به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، بعد از اتفاق ناخوشایند مرگ مغزی یک کودک پنج ساله به دست ناپدریاش، جلوهای دیگر از خشم کنترل نشده در میان دیدگان مردم مشهد نمایان شد، نمایی از زندگی تلخ و نابخردانه که منجر به حوادثی تأسف بار برای همگان شده، اما به واقع آیا گریزی از اتفاقات تلخ جامعه وجود دارد و یا در شرایط امروز جامعه که هر کس به دلایل مختلف، هر روز با
کوهی از رفتارهای ناپسند و خشونت آمیز روبرو میشود، اعضای خانواده و
اطرافیان باید ضربات جبران ناپذیری را به خاطر خشمهای فرو خورده تحمل کنند؟ از همین رو روانشناسان و جامعه شناسان
تأکید دارند تا ضمن گذشت کردن از رفتارهای نادرست یکدیگر، بتوانید با کنترل
خشمهای کوچک محیط آرامی را برای خود و اعضای خانواده فراهم کنید.
متاسفانه در حال حاضر شاهد آن هستیم که بعضی از والدین خشمهای فرو خورده
خود را که طی روزها به خاطر شرایط اجتماعی بر آنان تحمیل شده، به دلایل
بسیار کم اهمیت بر روی کودکان تخلیه میکنند و در واقع این کودکان هستند که
باید پاسخگوی تمام خشم والدین باشند و با رفتارهای خشونت آمیز، دوران
شیرین کودکی، این نوگلان به تلخی میگراید؛ نمونه این اتفاق چند روز پیش رخ داد و در پی برخورد یک ناپدری با فرزند خردسال خانواده باعث شد تا این کودک مرگ مغزی شود.
از همین رو، به سراغ سارا گلستانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده، رفتیم تا با راهکارهای کنترل خشم آشنا شویم.
وی گفت: بابت اتفاقی که برای دختر 5 ساله مشهدی افتاده است، ابراز تاسف میکنم و امیدوارم به زودی یاد بگیریم به جای سرکوب خشمهای روزانه و عدم ابرازشان و تبدیل شدن آنها به انبوهی از خشم، خشمهای کوچک روزانه را بشناسیم و به شکل خوبی مدیریت و ابراز کنیم.
این مشاور خانواده بیان کرد: اگر خشمها به درستی ابراز شوند، مجبور نمیشویم تا در موقعیت نامتناسب با شرایط، رفتارهایی را بروز دهیم که به خودمان و اطرافیان صدمه بزند و جامعه را دچار این گونه موضوعات کند، چرا که دلیل اصلی این اتفاقات نداشتن مهارت مدیریت هیجان است.
وی تصریح کرد: خشم به عنوان یک هیجان طبیعی و حیاتی، ارزش حیاتی برای حفظ تعادل انسان دارد، بنابراین ما موظف هستیم تا خشم را ببینیم، بشناسیم و از این راهنمای طبیعی استفاده کنیم تا مسیر روشنی را به ما نشان دهد.
شناخت خشم اصیل از خشونت این مشاور خانواده با تاکید بر اینکه خشم مواقعی به وجود میآید که بقای ما از لحاظ فیزیولوژیکی و روانی به خطر افتاده باشد، ابراز کرد: در طول روز هر جایی که بقای جسمی یا روانی ما به خطر میافتد، ما به صورت طبیعی هیجان خشم را تجربه میکنیم، بنابراین اگر ما یاد بگیریم خشم اصیل را بشناسیم و به موقع استفاده کنیم، به هیچ عنوان گرفتار رفتارهای خشونتآمیز نمیشویم.
گلستانی با بیان اینکه ما یک حجم از خشمهای سرکوب شده داریم که بار اضافی برای روح ما دارند، تصریح کرد: خشمهای سرکوب شده هنگامی که لبریز میشوند، در موقعیت نابهجایی و با افرادی که بیشترین صمیمیت را داریم، مثل اعضای خانواده این پرخاشگری را بروز میدهیم و در موقعیتی که اعضای خانواده، حرفی و یا عملی کوچک انجام دهند، خشم زیادی را در برابر این رفتار بروز میدهیم که کار نا سالمی است، چون متناسب با موقعیت نیست.
