حال خبرگزاری ایکنا
در مصاحبهای صمیمانه به سراغ کاتبی رفته است که بیش از 70 سال سن دارد و در این
عرصه توفیقات زیادی داشته است؛ نام او مهدی زارعی است؛ بنا به گفته خودش روزگاری
لحاف دوز بوده، تا اینکه از کار افتاده شده و دستانش دیگر توان سوزن زدن و باز
کردن پشم را نداشت، که بعد از بیکاری به علت وجود ساعتهای بیکاریاش و به علت خط
خوشی که داشت با وجود اینکه سواد آنچنانی نداشت، تصمیم به کتابت قرآن میگیرد.
این عابد کهنسال 9 قرآن کتابت میکند که شش جلد از قرآنهای کتابت شده را به فرزندانش، یک جلد را به آستان قدس رضوی، یک جلد را برای حرم حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و نهمین جلد قرآن کتابت شده خود را هم برای تقدیم به رهبر معظم انقلاب آماده کرده است؛ که در ادامه شرح این گفتگوی صمیمی را دنبال خواهید کرد.
*خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که چگونه به عرصه کتابت قرآن ورود پیدا کردید؟
من مهدی زارعی متولد سال 1325 در شهر کربلا هستم؛ هماکنون ساکن اصفهان هستم، البته از کودکی ساکن کربلا بودم و در سال 1350 به ایران آمدیم؛ در آن زمان به علت اینکه شناسنامههای ما ایرانی بود و مقیم عراق بودیم و بعد از برهم خوردن روابط دو کشور ما را از کربلا اخراج کردند که به ایران بازگشتیم تا زیر سایه پر مهر امام هشتم زندگی خودمان را ادامه دهیم؛ بعد از بازگشت به ایران مدتی در مشهد ساکن بودیم و بعد از آن هم به اجبار به اصفهان رفتیم.
در گذشته من کارگاه تولید تشک خوشخواب و لحافدوزی داشتم که بعد از بروز یک بیماری، مغازه را رها کردم و کار را کنار گذاشتم، متاسفانه بعد از آن مریضام شدت پیدا کرد، که خداوند شفایم را داد دوباره به فعالیتهای روزانهام بازگشتم و در حال حاضر روزی 8 ساعت کتابت قرآن را انجام میدهم؛ در همان سالها بود که اوقات خالی زیادی در زندگی احساس میکردم از این رو در سال 1385 وارد انجمن خوشنویسان شدم تا نستعلیق را فرا بگیرم؛ اما بعد از مدتی احساس کردم که با توجه به وقت زیاد این فعالیت من را اشباع نمیکند؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم تا پر کار باشم و به علت برکت قرآن و تعداد صفحات آن تصمیم گرفتم قرآن را کتابت کنم.
*تا به امروز چه تعداد قرآن را کتابت کردهاید و چه چیزی عامل فعالیت و تشویق شما در این عرصه شد؟
تا به امسال 8 بار قرآن را کتابت کردهام؛ البته نهمین مورد آن را هم مدتی است شروع کردهام که در مراحل پایانی آن قرار دارم؛ در کنار قرآنهای کتابت شده همچنین بیش از 1000 تابلو خط برای افراد و جاهای گوناگون، به مناسبتهای مختلف و با خطوط گوناگون نوشتهام.
در ابتدای ازکارافتادگی بودم که شش نوع خط شامل ثلث، نسخ، ایوانی، رقعه، نستعلیق، دیوانی جدید را فرا گرفتهام و سعی کردم که خطی که طراحی میکنم با توجه به نوع متن طراحی شود، چراکه یکی از معجزات قرآن کریم این است که هر آیهای را به گونهای آورده که با یک نوع خط خاص باید نوشته شود.
البته مهمترین مسئله قرآن تقرب به خداست؛ حال اگر بخواهیم کل قران را بخوانیم به یک اصل بازخواهیم گشت و آن این اصل است که میفرماید و «فنفخنا فی جيبها من روحنا»؛ یعنی از دم خودمان به بشر دادیم که در نهایت به همان اصلش بازگردد، این درحالی است که خداوند بارها گفته است که «بنده من از من اطلاعات کن، تا همچون من شوی و هرکاری که داشتی همان لحظه مستجاب خواهد شد و این راهی است که من انتخاب کردهام.
*سرنوشت قرانهای کتابت شده چه شد؟
سال 1389 کتابت قرآن مجید را با خط نستعلیق آغاز کردم و اولین آن به پسر کوچکم اهدا کردم. تاکنون از قرآنیهایی که کتابت کردهام، 6 نسخه آن را به فرزندان در شب عروسی آنها با هدف دوری از گناه و گام برداشتن در مسیر حق هدیه کردم و هفتیمن مورد آن را هم برای امام رضا(ع) و آستان قدس ایشان هدیه کردم؛ نوهام دچار بیماری صعب العلاجی شد، دلم خیلی شکست و نذر کردم اگر شفا یابد یک قرآن با خط نستعلیق به آستان امام رضا (ع) تقدیم کنم که به حاجت دلم رسیدم و نوهام شفا یافت و بنده قرآنم را به حرم مطهر امام رضا (ع) اهداء کردم. این قرآن دست نویس بیش از ۵۰۰ صفحه دارد که برای کتابت آن پنج ماه و برای طراحی صفحات و تذهیبهای صفحات اول آن دو ماه و نیم زمان صرف کردم. هشتمین مورد را آستان مقدس امام حسین(ع)، هدیه خواهم کرد و نسخه آخر را به مقام معظم رهبری اهدا میکنم.
*کتابت قرآن چقدر در زندگی شخصی شما تاثیرگذار بوده است؟
من بیش از 70 سال از عمرم میگذرد و در این سن اولین چیزی که سراغ انسان میآید افسردگی است؛ اما به لطف و به برکت نور قرآن این اتفاق سراغ من نیامده و حتی به زندگی من برکت و شادی بخشیده است. قرآن همه چیز من شده است و چون زبانم عربی است، معنی قرآن را میفهمیم که این درک و فهم قرآن در زندگی هم تاثیر زیادتری میگذارد.
البته توصیه میکنم هرکسی که قرآن میخواند با ترجمه آن را بخواند؛ چراکه قرآن با ترجمه برای اینکه بفهمد و بداند که حرف و سخن خدا چیست ضروری است؛ آیههایی از قرآن است که اگر بنشینید و یک جمله از آن را معنی کنید زندگی انسان را متحول میکند.
خوشبختانه خداوند به من کفایت داده است و تنها آرزویم عاقبت خیری است؛ هیچ زمان آرزوی مادی نداشته و ندارم؛ اما تنها چیزی که میخواهم این است که در اواخر عمرم، ذلیل نشوم و با آرامش به دنیای آخرت پا بگذارم.
گفتوگو از وهاب خدابخشی