به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در
این مطلب که دیروز، 12 تیرماه مصادف با هشتم شوال سالروز تخریب بقیع در روزنامه «تایمز آو ایندیا» منتشر شد، «علی خان
محمدآباد» استاد تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه آشوکا، نوشت: امروز (دوشنبه) سالگرد واقعهای است که طی آن مقامات
حکومت عربستان آرامگاه نزدیکان پیامبر اسلام(ص) را تخریب کردند، واقعهای که در
سال 1925 رخ داد. در روز هشتم شوال آن سال نیروهای حکومتی شروع به تخریب این مکانها
در دو شهر مکه و مدینه کردند، در حالی که این آرامگاهها بیش از 1200 سال دستنخورده
باقی مانده بودند و کسی جسارت هتک حرمت آنها را به خود نداده بود.
البته مقامات عربستانی ادعا میکنند که در تمام
طول این 1200 سال همه اندیشمندان، متفکران و فقها و همه مسلمانان سراسر دنیا در این
مورد(احترام به بقیع و زیارت آن) اشتباه میکردهاند و زمانی که محمد بن عبدالوهاب با توافق با نیاکان حکومت آلسعود
در عربستان، وارد چرخه قدرت در این کشور شد، اشتباه مسلمانان اصلاح شد.
هیولاهای عربستان؛ ریشه افراطگرایی در جهان امروز
در دنیای امروز مردم سراسر دنیا نگران گروهها و
سازمانهایی مانند داعش، القاعده، بوکوحرام، طالبان و به طور کلی آنچه «تروریسم اسلامی»
خوانده میشود (اصطلاحی که در نادرستبودن آن تردیدی نیست) هستند، و دائما درباره اسلام
افراطی و اسلامگرایی افراطگرایانه صحبت میکنند. اما این سؤال مطرح است که چرا در میان این
افراد هیچکس صحبتی درباره علل و ریشههای این مسئله و گسترش این هیولاهای جنگجو و
روانی نمیکند؟
چرا هیچکس در اینباره فکر نمیکند که سیاست داخلی
و خارجی یک حکومت باعث این مسئله شده است، چرا کسی گمان نمیکند اقدامات حکومت پادشاهی
که توسط مقامات بریتانیا به قدرت رسید و اکنون مورد حمایت و محافظت دولت آمریکا قرار
دارد و دارای روابط بسیار عمیق با اسرائیل است، عامل ظهور این گروهها بوده است؟ چرا
از یک سو مسلمانان و پیروان مذاهب در سراسر دنیا ترغیب میشوند که علیه غرب اقدام کنند
و از سوی دیگر همین مسلمانان در قبال اقدامات کشورها و حکومتهایی که مورد حمایت همین
جهان غرب هستند، سکوت اختیار میکنند و اعتراضی به این اقدامات ندارند.
چرا مسلمانان زمانی که یک کشیش احمق اقدام به سوزاندن
قرآن میکند، اینگونه دست به تظاهرات و اعتراضات گسترده میزنند، اما وقتی آرامگاه (حضرت)
خدیجه(س)، همسر پیامبر اسلام تخریب و هتک حرمت میشود و یا منزل ابوبکر، صحابه پیامبر
اسلام به هتل تبدیل میشود، سکوت اختیار میکنند و نسبت به این مسائل بیتفاوت هستند؟
چرا مسلمانان وقتی که مکانهای تاریخی در دو شهر مکه و مدینه تخریب میشوند و جای آن
قهوهخانهها، هتلهای پنجستاره، برجهای ساعت، فروشگاههای زنجیرهای پاریس هیلتون،
مکانهای تفریحی و بسیاری شرکتهای تجاری ساخته میشود، هیچ اعتراضی ندارند و ساکت
میمانند؟
آل سعود اسلام و اماکن مقدس را به گروگان گرفته است
در قرن شش و و اوائل قرن هفت میلادی و پیش از نزول
قرآن، سران قریش نسبت به زائرانی که به مکه میآمدند، بسیار ظالمانه رفتار و از آنان
سوءاستفاده میکردند. در عصر جاهلیت زائران مجبور بودند در ازای طواف کردن کعبه
از این سران و بازرگانان قریش لباس و پارچه بخرند، در غیر این صورت باید به صورت برهنه
این کار را انجام میدادند. به نظر میرسد نوادگان همان افرادی که روزگاری اینگونه مراسم
حج را تحت تسلط خود داشتند، امروزه کنترل عربستان را در دست دارند و هیچ تفاوتی با
نیاکان خود ندارند، زیرا آنان نیز امروز تلاش میکنند از هر چیزی در کشور خود سودجویی
کنند. خیلی عجیب است که مسلمانان هیچ اقدامی در برابر تخلفات و اقدامات نادرست این
افراد که اسلام و اماکن مقدس آن را به گروگان گرفتهاند، انجام نمیدهند. بدون شک تجارت
و سرمایهگذاری امری درست و مهم است، اما در این میان باید تعادل و تناسبی نیز میان
این اقدامات برقرار باشد. امروزه شما به جای آنکه در عربستان بتوانید سنگ قبری متعلق
به مسلمانان در قرون اولیه اسلامی را بیابید، باید در موزه لوور پاریس به دنبال یافتن
چنین چیزی باشید.
