نظام فکری علوی الگوی تمام بشریت است
کد خبر: 3609531
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۹
یادداشت/

نظام فکری علوی الگوی تمام بشریت است

گروه معارف: در نظام معرفتی امام علی(ع)، جایگاه ویژه انسان در نظام هستی به عنوان خلیفةالله به همراه حیات پس از مرگ و حسابرسی اعمال انسان به عنوان مخلوقی برخوردار از قوه عقل و ادراک و نیز تقدم عدالت بر سایر ارزش‌ها، باعث شده است تا این نظام معرفتی قابلیت الگوپذیری برای همه نسل‌های بشری را داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در طول تاريخ همواره افرادي زيسته‌اند که نوع تفکر، رفتار و سبک زندگي آنان به عنوان الگو براي افراد بشر مورد توجه قرار گرفته و به عنوان شاخص، نسل به نسل در ادوار مختلف زنده نگه داشته شده است. امام علي(ع) از برجسته‌ترين نمونه‌ها و اسطوره‌ها در این زمینه محسوب می‌شود. نوع جهان‌بيني، تفکر و اصول حاکم بر زندگي وي، ايشان را به اسطوره‌اي تبديل کرده که با گذشت قرن‌ها همچنان قابليت الگو شدن براي همه نسل‌ها را داراست. مباني فکري حضرت علي(ع) انديشه و عمل ايشان را در همه جهات زندگي شکل داده و نظام معرفتي ايشان که متشکل از نگاهي ويژه به هستي، غايت، معرفت و ارزش انسان می‌باشد، باعث شکل‌گيري سبک خاصي از زندگي در همه جهات گرديده است. 
هستي‌شناسي
طبق نظر امام علي(ع) مقدمه هر شناخت، تهذيب نفس و قرب الهي است و راه‌هاي شناخت جهان آفرينش عبارتند از: تفکر خردمندانه، شناخت خداوند و تفکر درباره خدا، خودسازي معنوي، اتصال به وحي الهي از طريق پيامبران، خصوصا پيامبر اسلام و ائمه(ع) و مشاهده بر و بحر و رازهاي نهفته در طبيعت. طبق نظر اکثر مفسران، حضرت علي(ع) در بحث آفرينش جهان، به ‌گونه‌‌اي روشن مفسر حقيقي قرآن مجيد است. آن حضرت عجايب را در آفرينش جهان به علم خداوندي ربط مي‌‌دهد. 
امام علي(ع) در بحث هستي‌شناسي به مقام خليفه‌الله بودن انسان و هدفدار بودن خلقت آن به طور مستقيم اشاره مي‌نمايد و هستي را مرکب از دو جهان مي‌داند؛ دنيا را سراي آزمايش و جايگاه توالد و تناسل و وعده بهشت را پاداش الهي در جهان آخرت مي‌داند. زندگي دنيوي و اصالت آن، در کنار زندگي ديني معنوي جايگاه والايي دارد و فقدان زندگي بهتر دنيوي و اخروي علامت يک جامعه عقب مانده جاهلي است(شفيعي، 1379: 138)
در کلمات علي(ع) درباره دنيا چند نکته بسيار محل تأکيد واقع شده است که عبارتند از:
مقايسه دنيا با آخرت(خطبه 103)، تکيه بر ديگرخواهي در مقابل فردگرايي افراطي(خطبه 111)، منافع دنيوي در گرو منافع اخروي و سازش دنيا و آخرت(شفيعي، 1379: 142).
انسان‌شناسي
در نگاه امام علي(ع) انسان، موجودي دو بعدي خوب و بد است. هميشه ميان اين نور و ظلمت مبارزه است، وقتي نور پيروز شود، انسان خوب جلوه مي‌نمايد و وقتي ظلمت حاكم شود، انسان شرور مي‌نمايد. امام علي(ع) از يک سو بر سرشت و فطرت خوب انسان به عنوان شريف¬ترين آفريده خداوند تأکيد دارد که صلاحيت آن را يافته كه خداوند امانت الهي را به او بسپارد (خطبه199) اين فطرت الهي خداجو، عدالت¬خواه و كمال¬طلب سبب مي¬شود انسان از هوي و هوس خود پيروي نكند.
از سوي ديگر امام علی(ع) بر اساس آيات قرآني انسان را موجودي بد، شرور، خودخواه، ناتوان(خطبه 199) و ضعيف معرفي مي¬نمايد كه در برابر مشكلات و هوي و هوس توان ايستادگى ندارد(نامه31)
معرفت‌شناسي
امام علي(ع) معتقد است تفاوت انسان با حيوان در عقل او، تفاوت او با فرشتگان در شهوت و تفاوتش با هر دو در تركيب عقل و شهوت و لوازم و آثارى است كه از اين تركيب حاصل مى‏شود(علامه مجلسى، 1403: ج 60،299) بر اساس اين حديث شريف، امام علي(ع) براي عقل کارکردهاي نظري، عملي و کاربردي در نظر مي‌گيرد. 