ابراز خشم تلنبار شده در برابر فرد بیگناهوی با تاکید بر اینکه خشمهای تلنبار شده زمانی لبریز میشوند و معمولا فرد مقابل شایسته این همه پرخاشگری نیست، اما مجبور میشود که این حجم از خشم را دریافت کند، اظهار کرد: بنابراین اگر به جای این اتفاق، هیجانات را به خوبی شناسایی کنیم و خشم، غم، انزجار و... را از یکدیگر تفکیک کنیم، در طی روز میتوانیم از این چراغ راهنما که خداوند برای ما قرار داده، استفاده کنیم.
این مشاوره خانواده ادامه داد: اگر همه افراد جامعه بدانند که چه هیجانی دارند، می توانند در این خصوص با سایر افراد گفتگو کنند تا هیجان به نقطه جوش نرسد و به درستی مدیریت شود.
گلستانی با تاکید براینکه مدیریت هیجانات نیاز امروز جامعه ما است، عنوان کرد: نیاز امروز جامعه این است که مدیریت هیجانات را به خوبی بیاموزیم، زیرا در عصر حاضر که در آن زندگی میکنیم و تکنولوژیهای بسیاری ما را احاطه کرده، سازمان بهداشت جهانی توجه ویژهای به آموختن سواد مهارتهای زندگی دارد که یکی از این مهارتها در حوزه مدیریت خشم است.
وی با بیان اینکه خشونتورزی اثرات منفی بسیاری دارد و روابط افراد را دچار اضطراب و استرس کرده و به صورت تصاعدی تولید خشم میکند، عنوان کرد: یعنی فردی که خشم را در قالب خشونت ابراز میکند، باعث خشمگین شدن افراد پیرامون خود میشود و از آنجایی که تمام افراد توانایی مدیریت خشم را ندارند، یک فرآیند معیوب ارتباطی به وجود میآید و ارتباطهای غلطی مبنی بر ترس شکل میگیرد.
گلستانی با تاکید بر اینکه فردی که کودکآزاری میکند، خود در دوران کودکی با این گونه رفتارها بزرگ شده است، ابراز کرد: در سایه مدیریت خشم، همدلی و مهربانی بین افراد زیاد میشود، بنابراین ما نیاز داریم که قوانین سلامت روان را بشناسیم و آن را در جامعه گسترش دهیم تا آمار اضطراب و افسردگی کاهش پیدا کند.
درون مایه اصلی خشونت، محرومیت استمجید دانایی، پژوهشگر جهاد دانشگاهی مشهد در گفتوگو با ایکنا، از خشونت به عنوان یک محرومیت یاد کرد و افزود: بروز خشونت انواع مختلفی همچون نزاع خیابانی، همسرآزاری، کودکآزاری و ... دارد ولی درون مایه اصلی آن در محرومیت است.
وی با بیان اینکه در نمونههایی مثل کودکآزاری عواملی همچون اعتیاد صنعتی بر شدت آن میافزاید، اظهار کرد: در اکثر موارد به ویژه کودکآزاری در سنین پایین و نوزادی، نتیجه محروم شدن از مصرف مواد صنعتی است که علاوه بر وجود خشونت در آن، به نوعی خشونت، تثبیت و غیرقابل کنترل شده است.
نابهسامانی درنظام و سازمان اجتماعی خانوادهاین پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با تاکید بر اینکه خانواده به عنوان یک نظام و سازمان اجتماعی، معیوب شده است، تصریح کرد: متاسفانه در حال حاضر با یک نظام خانواده معیوب و ناکارآمد مواجه هستیم که افزایش میزان طلاق یکی از نشانههای این نابهسامانی در سازمان خانواده است.
دانایی، نابهسامانی نظام خانواده را نیازمند توجه جدی مسئولان عنوان و ابراز کرد: نظام خانواده دچار اختلالهای جدی شده که این اختلال یکی از پایههای جدی تکدیگری است.
