به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) امروز
13 شوال مصادف است با سالروز رحلت آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی. ویژگیای که
شخصیت آیتالله بروجردی را در میان سایر فقهای شیعه و زعمای حوزه علمیه برجسته
ساخته، بهرهمندی از جامعیت علمی و فرهنگی است. به عبارتی میتوان این طور گفت
که آیتالله بروجردی در مدت 15 سالی که مقام مرجعیت شیعه را در اختیار داشت،
مرجعیت خود را به انتشار رساله عملیه و پاسخگویی به مسائل مقلدین منحصر نکرد و
توانست با استفاده و حتی خلق ظرفیتهای جدید در حوزه علمیه یک جریان عظیم فرهنگی
را به وجود آورد.
از این جهت، برای مجموعه اقدامات و فعالیتهای آیتالله
بروجردی میتوان از عنوان «جریان فرهنگی» استفاده کرد که تمام این اقدامات در یک
ساختار و چهارچوب انجام میگرفت و ایشان در قالب این ساختار، مجموعهای از مأموریتها
را برای خود تعریف کرده بود که در ادامه به آن اشاره میشود. نخستین مأموریت آیتالله
بروجردی، توسعه کمیّ و کیفی حوزههای علمیه و تقویت بنیه علمی طلاب برای حضور در
دنیای جدید بود.
این نکته بسیار حائز توجه است که نگاه آیتالله
بروجردی معطوف به دایره محدود شهر قم و حتی مسائل داخلی کشور نبود و در عین حال که
به صورت تمام وقت به فعالیتهای علمی اشتغال داشت چنانکه نقل شده است در یک شبانه
روز 18 ساعت از وقت خود را صرف مطالعه میکرد اما این تمرکز در دروس حوزوی هرگز
منجر نشد که نگاه ایشان نسبت به مسائل دنیای اسلام و حتی جهان غرب بسته بماند.
پیرو همین دیدگاه بود که ایشان اهتمام ویژهای به
فرستادن دانش آموختگان حوزه به کشورهای غربی برای تبلیغ دین اسلام داشتند. این
اهتمام تا آنجا پیشرفت که در سال 1332 مرکز اسلامی هامبورگ با حمایت آیتالله
بروجردی بنیان گذاشته شد. همچنین ایشان نمایندگانی به کشورهای مختلف میفرستادند
که یکی از آنها شیخ مهدی حائری یزدی فرزند آیتالله حائری یزدی بنیان گذار حوزه
علمیه قم بود که اتفاقا تاریخ وفات ایشان با تاریخ وفات آیتالله بروجردی تقارن
زمانی دارد.
وسعت فعالیتهای آیتالله بروجردی خصوصا در زمینه
ایجاد وحدت بین شیعه و سنی، شایستگی این را دارد که از آن با عنوان «سیاست گذاری
مذهبی» یاد کرد. ایجاد وحدت بین شیعه و سنی آرمانی است که هنوز تحقق نیافته است.
شخصیتهای مختلفی در ادوار گذشته کوششهایی در این زمینه کردهاند که یکی از آنها
آیتالله بروجردی است.
یک جلوه از تلاشهای وحدت گرایانه آیتالله بروجردی
اعتقاد بر این موضوع بود که فقه شیعه، حاشیهای است بر فقه اهل سنت. این سخن که
بیانگر دقت نظر آیتالله بروجردی در فهم روایات است توانست باب تازهای در زمینه فقه
مقارن و توجه به دانش فقه اهل سنت باز کند. استدلال ایشان این بود که چون در زمان
اهل بیت(ع) فقه حاکم، فقه اهل سنت بوده است لذا بسیاری از پرسش و پاسخهایی که
میان اهل بیت(ع) و مراجعین ایشان رد و بدل میشده است ناظر به فقه اهل سنت و با
محوریت احکام آن مسلک بوده است. لذا برای فهم دقیق روایات اهل بیت(ع) ناگزیر از
پرداختن به فقه اهل سنت و رجوع به آرای دانشمندان مذاهب چهارگانهایم.
همان گونه که آیتالله بروجردی در مسیر آشناسازی
طلاب شیعی با مکاتب فقهی اهل سنت گام بر میداشت، در مقابل در راستای آشناسازی
فقهای اهل سنت با فقه شیعی نیز تلاش میکرد. برای نمونه، ایشان نسخهای از کتاب
«المبسوط» را برای یکی از شیوخ الازهر ارسال کرد. تداوم این کوششها منجر به
آشنایی برخی از شیوخ الازهر با فقه شیعی شد.
رابطه دوستانه آیتالله بروجردی با شیخ محمود شلتوت
از چهرههای شناخته شده دانشگاه الازهر مصر باعث شد که شیخ شلتوت طی صدور فتوایی،
مذهب تشیع را به رسمیت بشناسد. شاید اگر سیاست مذهبی آیتالله بروجردی در زمینه
ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی پس از فوت ایشان پیگیری میشد تاکنون دستاوردهایی
بزرگی در این زمینه عاید پیروان این مذاهب میشد.
یک دلیل دیگر که بیانگر جریان «سیاست گذاری مذهبی»
توسط آیتالله بروجردی است موضوع برخورد با بهاییان است. ایشان در تقابل با
اقدامات حکومت پهلوی در حمایت و به رسمیت شناختن بهاییان، شهر بروجرد را به مقصد
عتبات عالیات ترک کرد. پیامدهای این اقدام، به عزل برخی مسئولین حکومتی انجامید.
آیتالله بروجردی علاوه بر استفاده بهینه از ظرفیتهای
حوزه علمیه قم، توانست در اثر تعامل با شخصیتهای عالم اسلام و حتی مقامات سیاسی
کشور، زمینههای جدیدی برای ترویج و گسترش فرهنگ تشیع بیافریند. حاصل این سیاست و
تیزبینی ایشان، دهها اقدام فرهنگی، مذهبی و سیاسی مهم و تأثیرگذار بود که در
کارنامه حیات ایشان قید شده است.
متأسفانه با وفات ایشان یک جریان جامع و عظیم
فرهنگی که در اثر مجاهدات یکی از بهترین پیشروان و جریان سازان حوزه علمیه به وجود آمده بود، فرونشست و وارثان
جایگاه علمی آن فقیه عالی مقام در پیگیری برخی از اهداف بلند آیتالله بروجردی در
آن عمق و وسعت چندان پیشتاز نبودند. چنانکه بحث وحدت شیعه و سنی همچنان در وضعیت
بلاتکلیف قرار دارد، مرجعیت و نفوذ فقیهان شیعه در برخی ابعاد تعدیل یافته و معرفی
و تبلیغ مذهب تشیع در جهان چندان با قوت پیش نمیرود.