به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، خرمشهر زمانی همه ایران بود؛ نمادی از وحدت و یگانگی. شهری که با سقوط دوباره برخاست به پا ایستاد و دشمن را در این قیام نابود کرد. شهری در همه روزهای تجاوز و اشغال دشمن بعثی عراق با دست خالی آهنین گونه و خللناپذیر ایستادگی کرد.
خرمشهر پس از 575 روز و بعد از 25 روز نبرد سخت در ساعت 11 صبح سوم خردادماه آزاد شد و غریو شادی تمامی میهن اسلامی را فرا گرفت. آن روزهای سخت و غرورآفرین تمام شد اما هنوز سرمان بلند است از دفاعی بزرگ و محکم.
برای بیشتر دانستن از آن روزها با جانبازی که در عملیات «الی بیت المقدس» مجروح شد و معاون گردان کربلا بود به گفتوگو نشستیم.
حاج علیرضا معینیان در عملیات آزادسازی خرمشهر مجروح شد اما از راهی که رفته است پشیمان نیست.
کمک همه دنیا به عراق
این جانباز هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با ایکنا خوزستان و در آستانه سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر بیان کرد: اینکه می گویند کل دنیا از عراق حمایت می کرد حرف غلطی نیست؛ جنگ ایران و عراق 96 ماه به طول انجامید اما نکاتی در آن است که در تاریخ جنگهایی که به ایران تحمیل شده نیست. در سال 59 وقتی عراق به ایران حمله کرد، 12 لشکر داشت و در سال 65، 27 لشکر و 500 هزار نیروی جیش الشعبی؛ یعنی روز به روز بر قدرتش افزوده شد چون 80 کشور دنیا از او حمایت می کردند؛ وام یک میلیارد دلاری، خروج عراق از لیست حامیان تروریست، کاهش نرخ فروش نفت، 6 هزار تن بمب شیمیایی از طرف آلمان، 300 موشک زمین به زمین از طرف اتحاد جماهیر شوروی، تربیت خلبان در پایگاه سلطنتی نیروی هوایی بریتانیا بخش کوچکی از حمایت دنیا از عراق بود.
کمکهای بلاعوض کشورهای دنیا به عراق
وی ادامه داد: 5 هزار نیروی اردنی وظیفه تامین امنیت داخلی عراق را برعهده داشت. کویت
14 میلیارد پول بلاعوض به عراق داد. برای عراق نفت صادر می کردند؛ عربستان و کویت
تا سال 1982 عایدات فروش نفت را به عراق می دادند. مصر هم موشک و تسلیحات به عراق داد و
سودان هم صدها سرباز به عراق فرستاد. لیبی هم اول از ایران حمایت کرد و بعدا حمایتش
را از ایران برداشت. فقط سوریه و عمان از ایران پشتیبانی کردند.
معینیان با اشاره به عملیات «الی بیت المقدس» توضیح داد: در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، ارتش
و بسیج روی هم 60 هزار نفر نیرو داشت. در این عملیات که از 10 اردیبهشت سال 61
شروع شد و 25 روز بعد در سه خرداد 61 منجر به آزادسازی خرمشهر شد 19 هزار اسیر گرفتیم، 40 فروند هواپیما سقوط کرد. 500 خودرو زدیم 105 نفربر سالم
گرفتیم. 18 قبضه توپ 130 میلی متری گرفتیم. اسرایی که در این عملیات گرفتیم مربوط
به 35 تا 40 کشور دنیا بودند.
جانباز هشت سال دفاع مقدس افزود: در عملیات بیت المقدس 6 هزار کیلومتر از سرزمینهای
اسلامی را آزاد کردیم؛ یعنی خرمشهر، هویزه، پادگان حمید، جاده اهواز_خرمشهر، جاده
سوسنگرد_هویزه و 8 پاسگاه مرزی آزاد شدند. گردان ما به فرماندهی شهید حاج اسماعیل فرجوانی در اطراف اهواز بودیم(تیپ
بیت المقدس قرارگاه قدس) در روستای دب حردان خط دشمن را در صبح عملیات شکستیم و 220 تا اسیر گرفتیم.
دستمان خالی بود اما...
