توجه به روایات تاریخی؛ نقطه آغاز پرداخت فرهنگی و هنری به منجی آخرالزمان
کد خبر: 3598019
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸

توجه به روایات تاریخی؛ نقطه آغاز پرداخت فرهنگی و هنری به منجی آخرالزمان

گروه هنر: در شرایط کنونی وقتی صحبت از منجی آخرالزمان و مباحثی پیرامون وجود مقدس حضرت ولی عصر(عج) می‌شود فوراً این موضوع قابل طرح است که باید برای درمان آلام و دردهای جوامع بشری روایت تاریخی را کنار گذاشت و به موضوعات روز اجتماعی توجه کرد، این در حالیست که ما در زمینه پرداختن به روایات تاریخی پیرامون این موضوع دچار خلأ هستیم.

با وجود آنکه در زمینه مفهوم انتظار و ظهور منجی آخرالزمان اغلب کارشناسان در عرصه هنرهای نمایشی و سینما قائل به این نکته هستند که باید از روایت صرف تاریخی در این زمینه فاصله گرفت و به موضوعات روز که جامعه مبتلا به آن است و می‌تواند زمینه مساعدی را در زمینه پرداختن به این مسئله ایجاد کند اما همچنان به نظر می‌رسد که عرصه تئاتر و سینما در پرداخت تاریخی به موضوع انتظار و مسائل و رویدادهای مرتبط با زندگی مهدی موعود(عج) ورود درخوری نداشته است.

اگر امروزه روز تئاتر و سینمای غرب این‌چنین بی‌محابا با طرح موضوعاتی متنوع مسئله آخرالزمان و ویژگی و شاخصه‌های آن را مطرح و براساس اصول فلسفی و جهان‌بینی غربی آن را به باد نقد بگیرد، هجمه به آن وارد کرده و یا آن را به چالش بکشد، این تهدیدی است که به واسطه تولیدات فرهنگی و هنری در این عرصه جوامع مصرفی همچون ایران را در حال تهدید است.

تئاتر و سینمای غرب طی سالیان متمادی رویکرد مؤثری در زمینه پرداختن به زندگی مسیح(ع)، حوادث و رویدادهای تاریخی قبل و بعد آن حتی تا قرن معاصر داشته است و اکنون که به این درجه از بی‌پروایی در زمینه پرداختن به موضوعات آخرالزمانی و اصطلاحاً پایان دنیا که نقش هر انسانی در نجات فردی خود از ورطه بلایا و مصائب حرف نخست را می‌زند و از آن تعبیر به قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری می‌شود که گاه محافل سینمایی و تئاتری دنیا را نیز مجاب می‌سازد که به تبعیت از این جریان، الگو و تقلیدی کورکورانه از آن داشته باشند، رسیده است این به اصطلاح دستاورد را مدیون همان اتمام حجت می‌داند که زمینه‌سازی آن را در دورانی دور از پدیده مدرنیته و زندگی قائم به فرد و مادی انسانی کرده است.

وقتی شخصی به نام ساموئل بکت؛ هنرمند نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر ایرلندی‌تبار با ابداع و الهام از مکتب تئاتری «ابسورد» به پدیدآوردن نمایشنامه‌ای به نام «در انتظار گودو» می‌پردازد که در آن انتظار دو فرد برای رسیدن فردی قهرمان به پایانی پوچ منتهی می‌شود، وقتی پیتر هانتکه نمایشنامه «مستخدم ماشینی» را می‌نویسد که در آن همه چیز تحت سیطره انسانی است که جز پرداختن به نیازهای مادی و شهوانی خود به چیز دیگری فکر نمی‌کند و یا از او نمایشنامه «غیب‌گویی» را که در اصل تک‌گویی افرادی است که بیداد شرایط زمانه را در قالب جملاتی مأیوس‌کننده که هیچ راهکاری برای نجات از ورطه نابودی و فنا در آنها وجود ندارد به زبان می‌آورد، اینها همگی نشان از بینش مطالعاتی جوامع غربی در القاء تفکری دارد که در مقابل واقعیتی به نام منجی آخرالزمان قرار می‌گیرد.

