تمایز هنر دینی و هنر در خدمت دین
کد خبر: 3597294
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۳
عظیم‌زاده اردبیلی تشریح کرد:

تمایز هنر دینی و هنر در خدمت دین

گروه هنر: هنر ذاتاً و ماهیتاً دینی است و شدت و ضعف پرداختن به مفاهیم و مصادیق دینی در آن را باید براساس قرابت و یا دوری پدیدآورنده اثر هنری به موضوعات دینی مورد بررسی قرار داد که هرچه این قرابت بیشتر باشد، پرداختن به مباحث دینی در هنر پررنگتر است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که ماهیتاً انقلابی فرهنگی بوده است همواره بحث پیرامون مؤلفه و شاخصه‌های هنر دینی و رحمانی در مقابل هنر شیطانی و اهریمنی که مورد توجه و تأکید دشمنان و استکبار است و می‌تواند به عنوان ابزاری مؤثر ذات و بن‌مایه تفکر دینی و ارزشی که مبانی حکومت اسلامی را تبیین کند، مطرح بوده و همچنان نیز در قالب کرسی‌های نظریه‌پردازی و پژوهش‌های دانشگاهی به آن پرداخته می‌شود.

با این وجود همچنان با وجود دستاوردهای چشمگیری که در عرصه عمل به هنر دینی و متعهد داشته‌ایم اما واقعیت آن است که چندان در رسیدن به آن به شکل اکمل موفق نبوده‌ایم و نیاز به آن داریم که همچنان به مؤلف و شاخص‌های این‌گونه هنری پرداخته و آن را متذکر شده و مورد توجه قرار دهیم. براین اساس با فائزه عظیم‌زاده اردبیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) پیرامون هنر دینی و مؤلفه‌های آن به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ـ در بحث هنر دینی و ماهیت و توجه به شاخصه‌های آن، موضوع و مبحث نخستی را که باید به آن توجه کرد، چیست؟

به نظر من نخستین مسئله‌ای که در ارتباط با هنر دینی باید به آن توجه کرد رابطه تنگاتنگی است که همواره میان هنر و مبانی دینی وجود داشته و به جرئت می‌توان گفت روح و باطن هنر اساساً چیزی بغیر از دین و بیان مبانی و مؤلفه‌های آن نیست. آن چیزی که موجب می‌شود یک محصول و اثر هنری را دینی تلقی کنیم و یا آن را به دور از دین دانسته و به آن هنر غیردینی اطلاق کرد به ارتباط مستقیمی که ممکن است میان هنرمند و مفاهیم و معارف دینی برقرار شده باشد و اینکه چه مقدار این امر در باطن و روح هنرمند ته‌نشین شده و اثرگذار بوده باشد، بازمی‌گردد.

ـ پس هنر دینی از وجود و شخصیت هنرمند و پدیدآورنده آن که چه مقدار قرابت با این ساحت داشته باشد و یا از آن دور باشد هویت می‌گیرد؟

مسلماً این‌طور است. در یک اثر هنری فردیت هنرمند تجلی می‌یابد؛ اثر هنری در تمام مختصات و وجوه و ابعاد خود، در رنگ و بافتی که دارد بازتابی از باور، اعتقادات، تقوا و بصیرت هنرمند است، اینکه او در چه فضای فرهنگی رشد و پرورش یافته و تا چه میزان الزامات اخلاقی در رشد شخصیتی او مؤثر بوده است همگی در کالبد یک اثر هنری از سوی وی تزریق می‌شود.

وقتی ماهیت یک اثر هنری را بررسی می‌کنیم متوجه این مسئله می‌شویم که غالب آنها جدا از باور دینی نیستند؛ هنر از دیرباز دربردارنده تمدن و باورهای یک ملت است و قطعاً در تاریخ تمدن انسانی مسئله دین، باورهای اعتقادی بسیار مورد توجه بوده است که می‌توان نشانه‌های آن را حتی در نقوش غارها و بعدها در ضرب سکه و مواردی از این دست مشاهده کرد.

امری که باید آن را مورد توجه قرار داد اینکه اثر هنری که یک هنرمند تولید می‌کند دارای روح و باوری است که از نهاد و باورهای درونی خود او نشئت گرفته است، براساس این تلقی است که امام خمینی(ره) در جایی به‌درستی فرمودند: «هنر دمیدن روح تعهد به کالبد انسان‌هاست»؛ براین اساس قطعاً اگر نهاد و باور درونی هنرمند ممزوج با باور و تفکر دینی و اعتقادی باشد آنچه که هنرمند در مورد آنها به یقین رسیده است به شکل مؤثری به مخاطب اثر هنری نیز منتقل خواهد شد.

مهم این است که هنرمند در مواجهه با چه مشرب و فضای تفکری قرار گرفته باشد، اگر رفتار شخصیتی او براساس مظاهر ارزشی و دینی همچون ایثار، فضائل اخلاقی و مواردی انسانی مثل عدالت، خیرخواهی، انصاف و... شکل و پرورش یافته باشد قطعاً دغدغه او در پدیدآوردن یک اثر هنری پرداختن به این مباحث و مبانی ارزشی است که تصور می‌کند می‌توان آن را با استفاده از ابزار مؤثر هنر به شکل تأثیرگذارتری در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.

