن انسانی است که هیچ حسی نداشته باشد؛ یعنی نسبت به خود آگاهی دارد؛ اما نسبت به دنیای خارج حسی ندارد. مثل جنینی که در شکم مادر است. جنین در ساعات آخر میداند که باید از جایی که قرار دارد خارج شود اما دچار حیرت است. وقتی به دنیا آمد حواس پنجگانهاش به کار میافتد و از حیرت خارج میشود. بنابراین دستگاه شناخت حسی اولین دستگاه معرفتی است که انسان به وسیله آن از دنیای بیرون شناخت پیدا میکند.
تابعی ادامه داد: از سه چهار ماهگی به بعد دستگاه شناختی دیگری شکل میگیرد؛ نوزاد تا پیش از سه چهار ماهگی حافظه قوی ندارد، اما پس از آن میتواند چهره مادرش را که به کرات دیده است از غیر مادر بشناسد. بنابراین در دستگاه شناختی سوم که در بچهها به وجود میآید، اطلاعات حسی که در حافظه نگهداری کردهاند، از آنها انتزاعی پیدا میکند که به آن وجود ذهنی میگوییم. اما با وجود ذهنی بچهها، با وجود خارجی تطابق کامل ندارد. در سن هفت، هشت سالگی دستگاه چهارم شکل میگیرد و آن دستگاه تخیل است. به این معنا که وجود ذهنی که کودک در ذهن میسازد با وجود بیرونی تا اندازهای تطابق دارد و هنر و تکنولوژی از همین دوران شروع میشود. تمام علوم و فنون از انسانهایی به وجود آمده که قدرت تخیل خوبی دارند.
در تعقل، وجود ذهنی و وجود خارجی به هم نزدیک میشود
این استاد دانشگاه گفت: از سن 16، 17 سالگی به بعد دستگاه شناخت تعقلی شکل میگیرد.
در تعقل، وجود ذهنی و وجود خارجی به هم نزدیک میشود. با وجود این، عقل اظهار میکند
برخی چیزها را نمیتواند انسان بدهد. در این جا دستگاه ششم که دستگاه کشف و شهود است
به میان میآید. کشف و شهود خیلی در عالم علم رخ داده است. برخی مواقع انسان رویایی
میبیند که میتواند برخی از مسائل علمی او را حل کند، حال برای رؤیا باید به کجا مراجعه کرد؟ در این جا دستگاه هفتم به میان میآید که دستگاه وحی است
که بهترین مثال آن حضرت یوسف(ع) است که خواب دید و خوابش را به حضرت یعقوب(ع) که
پیامبر بود باز گفت و از طریق وحی مشکل او را حل کرد.
مدير گروه اخلاق پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شيراز گفت: دستگاه وحی، دستگاه شناختی هفتم است. بالاتر از وحی آن است که بخواهیم به ذات خدا برسیم که منطقه ممنوعه است. بالاتر از وحی، حیرت است که به آن حیرت ممدوح میگوییم یعنی هرچه شناخت ما از اسماء خداوند بیشتر شود اشتیاق و طلب ما برای بیشتر دانستن از او هم بیشتر میشود. برای همین پیامبر میفرماید: «خداوندا به حیرتم بیفزای». اما حیرتهای پایینتر از وحی، ناقص است.
وی در ادامه به تبیین سه اسم از اسماء خداوند پرداخت و از استادان حاضر در این هماندیشی خواست ویژگیهای یک استاد را از این سه اسم استنتاج کند.
تابعی با اشار به آیه «بسمالله الرحمن الرحیم» گفت: در این آیه سه اسم از اسماء خداوند وجود دارد. اگر با دید فلسفی به خدا برسیم فیلسوفان حداکثر میگویند: واجبالوجود است. اما ما در دعا نمیگوییم «یا واجبالوجود» بلکه «یا الله» میگوییم. به شکل تکوینی تمام موجودات الله میگویند. به این معنا که تمام موجودات اول کمال را میبینند، بعد خود را با آن مقایسه میکنند، همانطور که شما کمالی در پزشک شدن دیدید که در پی کسب آن آمدید. این اثر الوهیت خدا در تمام موجودات، بالاخص انسان است. همه موجودات مرتباً از نقص ناراحت هستند. پس الله به شکل تکوینی عبارت است از حالتی که لحظه به لحظه در شما ایجاد میکند و به شما میگوید شما ناقصید و باید به طرف کمال حرکت کنید. نوزاد با توهم، کودک با تخیل، بزرگتر با تعقل و ... این مسیر را طی میکنند و شما کمالتان را با سلسله مراتب شناختی که در درونتان و یا بیرونتان وجود دارد دنبال میکنید.
وی درباره اسم رحمن نیز گفت: رحمن اسمی است که رهبری بقیه
اسماء را بر عهده دارد؛ چرا که تمام مخلوقات با رحمت رحمانی ایجاد شدهاند و
بنابراین این رحمت برای همه از سنگ و پشه و مگس و کافر و مؤمن مساوی است و تمایزی بین هیچ
مخلوق و موجودی از این حیث وجود ندارد. چنانکه در دعا میگوییم «رحمتک وسعت کل
شی». اما رحمت رحیمی، اختصاصی است. کسانی که رحمت رحمانی را خوب بشناسند و به آن
جواب مثبت دهند وارد رحمت مخصوص خدا میشوند.
این استاد دانشگاه شیراز در پایان با بیان اینکه انسان قرار است جانشین خدا بر روی زمین باشد، از استادان خواست ویژگیهای یک استاد را بر اساس این سه اسم الهی استنتاج کنند.