وی با اشاره به کاهش همبستگی بین خانواده و جامعه و ضعف نظارت اجتماعی، گفت: علاوه بر قویتر شدن نظارتها توسط دولت، باید آموزشهای لازم را به انجمنهای مردمی در قالب خیریهها، سمنها و ... ارائه دهند تا با فعال شدن و دخالت دادن آنها، خلاء همبستگی بین خانواده و جامعه جبران شود؛ حتی مساجد در قالب انجمن و نه فقط به عنوان مکانی برای انجام اعمال عبادی میتواند بافعال شدن، نقش مهمی در این زمینه ایفا کند یعنی این انجمنها تلاش کنند تا ازدواجهای ناموفق کمتری و آموزشهای بیشتری در بحث کودکان انجام شود.
افول روابط اجتماعی، علت اصلی نابهسامانیها استدانایی، افول روابط اجتماعی را علت اصلی نابهسامانیها عنوان و اظهار کرد: تعاملات اجتماعی به خصوص تعاملات گرم مثل گذشت و مدارا به شدت کاهش یافته است؛ به عنوان مثال طلاق یکی از نمونههای این امر است که انسانها به راحتی طلاق میگیرند، در حالی که اگر تعاملات گرم و گسترده باشد، شاهد بروز کمتر این اتفاقات هستیم.
وی با تاکید بر ضرورت اصلاح روابط اجتماعی و افزایش تعاملات گرم در جامعه، گفت: پایه تعاملات گرم، ثروت نیست؛ انباشت ثروت و پیامدهای ناشی از آن تا حدی تعاملات را تسهیل میکند ولی از یک جایی به بعد، باعث افول تعاملات میشود.
این پژوهشگر علوم اجتماعی با بیان اینکه فرآیند جامعهپذیری موجب تسهیل روابط اجتماعی میشود که البته سیستم آموزش و پرورش و آموزش عالی را در این زمینه ناموفق عنوان کرد و گفت: معلمان به قدری درگیر مسائل دیگر هستند که به دنبال آموزش روابط اجتماعی نیستند، یعنی در این نظام آموزشی حاکم، نمره، کنکور و ... خیلی مهمتر است.
نقص در آموزش جامعهپذیریدانایی، بسیاری از اتفاقات همچون کودکآزاری را نتیجه آموزش جامعهپذیری ناقص بیان و اظهار کرد: مکانیزمهای جامعهپذیری کردن، مکانیزمهایی است که افراد را برای ایفای نقشهای اجتماعی آماده میکند.
وی با تاکید بر اینکه علاوه بر اشکالات نظام خانواده، نظام آموزشی هم متاسفانه در پایینترین سطح خودش قرار دارد، گفت: به این مسائل نباید به صورت تک عاملی نگاه کرد، یعنی روابط اجتماعی، نظام اقتصادی و نظام فرهنگی همگی در بروز این اتفاقات موثر هستند.
وی با بیان اینکه نظارت غیررسمی از طرف خانوادهها و دوستان کمرنگ شده است، تاکید کرد: نظام کنترل رسمی شامل قوه قضائیه، نیروی انتظامی و مددکاری هم خیلی ضعیف هستند؛ انسانها وقتی که نظارت اجتماعی ضعیف شود، پرخاشگر میشوند.
حجتالاسلام سیدمهدی واعظ موسوی، کارشناس و سخنران دینی درباره علت عصبانیت والدین، گفت: وقتی از کودک زیر هفت سال انتظاری داریم که برآورده نمیشود، عصبانی میشویم و تحمل خود را از دست میدهیم.
نباید از کودک زیر هفت سال توقعی داشتوی با بیان اینکه کودک زیر هفت سال دوران خودشیفتگی را سپری میکند، اظهار کرد: باید این تغییر نگرش توسط رسانهها برای مردم ایجاد شود که از کودک زیر هفت سال توقعی نداشته باشند.
این کارشناس دینی با اشاره به حدیثی از پیامبر اعظم(ص):«الولد سیدٌ سبع سنین....، فرزند در هفت سال اوّل زندگی، آقا [و سرور پدر و مادر] است..»، ابراز کرد: نقطه مقابل سید، عبد است، یعنی والدین در هفت سال اول باید مثل عبد و فرمانبر در خدمت فرزندان باشند، تا کودک با این شیوه خود را تخلیه کند.
حجتالاسلام واعظ موسوی، تربیت فرزندان در هفت سال اول زندگی را غیر مستقیم بیان و عنوان کرد: در این دوران، همه یادگیری کودک و شکلگیری شخصیت او از رفتارهای والدین است؛ فرزند از بزرگواری، کرامت، صبوری، حلم، گذشت و واژههای مترقی اخلاقی که در پدر و مادر ظهور میکند، درس میگیرد.