نکته ظریفی در این میان وجود دارد و آن اینکه به نظر می‌رسد نگرش تقابلی آنها در مقابل پدیده آخرالزمان و اینکه هیچ راه نجاتی برای انسان وجود ندارد و لذا انسان به شکل فردی باید خود را از ورطه نابودی و فنا نجات دهد، به شکلی تصادفی به وجود نیامده است بلکه آنها گویا شناختی از واقعیت موجود طرف مقابل خود که ابنای بشر را به ظهور منجی در تمامی کتب ادیان آسمانی وعده داده است پیدا کرده‌اند و با استخراج داده‌هایی از این منابع سعی در خنثی‌سازی آنها داشته‌اند.

این در شرایطی است که همانگونه که اشاره شد ما حتی در زمینه پرداخت تاریخی به موضوع منجی و وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(عج) براساس تفکر شیعی به‌ویژه در قالب تولیدات فرهنگی و هنری به جرئت می‌توان گفت که ورود چشمگیری نداشته‌ایم و اگر این روزها صحبت از شناخت پدیده آخرالزمان و ظهور منجی در این ظرف تاریخی در همه ابعاد به‌ویژه فرهنگ اسلامی به میان می‌آید، لازمه‌اش این است که ابتدا روایت تاریخی مؤثری از دوران پیش از تولد آن حضرت، دوران رحلت پدر بزرگوارشان و غیبت صغری ایشان داشته باشیم تا به این واسطه و با پیش‌زمینه مناسبی به مقطعی بپردازیم که در آن صحبت از این مسئله به میان آید که دیگر نباید در روایت تاریخی متوقف شد و باید مسئله منجی را در ابعاد وسیع‌تری و در مناسبات بشری و مسائلی که ایشان مبتلا به آن هستند جستجو کرد.

باید به این نکته تأکید کرد که مسئله پرداختن به منجی آخرالزمان به‌ویژه در مقولات فرهنگی و هنری باید از یک روند منطقی و همانطور که گفته شد با گذر از مقاطع تاریخی تا رسیدن به زندگی معاصر جوامع بشری دنبال شود و این‌گونه نباشد که ما بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای حتی به‌صرف پرداختن به موضوعات بکر و تازه که اتفاقاً در عرصه تئاتر و سینما از کشش دراماتیک قابل قبولی نیز برخوردارند، خواسته باشیم تا مخاطب را با پدیده‌ای که همچنان برای او ناشناخته باقی خواهد ماند مواجه سازیم.

در شرایط کنونی در عرصه فرهنگ و هنر ابتدا نیاز فوری به روایت تاریخ پرفراز و نشیب آن حضرت داریم؛ همچنان وقایعی چون قائله جعفر کذاب، نواب اربعه در زمان غیبت صغری آن حضرت و مواردی از این دست که به نظر می‌رسد در صورت نگاهی هوشمندانه و به دور از شعار قادر خواهند بود طیف گسترده‌ای از مخاطبان علاقه‌مند به عرصه فرهنگ و هنر را مجذوب خود سازند، به‌درستی در قالب‌های فرهنگی و هنری به آنها پرداخته نشده تا اینکه خواسته باشیم و این توقع از خودمان برود که باید پرداختی متنوع به این مقوله در دستور کار فعالان فرهنگی و هنری قرار گیرد.

و کلام آخر اینکه همچنان باید با نهایت تأسف گفت که با وجود ظرفیت‌های خوبی که در عرصه فرهنگ و هنر و بالاخص زبان گویا و مؤثر سینما و تئاتر وجود دارد اما اهمال در زمینه پرداختن به موضوعات آخرالزمانی و ماهیت وجودی منجی براساس فرهنگ مهدویت شیعی همچنان وجود دارد و اگر قرار است که به این حدیث نبوی توجه شایان ذکری داشته باشیم که «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِف إمام زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً» نیاز به حرکتی جهادی در معرفی درخور شخصیت والای حضرت صاحب‌الامر(عج) حداقل در ابعاد فرهنگی و هنری به شکل ویژه داریم.

امیر سجاد دبیریان

captcha