محمدجواد توکلی، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در یادداشتی که در اختیار
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، قرار داده، به بررسی دلایل اقتصادی حادثه ناگوار اخیر درگذشت تعدادی از معدنکاران کشور پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه میآید:
هرچند معدنکاران ما زیر آوار معدن مدفون شدند، ولی آنان پیش از این سالهاست که در چاله که نه بلکه چاه اقتصاد تکاثری گرفتار شدهاند. در فیلمی که اخیرا منتشر شد، معدنکاری زحمتکش از رنجها و آلامش میگوید، از بیپولی معدنکاران میگوید، از شرمندگی نزد زن و بچه میگوید، از زندگی با حقوق یک میلیون تومانی میگوید و اینکه برای بردن بچهاش نزد دکتر پول ندارد. از این میگوید که کسی صدایشان را نمیشود مگر دم انتخابات و هنگامیکه از هستی ساقط شده است.
در اینجا نمیخواهم بحث انتخاباتی بکنم، یا درگیر تخریب این دولت یا آن دولت شوم. بحث من از شکلگیری نوعی ساختار اقتصاد تکاثری، و نه اقتصاد مقاومتی، در کشور است. ساختاری که در آن کارگر زحمتکش مزدوری میکند و برای دستمزدی بخور و نیم تا عمق 2 کیلومتری معدن پایین میرود. ساختاری که در آن دستمزد کارگر از حداقل معیشت هم پایینتر است ولی طبقات مرفه هر تعطیلی شده یا نشده گاز ماشین آخرین سیستمشان را میگیرند و در ویلاهای ساخته شده روی خرابههای معدن یورت به عیش و نوش مشغول میشوند.
مارکس در سالهای اولیه انقلاب صنعتی این مشکل را دید و از استثمار طبقه کارگر توسط طبقه بورژوا سخن گفت و پیشبینی کرد که روزی کارگران طومار نظام تکاثری سرمایهداری را فرو میپیچند. آنچه مارکس پیشبینی میکرد محقق نشد؛ چرا که دولتهای رفاه تا حدودی به یاری طبقه متوسط و ضعیف آمدند، هرچند که عملا ظلم به کارگر و تمرکز ثروت در دست پولدارها در قالب نوعی استثمار جدید ادامه پیدا کرد. پیکیتی در کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» نسبت به بروز پدیده نابرابری در جهان سرمایهداری مدرن هشدار میدهد و میگوید اگر برای فقر و نابرابری چارهاندیشی نکنیم، نظام سرمایهداری فرو میپاشد.
اقتصاد مقاومتی نمیتواند اقتصادی تکاثری باشد، چنین اقتصادی شکننده است، نظام سیاسی چنین اقتصادی نیز شکننده است؛ چرا که «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم». نظریهپردازان اقتصادی ما باید به این سوال جواب دهند که چگونه میتوان روابط ظالمانه اقتصادی را از بین برد، صرف نظر از اینکه آقای الف رییس جمهور باشد یا آقای ب. اگر ساختار نادرست باشد، تفاوت چندانی برای معدنکار بیچاره نمیکند که چه کسی بر مسند حکمرانی باشد، او همیشه در اعماق زمین عرق می ریزد و گروه اندکی روی چمنهای بالای سر او مشغول عیش و نوشاند و سواره هیچگاه از پیاده خبر ندارد.
کاش میشد حداقل با تشییعی با شکوه، مرهمی بر دردهای نهفته این کارگران زحمتکش مینهادیم که دستشان از همه جا کوتاه است و کسی صدایشان را نمیشنود.