ضرورت اتحاد مسلمانان در اعتراض به تخریب میراث اسلامی در مکه و مدینه
اعتراضات علیه اقدامات گستاخانه در زمینه تخریب
تمدن و میراث اسلامی هیچ ارتباطی به اختلافات میان شیعه و سنی ندارد، بلکه معنای آن
اعتراض به اقدامات گروه و قبیلهای است که گمان میکند میتواند به هر قیمتی خواستهها
و ایدئولوژی خود را ترویج کند. در سال 1925 زمانی که آرامگاهها و قبور خویشاوندان
پیامبر اسلام (ص) تخریب شد، سنیها و شیعیان همراه با یکدیگر علیه این اقدام اعتراض
کردند. اما سؤال این است که چرا امروزه هیچ اعتراضی از سوی مسلمانان نسبت به این امر
صورت نمیگیرد.
تمدنی که برای میراث فرهنگی و تاریخی خود ارزشی
قائل نیست، به تمدنی بیروح و تکهتکه شده تبدیل میشود و پوچ و توخالی باقی میماند.
دلیل این امر این است که هنر، صنایع دستی، شعر، ادبیات و معماری و به طور کلی همه نواع
محصولات فرهنگی برآمده از یک میراث فرهنگی خاص، مانند یک بنیان برای یک جامعه عمل میکنند.
این محصولات ریشه تمدن یک جامعه را میسازند و میان جغرافیای مادی و معنوی مردم جامعه
و هنجارهای زیباییشناسی یک ملت ارتباط برقرار میکنند. به بیان دیگر آنها هویت مردم
را میسازند و به آنها احساس خودباوری و اعتماد به نفس میدهند.
در صورتی که این میراثها از بین برود، مردم جامعه
به افرادی بیروح، متوهم و تکبعدی تبدیل میشوند. تخریب میراث فرهنگی و تاریخی کشورهایی
مانند عراق، سوریه، لیبی و یمن نتیجه سیاست آگاهانه و تعمدی افرادی است که به دنبال
نابودی فرهنگ متنوع و غنی اسلام هستند، درست مانند دورانی که سران قریش تنها به فکر
حفظ قدرت اقتصادی و سیاسی خود بودند.
سیاست امروز آل سعود؛ خدمت به اسلامستیزان
البته اقدامات این افراد در راستای خواستههای کسانی
انجام میشود که خواستار کاهش نفوذ اسلام و بیارزش کردن آن و نشاندادن این دین به
عنوان یک دین خشن هستند.
هیولاهایی که دست به اینگونه اقدامات میزنند، روزی
توسط فرزندان واقعی اسلام، نابود خواهند شد. اما سؤال اینجاست که تا آن روز چند نفر
دیگر قرار است به کام مرگ فرو بروند و یا تاریخ و میراث گرانقدر تاریخی تا کجا باید
نابود شود بی آن که صدای اعتراضی برخیزد؟