در ديدگاه امام علي(ع) چون عقل نظري، خدا و دين و آخرت را اثبات مي‏كند و عقل عملي آدمي را به رعايت احكام خدا و دين و آخرت فرامي‏خواند، عقل ابزاري در خدمت دين و معنويت و آخرت و در مقابل شهوت و هواي نفس قرار خواهد گرفت. به نظر مي‏رسد دليل اينكه در برخي احاديث زيركي معاويه، نكراء و شيطنت شمرده شده است نه عقل،(الكلينى، 1365، ج 1 : 11) همين نكته باشد؛ يعني عقل ابزاري اگر در خدمت عقل نظري و عملي و در نتيجه خدا و دين قرار گيرد و زندگي ديني را سامان دهد، عقل ناميده مي‏شود؛ ولي اگر به خدمت شهوت درآيد، شيطنت و نكراء است. 
ارزش‌شناسي 
در نظام ارزشي حاکم بر تفکر امام علي(ع) مي¬توان دو دسته ارزش را مورد شناسايي قرار داد: ضروريات(ارزش¬هاي مادي) و معنويات(اخلاقيات و ارزش‏هاي ديني). ايشان در چارچوبي فضيلت¬گرايانه با آنکه ارزش¬هاي مادي را لازم و ضروري مي¬داند، اما ارزش¬هاي معنوي را بر ارزش¬هاي مادي ارجح مي¬داند(حکمت 106) از مهمترين اين ارزش‌ها، دين‌مداري است(خطبه173) که سودمندي بسياري در زندگي فردي، اجتماعي و اخروي در پي دارد. 
اما معيار اصلي در ارزش¬شناسي امام علي(ع) «عدالت» است. در انديشه امام علي(ع) ديانت را بايد از رهگذر عدالت جست. عدالت در مکتب اخلاقي و سياسي-اجتماعي امام علي(ع) اصلي است که به ديگر اصول روح و جهت مي‌بخشد و موجب پيوند امور فردي و اجتماعي مي‌گردد.
عدالت هماهنگ‌کننده و سامان‌دهنده است و هر چيزي را به جاي خود مي‌نهد و حق هر کسي را بر اساس نياز و تلاشش به او مي‌بخشد و پيکري موزون و زيبا از جامعه را ترسيم مي‌نمايد(حکمت 437) 
غايت‌شناسي
 حضرت علي(ع) بر اساس آموزه‌هاي اسلام قائل به وجود جاودانگي روح و حيات مجدد بعد از مرگ است. حياتي جاودانه که در آن افراد بر اساس حيات کوتاه مادي انسان‌ها مورد بازخواست قرار گرفته و مجازات و پاداش مي‌گيرند. اين زندگي مجدد و اين محاسبه مهمترين غايتي است که بايد همواره مدنظر انسان ها قرار گيرد.
انسان همزاد مرگ است. مرگ براى تمام موجودات عالم رقم زده شده است؛ اما آنچه انسان را در اين حوزه از ساير موجودات متمايز مي‌سازد، آگاهي از مرگ خويش است(خطبه 149)
 مرگ آگاهي بر اساس بيانات نهج‌البلاغه عبارت از آن است كه انسان به گونه‌اي زندگي كند كه بداند هر آنچه آغازي دارد، پاياني هم دارد؛ اذعان كند كه مرگ او با تولد او متولد مي‌شود و اين آگاهي را در زندگي خويش مدنظر قرار دهد، تا موجب تحولات بزرگي در زندگي او شود(قنبري و مشايخي پور، 1391: 28)
بررسي نظام انديشه امام علي(ع) در نهج‌البلاغه، نمايانگر اين امر است که توجه خاص و منحصر به فرد ايشان به نحوه خلقت هستي و جايگاه ويژه انسان در اين نظام به عنوان خليفه‌الله به همراه ايمان به حيات پس از مرگ و حسابرسي اعمال انسان به عنوان مخلوقي که برخوردار از قوه عقل و ادراک به عنوان بالاترين منبع معرفتي است و اعتقاد به جايگاه ويژه ملکه نفساني عدالت در وجود افراد و تأثيرگذاري آن بر اجتماع و روابط انساني و تقدم آن بر ساير ارزش‌ها باعث شده است ويژگي‌هاي موجود در شيوه زندگي امام علي(ع) به صورت منحصر به فرد و شاخص، قابليت الگوپذيري براي همه نسلها را دارا باشد.

منابع:
علي بن ابي طالب(ع)(1379) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، تهران: زهد.
قنبرى بخشعلى و محمدعلى مشايخى پور(1391) معنا و مفهوم مرگ آگاهى و آثار آن از ديدگاه امام على (ع)، معرفت ،سال بيست و يكم ، شماره 183 
كلينى، محمد.( 1365 ش) اصول كافي، تهران: دارالکتب الاسلاميه،.
علامه مجلسى (1403ق) بحارالانوار، ، چاپ سوم، دارالاحياءالتراث، بيروت

یاداشت از اعظم شجاعی



captcha