سالهاست درباره انگیزه و قصد جشنوارههای خارجی برای حمایت از برخی فیلمهای سینمایی سخن به میان آمده است، بهویژه در حوزه ایران ستیزی ما شاهد اتفاقات متعدد در فستیوالهای اروپایی هستیم که در آنها عموماً، فیلمهایی از کشورمان حضور دارند که تصویری زیبا از ایران اسلامی در آنها ترسیم نشده است! این گفته نیز ادعایی نیست که تنها از سوی یک تفکر مطرح شود، بلکه با ارزیابی اجمالی از آثاری که توانستهاند جایزههایی را کسب کنند متوجه خواهیم شد تا چه حد این فستیوالها، نسبت به کشورمان بغض و کینه دارند.
البته رویکرد جشنوارههای خارجی، امری عجیب نیست، چون آنها در راستای مقاصد خود عمل میکنند، اما باید پرسید، چرا سینماگران و مسئولان سینمایی دل به خواسته آنها میدهند و با تصویرگری نامناسب از ایران در فیلمهای جشنوارهپسند، چهرههای تلخ از کشورمان تصویر میکنند. نکته جالبتر اینجاست که هر ساله کاروان اعزامی به این جشنواره نیز بزرگتر میشود. این رشد روزافزون کاروان سیاحتی به کن، این سوال را در ذهن پیش میآورد که آیا اشتیاق شیفتهوار برخی سینماگران و مسئولان، برای حضور در این رویدادها از سوی غربیان نیز پاسخ داده میشود؟ آیا سینماگران غربی بهویژه مسئولان اجرایی کن نیز، برای آمدن به جشنواره فجر چنین هیجان و اشتیاقی دارند؟
نکته جالب اینکه علاقه دوستداران جشنوارههای خارجی تنها به کشورهای اروپایی خلاصه میشود، والا اگر جشنوارهای مهم قرار باشد در یک کشور اسلامی برگزار شود چنین هیجاناتی وجود نخواهد داشت. برای مثال جشنوارهای در کربلا هرساله برگزار میشود که محوریت کارهایش بهنوعی مفاهیم عاشورایی را در بر میگیرد. این رویداد معمولاً از سوی کسانی حمایت میشود که معمولا در سینمای کشورمان کمکار هستند، چون هنرمندان متعهد معمولاً در سینمای ما کمکار بوده و به آنها فرصت کار داده نمیشود! اما عاشقان جشنوارههایی چون فستیوال کن، معمولاً در این قبیل رویدادها حضور ندارند!
با توجه به توضیحات فوق میخواهیم به شکل مختصر به فیلم جدید محمد رسولاف بپردازیم. این کار که «لرد» نام دارد، داستان جوان دانشجویی است که بنا به دلایل سیاسی از دانشگاه اخراج میشود. وی برای ادامه زندگی سعی میکند به امر کشاورزی مشغول شود، اما از هر سو با مشکلات مختلفی مواجه میشود، همچنین قصه کودکی در «لرد» بیان میشود که بهائی است. وی از مدرسه اخراج شده و به همین دلیل خودکشی میکند، اما به وی اجازه دفن در گورستان داده نمیشود! همین خلاصه قصه بهخوبی نشان میدهد که فیلم تا چه حد به ایران نگاهی تاریک و سیاه دارد. جوانی که برای داشتن گرایش سیاسی از دانشگاه اخراج شده و فرصت زندگی پیدا نمیکند.
مطلب عجیبتر اینکه در «لرد» به نوعی، فرقه ضاله بهائیت تقدیس شده و پیرو آن، مظلومترین آدمهای تاریخ تصویر میشود! آیا میتوان باور کرد فیلمی با چنین پیامی در جمهوری اسلامی ساخته شده باشد؟ البته این کار سینمایی مجوز حضور در جشنواره فیلم فجر را پیدا نکرد، اما چه فایده، اجازه حضور «لرد» برای جایی صادر شده که به صلاح کشور نیست! اینجاست که باید از مسئولان به فرنگ رفته سوال کرد بر چه مبنایی به چنین فیلمی مجوز حضور در جشنوارههای خارجی میدهند.
مطلب دردآور بعدی اینکه مردمی که در فیلم حضور دارند بهنوعی تصویرگر کل کشور هستند. تصویری که از مردم در این فیلم ارائه میشود که بسیار تلخ و سیاه است. بهنوعی مردم در «لرد» آدمهای طمعکار نشان داده میشود که وابسته حکومت هستند! این برداشت حتی اگر قرار بوده، توسط یک خارجی ساخته شود قابل هضم نبود، چه رسد به فیلمسازی که با پول این کشور سینما را آموخته، اما چنین توصیهای سیاه از جامعه خود در معرض دید نامحرمان قرار میدهد.
در پایان باید بار دیگر تأکید کرد که کلیت سینما امروز ایران بهنوعی دور از دلبستگیهای انقلابی است، دلبستگیهایی که روزگاری سبب تولید «آژانس شیشهای» میشود، اما امروز باید روی پرده خود فیلمهایی نظیر «نهنگ عنبر 2»، «خوب، بد، جلف» و «گشت 2» باشد.
داود کنشلو