ـ ویژگی هنرمند دینی چیست؟ یعنی چگونه می‌توان فرد هنرمندی را که از تمام ظرفیت و خلاقیت هنری خود برای تبیین اندیشه و تفکر دینی استفاده می‌کند را از باقی عرصه‌های هنری تمییز و تشخیص داد؟

هنرمند متعهد دینی اگر بتواند میان هنر و عقلانیت، میان هنر و جنبه‌های زیبایی‌شناختی آن و مبانی دینی ارتباطی اصولی و منطقی برقرار کند و به دور از ریاکاری و تظاهر دست به خلق اثر هنری بزند، به‌حق می‌توان او را یک هنرمند دینی اطلاق کرد؛ هنرمند دینی را می‌توان از بررسی اثری که آن را پدید آورده است بازشناخت، اثری که به دور از تحجرگرایی و قشری‌پردازی باشد و به شکلی واقع‌گرا در پی تبلیغ و ترویج آرمان‌های دینی بوده و آنها را با استفاده از ابزار بیان خود تجسم بخشد.

مگر نه اینکه دین تئوری زندگی از زمان تولد تا مرگ نیست؟ پس اگر هنر بتواند راهکاری مؤثر را در این زمینه تئوری‌پردازی نموده و نقشه راهی در مقابل دیدگان مخاطب خود قرار دهد، این هنر از اصل و اساس دینی است و باید هنرمند در به‌کارگیری مؤلفه و شاخص‌هایی در این روند بیانی خود نهایت دقت و اهتمام را داشته باشد، هنر هنرمند باید مخاطب را به سمت باورهای درست دین و رسیدن به معرفتی پایدار در آن سوق دهد و از اندیشه‌های غیرخدایی همچون تزویر و ریا به‌دور باشد و من تصور می‌کنم آنچه که اهمیت دارد اینکه در این مسیر هنرمند متعهد باید به همه پدیده‌های موجود که به هر حال مظهری از نگاه توحیدی به دنیا و زندگی بشری است اتفاقاً نگاهی وحدانی را مورد نظر قرار داده و مجموعه عناصری که در خلق یک اثر هنری آنها را به خدمت می‌گیرد در راستای نیل به سمت یک مبدأ و سرچشمه مشخص باشد که منشأ همه پدیده‌ها، مفاهیم و باورهایی است که ما در دنیا با آنها سر و کار داریم.

یکی دیگر از شاخصه‌های هنر دینی را می‌توان در این معنی مورد توجه قرار داد و آن اینکه نگاه و منظر هنر دینی اگر قرار است فاخر و مستدل باشد؛ لذا باید نگاهی علمی و قابل استناد به هر مظهر و پدیده‌ای داشته باشد، لازمه چنین پرداختی نگاهی درست، اصولی و به‌دور از خرافه به یک پدیده است؛ مثالی در این زمینه می‌زنم، تصور کنید قرار است اثر هنری به معارف و سجایای اهل بیت(ع) بپردازد اگر این نگاه احساسی و توأم با خرافه و نسبت دادن‌های ناروا و غیر واقع به ایشان باشد نه‌تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت بلکه موجب بی‌اعتمادی و سلب اعتبار آن ذوات مقدسه خواهد شد.

ـ واقعیت این است که هنر دینی و محصولات ارائه شده در آن اغلب در مواجهه با مخاطبان چندان مورد پذیرش و استقبال قرار نگرفته و نسبت به آنها موضع‌گیری منفی وجود دارد؛ دلیل این امر را در چه می‌دانید؟

برداشت اشتباهی در زمینه خلق آثار هنری میان جامعه هنری ما رایج است و آن اینکه اگر قرار است به هنر دینی بپردازند و آثاری را در این وادی پدید بیاورند حتماً باید پرداختی مستقیم به آن داشته باشند؛ همچون عرصه علمی که مثلاً فلان استاد فیزیک سعی دارد یک پدیده طبیعی را در ارتباط با یک دلیل قرآنی و یا نقل قول از یک معصوم(ع) موجه جلوه دهد در صورتیکه اگر تنها به ماهیت اصلی و اساسی آن پدیده از رهگذر مکاشفات علمی دانشمندان بپردازد، بی‌شک مخاطب با توجه به ذات و فطرت خود چیزی به غیر از آنکه ظهور آن پدیده را تنها از وجودی لایتناهی و الهی انتظار داشته باشد استنباط نخواهد کرد.

ما در زمینه هنری و تولید آثاری در این عرصه نیز نباید پرداختی مستقیم داشته باشیم، مثلاً حتماً یک اثر هنری نباید پرداخت به زندگی انبیاء و معصومین(ع) داشته باشد که بگوییم حتماً دینی است، یک خوشنویس حتماً نباید یک آیه قرآن و یا حدیث را خطاطی کند که بگوییم هنر او دینی است و مواردی از این دست که بسیار زیاد است.

کارگردان یک فیلم سینمایی و یا یک سریال تلویزیونی می‌تواند تنها با روح حاکم بر اندیشه و تفکر دینی فیلمنامه‌ای را بنویسد که در آن مثلاً روابط میان اعضای خانواده را به نحو شایسته‌ای و براساس الگوی ایرانی و اسلامی تبیین کند در حالی‌که حتی یک اشاره مستقیم به آیه قرآن و روایت دینی نیز در آن نشده باشد.

شاعر ما نیز باید به این مسئله توجه کند که شعر او نباید در قالب مدایح و اشارات مستقیم دینی خلاصه شود و می‌تواند با استفاده از مفاهیم و مصادیق دینی اشعاری را بسراید که از آنها استنباط دینی شود؛ در مجموع باید به این نکته اشاره کنم که اگر هنر مستقیم به دین و مباحث دینی اشاره کند، آن زمان هنر در خدمت دین است و لزوماً نمی‌توان از آن تعبیر به هنر دینی کرد.

امیر سجاد دبیریان

captcha