بازی شروع شد؛ عنوانی که با چهارشنبههای سفید(شما بخوانید چهارشنبههای سیاه بعضیها)، هر هفته زنان با روسری و شالهای سفیدی را تشویق به اعتراض میکند، افرادی هم عکس و فیلم میگیرند و برای مجری طرح ارسال میکنند و در نهایت او نیز تک تک عکسها و فیلمها را گزینش و در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر میکند! و این نشانهای میشود از اعتراض.
درست است امروز دنیای کمپینهای و عرض اندام در فضای مجازی است و بسیاری از ما فعالیت در فضای سایبری را بر حضور تاثیرگذارمان در فضای حقیقی ارجح میدانیم؛ درست است مد شده راهاندازی کمپین و ... اما آزادی که قرار است یک فرد معلومالحال متولی آن باشد، چه تعریفی دارد و چه منشأ خیری خواهد شد؟
با نگاهی به برنامهها و طرحهایی که دشمن برای نفوذ فرهنگی در سالهای گذشته داشته میتوان هدفگذاری آنان را برای تأثیر در افکار، ارزشها و نگرشهای جوانان به خصوص زنان و دختران ایران را متوجه شد. طرح هایی که همواره با اشکال و شیوههای گوناگون هر زمان رنگ و صورت تازهای به خود میگیرند.
اگر مروری بر پیشینه این طرح داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که ابتداعا مجری طرح از زنان ایرانی در هر سطوح و از هر قشری که هستند و یا اگر شاغلاند، با همان نوع لباس خود، با انتشار عکسی از بیحجابیشان اعتراض خود را نسبت به این قانون نشان دهند، در ادامه روند طرح، بازی به گونهای دیگر رقم خورد، یعنی این بار از زنان ایرانی درخواست شد تا در مکانهای عمومی ایران، حجاب را از سر بردارند و عکسهایشان را منتشر کنند. همچنین در ادامه این روند، زنان کنار بیلبوردهای تبلیغاتی حجاب، روسریها و شالهایشان را از سرشان بر میداشتند و عکسهایشان را برای این طرح ارسال میکردند. در خلال این روند، مردان هم وارد بازی شدند، آنها هم پارچه، روسری و حتی شالی را بر سر میکردند و کنار همسران بیحجابشان عکسی گرفته و آن را منتشر کردند.
یادمان باشد همیشه خراب کردن آسان است و ساختن مشکل؛ همیشه اگر طرحی، ایدهای از آن ور آب برای ما تعیین تکلیف کرده کانالی برای از بین بردن چیزی بوده، به یاد نمیآوریم جریان موثری هیچگاه برای ساختن، ما را ترغیب به فعالیت کرده باشد چون به زعم آنها قرار است همیشه درگیر سطح باشیم و تنها کف روی دریا را رصد کنیم؛ گاهی نقش معترض را بازی کنیم و گاهی نقش مشوق اما در هر دو نقش بازیخوردیایم.