به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) آخرین
جلسه تفسیر آیتالله مدرسی در ماه مبارک رمضان با محوریت سوره مبارکه کهف برگزار
شد. آیتالله مدرسی در این جلسه به بیان ماجرای همراهی حضرت موسی با حضرت خضر (ع)
پرداخت. وی با تلاوت آیه «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي
الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ
رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ
وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا
(آیه82 سوره 18) بیان کرد: اختلاف بین این دو پیامبر چه بود؟ حکمت بیان این قصه
چیست و چه برداشتی باید داشته باشیم.
وی افزود: اولین نکته این است که ما اساسا نسبت به
دیگران نباید زود قضاوت کنیم. پیش قضاوتی سبب بسیاری از اختلافات و جنگها است. در
قرآن این مسئله مورد توجه قرار گرفته است. خداوند فرموده: «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ
شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً (سوره
5 آیه 48): براى هر يك از شما امتها شريعت و راه روشنى قرار دادهايم
و اگر خدا مىخواست شما را يك امت قرار مىداد.» روز قیامت مشخص میشود چه کسی
در مسیر حق است. اما این که مردم بخواهند همدیگر را محکوم کنند، این جایش در دنیا
نیست.
وی در ادامه با تلاوت آیه: «لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ
النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (سوره11 آیه118): و اگر
پروردگار تو مىخواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مىداد، در حالى كه پيوسته
در اختلافند»، افزود: باید دانست این که در خصوصیات ظاهری و خصوصیات روحی و عاطفی
حتی بین دو برادر اختلاف است، این را خدا قرار داده و حکمتی دارد. تکامل خلقت بدون
این اختلافات ممکن نبود. اگر انگشتان دست شما هم قد بود نمیتوانستی چیزی را از
زمین برداری. تمام آفرینش بر همین روال است. نباید به اختلافی که بین افراد مختلف
است دامن بزنیم. ما باید راه خودمان را پیدا کنیم و برویم.
وی در ادامه با ذکر روایتی در خصوص امام صادق(ع)
اظهار کرد: یک قصهای از امام صادق(ع) نقل شده است. ایشان از منطقه حیره به سمت
کربلا میرفتند تا جدشان امام حسین(ع) را زیارت کنند. در راه به یکی از اصحاب
گفتند بروید در این باغها و کشتزارها، اگر کسی هست دعوتش کنید که با ما به زیارت
امام حسین(ع) برویم. امام یک حصیری داشت و روی آن دراز کشیده بود. زمانی سپری شد و
آن صحابه امام تنها بازگشت و گفت من دیدم اینها طهارت و نجاست و ... نمیفهمند لذا
منصرف شدم آنها را دعوت کنم. امام صادق(ع) یک نگاه تندی به او کردند و فرمودند اگر
شما به مردم اینطور نگاه کنید ما هم به شما اینطور نگاه میکنیم.
آیتالله مدرسی در ادامه افزود: یکی از مسائلی که
من از این داستان استفاده میکنم این است که حضرت موسی یک چیز میگفت و حضرت خضر
هم یک چیز میگفت و هر دو هم صحیح بود. موسی میگفت چرا بچه مردم را کشتی؟ حضرت
خضر گفت این بچه فاسد بود. پدر و مادرش افراد خوبی بودند. حیف آنها بود که این بچه
اغوایشان کند. در صدر اسلام هم زبیر پسر عمّ حضرت امیر(ع) بود. وقتی که حضرت
زهرا(س) خواست به امیرالمومنین(ع) وصیت کند فرمود اگر نمیخواهی به وصیت من عمل
کنی من وصیت خود را به زبیر بگویم. در قصه سقیفه، زبیر با حضرت امیر(ع) بود. این
همراهی با اهل بیت(ع) ادامه داشت تا فرزند ناخلفی به نام عبدالله بزرگ شد. این که
بزرگ شد پدرش را اغوا کرد. گفت پدر، تو با علی(ع) چه فرقی میکنی؟
وی اضافه کرد: من در یک روایتی دیدم که خداوند به
این پدر و مادر یک دختر داد و از نسل آن دختر 70 پیغمبر به وجود آمدند. حضرت موسی
ظاهر را میدید حضرت خضر باطن را میدید و هر دو هم حق بودند. گاهی در جامعه یک
مسائلی پیش میآید. بدانید خیلی از این اختلافات شیطانی است و صحبتهایی که گروهها
درباره هم میکنند غیبت و افترا است. مثلا شوخیهایی که درباره قومیتهای مختلف میشود.
اینها الآن شوخی است اما کم کم جدی میشود. چقدر خوب است مراجع و وعاظ به مردم این
مسائل را بگویند. بگویند که ائمه چقدر گفتهاند به برادرانتان حسن ظن داشته باشد و
عمل او را تا 70 وجه توجیه کنید.
وی در ادامه به موضوع ولایت اشاره کرد و گفت: مسئله
دوم در این آیه مربوط به ولایت میشود. ولایت دو قسم است: ولایت تکوینی و ولایت
تشریعی. ما عقیده داریم که انبیای الهی ولایت تکوینی دارند. یعنی خداوند ولایت را تفویض
کرده به انبیا. البته نه این که خدا خودش دست برداشته است. مثلا خداوند خورشید را
مأمور کرده به ما نور بدهد. امیرالمومنین(ع) هم مشکاتی است که نور هدایت را در
اختیار دارد. ما باید امیرالمومنین(ع) را آیت خدا بدانیم. مانند علی بن جعفر که
عموی پدر امام جواد(ع) بود و با این که از فقهای بزرگ شیعه بود میآمد پای درس امام
جواد(ع) و در انتهای جلسه میدوید کفشهای حضرت را جلو ایشان جفت میکرد.
وی افزود: برای توضیح ولایت تشریعی مثالی میزنم:
در یک جامعه یک نفر ثروتمند باشد چه اشکال دارد؟ اما ولی امر اگر دید ثروت این فرد
تا حدی رسیده که دارد به جامعه ضرر میرساند، اینجا به عنوان ثانوی میگوید کاری
نکن که همه مردم فقیر شوند و فقط شما ثروتمند باشی. از یک کسی طوری کار کند که
دیگران را ذلیل کند این فساد فیالارض است. این نمونهای از ولایت تشریعی است. اما
نه به عنوان اولی. به عنوان اولی حضرت خضر حق نداشت کشتی را سوراخ کند. اما حضرت
خضر چون ولی امر بود دید اگر این کشتی همینطور که هست بماند بچههای یتیمی که از
این کشتی نان میخورند نانشان قطع میشود چراکه پادشاه آن را مصادره میکند.