وی گفت: دستمان خالی بود، تنها بودیم اما دشمن را شکست دادیم چون تفاوتهایی بین نیروهای ما و نیروهای عراقی بود؛ ما رهبری داشتیم به نام امام خمینی که خدا رحمتش کند؛ آنها رهبری به اسم
صدام داشتند. امام ما مردم را داشت و با رای مردم بر دلها حکومت می کرد اما صدام
با کودتا بر حکومت نشست. امام برخاسته از دل مردم بود یعنی مردم با دل و جان امام
را پذیرفتند. امام جهاد در راه خدا را خشنودی خداوند می دانست اما صدام به دنبال
زنده کردن قادسیه بود. امام میگفت ما چه بکشیم چه کشته شویم پیروز هستیم اما صدام
می گفت ما باید بکشیم تا بتوانیم زمین را فتح کنیم. امام کشتگان جنگ را طبق نص صریح
قرآن کریم شهید می نامید اما صدام کشتگان را افتخار وطن میدانست. شهدای ما عقیدتی
و در راه عقیده میجنگیدند اما آنها برای خلاصی از خدمت. اگر یک نیرو از ما به شهادت می رسید به جای آن ده نیرو جبهه را پر می
کرد. نیروهای ما شبها در حال راز و نیاز با خدا بودند اما آنها در حال بزن و برقص
بودند یا پاسوربازی. وقتی سنگرها را فتح می کردیم اینها را می دیدیم.
معینیان درباره عملیات بیت المقدس گفت: این عملیات در سه مرحله انجام شد. قرارگاه قدس، نصر و فتح در این
عملیات می خواستند به جاده اهواز خرمشهر برسند و وقتی به 60 کیلومتری این جاده
رسیدند پشت جاده پدافند کردند. عراق که فشار دو تا قرارگاه را پشت سرش و نیروهای خود را در محاصره دید روز سوم عملیات از حوالی کرخه نو، اهواز و هویزه به
عقب کشید. طی دو مرحله دیگر خودمان را به جاده خرمشهر(پاسگاه شلمچه) رساندیم. 19 هزار اسیر در این عملیات گرفتیم؛ جالب است بگویم که این اسرا از کشورهای مختلف دنیا بودند.
رزمندگانی کوچک اما بزرگ
فرمانده گردان کربلا بیان کرد: تعداد بسیار زیادی از شهدای ما جوانان بین 16 تا 25 سال بودند. اکثر اینها مو به صورت نداشتند و از پشت میز مدرسه ها به جبهه آمدند البته هیچ اجباری هم در کار نبود. شبها را به نمازشب میگذراندند چون با عقیده میجنگیدند همان عقیدهای که امام راحل به جوانانمان تلقین کرد. وقتی عراق در آبان 59 خرمشهر را تصرف کرد؛ جوانان خرمشهری شهر را ترک نکردند؛ از کوت شیخ به سمت آبادان در جاده آسفالته چند تا هتل هست؛ هتل پرشین، که الان آزادی شده، محل استقرار سپاه خرمشهر و جوانان خرمشهری بود. جوانان خرمشهری در خط بودند و بزرگترها در مساجد پشتیبانی میکردند. آنها هم که نمیتوانستند در مساجد حضور داشته باشند همیشه کمک می کردند حتی اگر هم وضع خودشان خوب نبود؛ اگر دو نان داشتند یک نان را به جبههها میدادند. همه چیز جنگ و انقلاب به مردم بستگی داشت. هرجای ایران خط پدافندی بود ما ظهر غذای گرم می خوردیم فرقی نداشت کردستان باشد یا اهواز؛ هر روز همان برنج و خورشتی که سر سفره خانه خودمان میخوردیم در خط پدافند هم در سفره ما بود. مردم هیچوقت برای رزمندگان کم نگذاشتند.
خواندن قرآن زمان بندی داشت
وی عنوان کرد: کمتر سنگری در جبهه ایران بود که قرآن در آن نباشد. قرآن در سنگرهای ما دست به دست میشد؛ یک قرآن داشتیم و چند نفر بودیم برای همین خواندن قرآن را زمان بندی می کردیم؛ ثانیه به ثانیه آن زمان بندی بود؛ انس و الفت بین رزمندگان و قرآن زیاد بود و با خواندنش شارژ روحی کاملی می شدند.
حاج معینیان در پایان گفت: از راهی که رفتم پشیمان نیستم چرا پشیمان باشم؟ امام راحل فرمود: «یک لحظه از کاری که انجام میدهیم پشیمان نیستیم.»
عکسها تزیینی نیستند بلکه مربوط به رزمندگان گردان کربلا(نور) است.
سیما محسنی