پیش از این گفته شد که باید کتاب «مسئله حجاب 2» نوشته شود، زیرا دغدغههایی که به تدوین کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری منجر شده، با شبهاتی که هم اکنون وجود دارد متفاوت است.
در این مجال به دنبال بررسی این نکته هستیم که سیاستگذاریهای صورت گرفته بهویژه در نهادهای نظارتی و فرهنگی، چگونه به ضرر حجاب اسلامی تمام شده و بحث پوشش را تبدیل به یک عرصه آسیب دیده کرده است. به عبارتی باید گفت که نهادهای فرهنگی و رسانهای چرا در توسعه حجاب موفق نیستند و اغلب ذیل فرهنگسازی برای حجاب در توسعه بدحجابی پیش قدم بودهاند؟
تبدیل موضوع فرهنگی به امنیتی
در همین راستا نکته نخست آن است که مسئله حجاب باید به مسئله در حد امنیت ملی تبدیل شود. برخی افراد تلاششان این است که حجاب را بهتنها شاخص قابل ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت نظام اسلامی تبدیل کنند. به عبارتی از نظر برخی، حجاب در هرم اهمیت حکومت از عدالت اجتماعی، قسط، نظام پولی غیر ربوی، تضمین صداقت عمومی، اقامه نماز و انفاق (فقرزدایی) مهمتر است و اگر هیچ یک از این موارد نباشد، اما به هر روشی جامعه زنان پوشش دینی خوبی داشته باشد، جامعه دینی تحقق یافته است.
در چنین وضعیتی است که یک امر اجتماعی و دینی تبدیل به مسئله امنیتی و انتظامی میشود و هر کس که میخواهد نظام را به چالش بکشد، از آن سوی مرزها برای پوشش زنان نقشه میکشد. به عبارت دیگر، این نشانی اشتباه و راه مواجهه ارزانقیمت با نظام را برخی سخنرانان و نویسندگان احساساتی ما و ... به دست دشمن خود دادهایم که شما میتوانید با چنین مسئله سادهای جامعه و نظام را به چالش متقابل بکشید.
گشت و گذاری در سایر کشورهای اسلامی حتی سنتیتر
از ایران نشان میدهد که برغم تهاجم فرهنگی
تمام عیار غرب به همه جوامع دینی، مسئله پوشش در هیچ کجایی این گونه که در این سامان
به معضل تبدیل شده است، نیست. مناسبت است در این مجال
از پایهگذاران برخورد امنیتی با بیحجابی - مانند اکبر
گنجی- که اینک رخ عوض کرده
و در باختر دنیا بر طبل حقوق زنان میکوبد یاد کنیم.
تقلیل حجاب
به مدلینگ
دومین نکته در این باره آن است که مسئله حجاب به مدلینگ تقلیل پیدا کرده است. یکی از جلوههای وحشتناک بدحجابی که ساخته و پرداخته نهادهای فرهنگی در بیراهههای سیاستگذاری و اجراست، خودنماییها در مدلینگ حجاب است؛ به عبارتی وقتی حجاب در پوشش خلاصه شود و روح آن دیده نشود، نتیجهاش همین است که برخلاف حکم خدا به سر پیرزن و توریست اهل کتاب، روسری کنیم و تاج بندگی زن مسلمان را که روزی سوءاستفاده از آن برای پیروان ادیان و اسرای جنگی و کنیزان جُرم بود، سبک و خوار کنیم و در مقابل به نام حجاب و به کام مزونها، چادر کنکن و حریر اسود ژاپن و کره را به مرواریددوزی و نواردوزی مطلا کنند و بر تن مدلهای باربی بپوشانند و با حالت غمزه از آنها عکس بگیرند و در نهایت، جماعتی بشوند که پیشتاز طرح و مد ایرانی و اسلامی هستند.
اینستاگرام و فیسبوک را ورق بزنید تا در کنار آنها که با عریانی خود خودنمایی میکنند، با آخرین مدلهای خودنمایی این شکل از حجاب نیز آشنا شوید.
جایگیری اشتباه در
جبهه فرهنگ
اما نکته سوم در این رابطه جایگیری اشتباه در جبهه فرهنگ است. در این باره باید بررسی کنیم که دشمن ما در مقوله حجاب کجا ایستاده و کدام نقطه را مورد هجمه قرار میدهد؟ حال آن که ما در کجا ایستادهایم و چه دفاعی انجام میدهیم؟ دفاع ما در مسئله حجاب حتی منفعلانه هم نیست. زیرا دقیقاً نمیدانیم برای از بین بردن حجاب، رقیب ما چه نقاطی را هدف گرفته است؟
به نظر میرسد، امروز مهمترین جبهه ضدحجاب ذیل تفکرات فمینیستی است که سعی در القای تبعیض جنسی در مقوله حجاب و نه مدلینگ و لباس فروختن دارد. تفکر فمنیسم به عنوان ریشه اساسی تلاش برای دفاع از حقوق زنان و از بین بردن نابرابری گاه در دل قوانین و سیاستهای کلان و حتی گاهی از زبان یک وکیل و نماینده پارلمان و محقق و فعال مدنی محجبه، زیرساخت ذهنی دختران را برای تقابل با حجاب واجب (از کلمه اجباری عمداً استفاده نمیکنم، زیرا کلمه اجبار مربوط به حکومت است و کلمه واجب مربوط به دین. و متوجه این هستم که فمنیسم نه در برابر حکومتها، بلکه در پوستهای از تزویر در مقابل خدا ایستاده) فراهم میکند.
در این عرصه درشتناک هیچ راهی غیر از رفع شبهات پیچیده و منافقانه فمنیسم و تمرکز بر حل مسئله حجاب و حق آزادی در عرصه فکر و کارهای اجرایی نیست.
حجاب مردان
در نکته چهارم مسئله حجاب مردان مطرح است. در اینجا باید گفت که به بیراهه رفتهایم، چون فراموش کردیم فرمان حجاب نگاه، قبل از فرمان پوشش زن در قرآن کریم به مردان داده شده بود. محرک اصلی بازار عرضه و تقاضای خودآرایی، مردان هستند. این موضوع نکتهای که اغلب مردان آن را میدانند؛ اما عمداً به روی خود نمیآورند.
اندکی تلاش برای پاکی نگاه و رفتار مردان، بسیاری از رفتارهای پرخطر زنان را از فلسفه وجودی آن خارج میکند. تلاش خودخواهانه برای مبارزه با بدحجابی زنان بدون یادآوری مسئولیت مردان در این زمینه، القای بیعدالتی جنسیتی است.
محمدصادق دهنادی