علوم اجتماعی اسلامی در مواجهه با چالش هرمنوتیک
کد خبر: 3602290
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۳
حجت‌الاسلام پارسانیا بررسی کرد:

علوم اجتماعی اسلامی در مواجهه با چالش هرمنوتیک

گروه اندیشه: پارسانیا با طرح برخی از اشکالات دیگری که به علوم اجتماعی اسلامی وارد می‌شود، گفت: چرا علم را در همین معنای قرن نوزدهمی و مابعد آن لحاظ کنیم. علم یک معنای وسیع‌تری دارد که دانشِ آزمون پذیر، سطح نازله آن است؛ در آن صورت گزاره‌های کتاب مقدس، گزاره‌هایی علمی و بخشی از علوم انسانی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، پنجمین جلسه نشست آسیب شناسی علوم اجتماعی اسلامی به همت انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی با حضور حجت‌الاسلام حمید پارسانیا عصر امروز، دوشنبه 1 خرداد در تالار مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

حجت‌الاسلام پارسانیا پیرو مباحث قبلی خود در خصوص اشکالات وارد به علوم اجتماعی اسلامی گفت: اشکال شانزدهمی که به علوم اجتماعی اسلامی وارد است، این است که چون علوم اسلامی حاصل برداشت‌ها و تفاسیر ما از اسلام است، پس در واقع اسلام نیست. برداشت‌ها و تفاسیر ما از اسلام میان ما و اسلام فاصله افکنده و امکان دسترسی مستقیم به اسلام وجود ندارد. پس علوم انسانی اسلامی، علوم انسانی مسلمانان است. این اشکال بر مبنای یک رویکرد هرمنوتیکی مفسّر محور است. ابتدا این مبنا باید روشن شود. اگر مبنا درست باشد اشکال وارد می‌شود. تازه وقتی اشکال وارد می‌شود، اسلامی شدن علوم انسانی و علوم اجتماعی یک تغییر محور خواهد داشت و آن اینکه مسلمانان به تناسب فرهنگ خودشان و به تناسب تفسیری که از اسلام دارند علوم اجتماعی متناسب با خودشان خواهند داشت.

وی در ادامه افزود: این اشکال اگر وارد باشد می‌گوید که ما یک علوم اجتماعی اسلامی نداریم بلکه علوم اجتماعی‌ها داریم. به تناسب تفسیرهایی که در زمان‌های مختلف از اسلام می‌شود، علوم اجتماعی‌ اسلامی هم متکثّر می‌شود. این اشکال منکر اصل علوم اجتماعی اسلامی نیست بلکه علوم اجتماعی اسلامی را از منظر تفسیری که مسلمانان دارند می‌پذیرد. پس ابتدا سخن بر سر این است که اصل اشکال مبتنی بر این مبناست و مبنا این است که ما دسترسی به متن و نصوص نداریم بلکه تفسیر ما از متون و نصوص، و به عبارت دیگر، بازخوانی ما از متون و نصوص، معادل با بازسازی آن متون است. این اشکال با این مبنا بیان می‌شود که معنا یک برخواسته است. یک هویت مستقل از مفسر ندارد و انسان آن را می‌سازد.  

وی ادامه داد: اگر کسی به این مبانی اعتقاد نداشته باشد و باور داشته باشد مسلمانان و هرکس دیگری امکان فهم متنی که مقابل اوست دارد دیگر این اشکال وارد نخواهد بود. اگر ما این مبنا را پذیریم، این اشکال در پی آن است اثبات کند علوم انسانی بسیار متکثر است و هر نسل مسلمانان یک علوم اجتماعی خاص خود را دارد. با نپذیرفتن این مبنا بازهم نوعی از تکثر را می‌توانیم بپذیریم. توضیح این که مسلمانان در هر مقطعی، یک بخش از مفاهیم اسلامی مورد نیازشان است و آن را می‌شناسند و این حوزه مفهومی درگیر با مسائل اجتماعی می‌شود و پرسش‌های مربوط به خودش را ایجاد می‌کند. مطابق این دیدگاه، مسلمانان یک تکثر طولی یا عرضی را می‌توانند داشته باشند. اگر ما به یک هرمنوتیک مفسّر محور قائل نباشیم و بگوییم ما به حقیقت اسلام می‌توانیم برسیم این بدین معنا نیست که مسلمانان در سده‌های مختلف علوم اجتماعی اسلامی‌شان تفاوت‌هایی در طول هم و یا در عرض هم پیدا نکند.

وی در خصوص اشکال هفدهم علوم اجتماعی اسلامی اظهار کرد: اشکال هفدهم می‌گوید بر فرض رجوع به قرآن کریم، با تعدادی مطالب کلی تفصیل پذیر و پراکنده مواجه می‌شویم. اشکال قبلی همان تئوری قبض و بسط است که می‌گوید هیچ کس متن را آنگونه که هست نمی‌فهمد و برداشت‌ها متکثر است لذا ما نمی‌توانیم به قرآن رجوع کنیم. این اشکال می‌گوید ما اگر رجوع به متن اسلام کنیم، مطالب پراکنده‌ای است که نمی‌توان بر اساس آن تولید علوم انسانی داشت. رهیافت جدید در هریک از شاخه‌های علوم انسانی محتاج تعداد زیادی گزاره و مفهوم و مبادی و مطالعات تجربی است. درحالی که اصلا در قرآن کریم مطالعات تجربی وجود ندارد. قرآن می‌گوید خدا چنین گفت. دین یک امر اقلّی است و نمی‌توان از آن علوم انسانی استخراج کرد. قرآن کتاب هدایت و فلاح و رستگاری است.

از این اشکال در دو مرتبه می‌توان پاسخ داد: مرتبه اول این که علم را به معنای «ساینس» بپذیریم. یعنی دانشِ آزمون پذیر. باید توجه داشت که بر اساس تفسیر برخی از دانشمندان از ساینس این اشکال وارد می‌شود. تفسیری که می‌گوید «ساینس» یک قلمرو کاملا مستقل از دیگر حوزه‌های معرفتی است. این تفسیر از ساینس از دهه 60 به بعد کاملا متزلزل شد و اثبات شد که چنین چیزی وجود ندارد. اما پاسخ دیگر این اشکال این است که چرا علم را در همین معنای قرن نوزدهمی و مابعد آن لحاظ کنیم. علم یک معنای وسیع‌تری دارد که دانشِ آزمون پذیر، سطح نازله آن است. در آن صورت، گزاره‌های کتاب مقدس، گزاره‌هایی علمی و بخشی از علوم انسانی است. قرآن خودش علوم انسانی است. علوم انسانی تنها آن چیزی نیست که از طریق وحی آمده باشد بلکه از طریق وحی یکسری اصولی ارائه می‌شود که عقل را برمی‌انگیزاند و عقل با روش‌های تجریدی و روش‌های تجربی آن را بسط می‌دهد.

یادآور می‌شود، سلسله جلسات علوم اجتماعی اسلامی با سخنرانی حجت‌الاسلام پارسانیا در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود. در هر نشست، تعدادی از اشکالات وارد به علوم اجتماعی اسلامی مطرح می‌شود و مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

captcha