وی با تأکید بر اینکه بیشترین فراگیری فرزند در زیر هفت سال از طریق رفتار والدین است، گفت: کودک در این سنین از طریق بینایی درس میآموزد، یعنی خیلی از استدلالهایی که برای بچهها داریم، نامفهوم است چراکه بیشتر رفتارهایشان در این سنین غریزی است نه استدلالی.
این کارشناس خانواده افزود: والدین تلاش میکنند، اخلاقی که برایشان منطق دارد، را از طریق صحبت کردن به کودک بیاموزند، در حالی که شخصیت او در این سنین یک شخصیت استدلالی نیست و گنجایش استدلال را ندارد.
حجتالاسلام واعظ موسوی با بیان اینکه باید این نگرش به خوبی در خانوادهها ایجاد شود که آموزشهای اخلاقی و تربیتی خود را در سنین زیر هفت سال از طریق رفتارهای خود به کودک ارائه دهند، تصریح کرد: به عنوان نمونه اگر یکی از والدین صدایش را بلند کرد، باید طرف مقابل کرامت خود را در قالب صبوری نشان دهد تا کودک صبوری کردن را یاد بگیرد، چون کودک زیر هفت سال هیچ وقت با استدلال خوبی صبوری را دریافت نخواهد کرد.
تحمل شیطنتهای کودکانه در آینده تبدیل به تحمل رنجهای سالمندی میشوداین کارشناس دینی با بیان حدیثی از امام موسی کاظم(ع:«تُستَحَبُّ عَرامَهُ الغُلامِ فیصِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیما فی کِبَرِهِ، بازیگوشی (شیطنت) پسر در دوران کودکی پسندیده است، برای این که در بزرگسالی بردبار شود»، گفت: وقتی والدین در سنین کودکی، تحمل شیطنتهای کودک را داشته باشند، او هم در آینده نداشتنها و رنجهای آنها را تحمل خواهد کرد.
حجتالاسلام واعظ موسوی با تأکید بر اینکه انسان هرچه بکارد، همان را درو میکند، افزود: وقتی والدین تحمل شیطنتهای فرزند را نمیکنند و او را به مهدکودک میسپارند یا تنبیه میکنند، او هم در آینده تحمل محدودیتهای آنها را نخواهد کرد و والدین را در خانه سالمندان میگذارد.
وی با بیان اینکه والدین هر آنچه که از بچهها در آینده انتظار دارند باید در دوران کودکی برایش هزینه کنند، اظهار کرد: البته این هزینه، مادی نیست بلکه هزینه بزرگواری، گذشت، حلم و ... است؛ متاسفانه برخی از پدر و مادرها به جای اینکه کرامت اخلاقی را به فرزندان خود نشان دهند، پشتیبانی مالی از آنها میکنند که نتیجه محبت و احترام ندیدن از والدین و دریافت خدمات مالی از آنها باعث پررویی و پرتوقعی فرزندان در آینده میشود.
خداوند به مردی که همسر و فرزندش را اذیت کند، خشم میکندحجتالاسلام واعظ موسوی با بیان اینکه بر اساس روایتی، خداوند به خاطر بانوان و کودکان خشم میکند، گفت: به دلیل اینکه بچه و همسر به نوعی به مرد پناهنده هستند، وقتی کسی زن و فرزند خود را اذیت کند، خداوند به شدت خشم میکند.
وی با بیان اینکه پدر و مادر نباید حس مالکانه نسبت به فرزند داشته باشند، ادامه داد: والدین حق ندارند تحت هر شرایطی به بچه آسیب وارد کنند.
حجتالاسلام واعظ موسوی، منحنی توقع و تحمل را دارای ارتباط مستقیم بیان و ابراز کرد: اگر توقع و انتظار از محیط پیرامونی خود را به سمت صفر میل دهیم، تحمل ما به سمت 100درصدی میل پیدا میکند؛ به عبارتی بهترین راهکار برای کنترل عصبانیت و بالابردن آستانه تحمل، نداشتن توقع و انتظار است.