به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از کهگیلویه و بویراحمد، خیلی وقتها بسیار امیدوار و مصمم واژههایی چون تقدس، نجابت، ثبات قدم، صداقت و مردانگی را زنده میبینم و احساس میکنم که واقعا وجود دارند و با این فکر لحظاتی را شادمان و خوشبخت میگذرانم و بعد با برخوردهایی نه چندان دلچسب و خوشایند دوباره به خودم میآیم و میبینیم زمانه دیگر زمانه من نیست و اکنون تحفههای من نه تنها خریداری ندارند بلکه با این عقاید به عقب ماندگی و سادگی هم متهم میگردم.
در اوج ناامیدی دنجترین و قدیمیترین محلات را هم پشت سر میگذارم و با کمال تعجب میبینم که همه خانههای قدیمی ویران شدهاند و اگر هم از بیرون نمای قبلی را دارند از درون منهدم و در معرض انقراض و نابودی در آینده نزدیک هستند. گویا واژههای من همراه با باغچه، حوض و خانههای قدیمی به بیرون ریخته شده و نوگرایی و تجدد آمیخته با بی بند و باریهایی که جوانان امروزی آن را آزدای نامیدهاند، جایگزین همه آنها شده است. روزی صحبت از این بود که جوان آزادی میخواهد و حالا آزادی زمانی آمده که از ارزشهای دیگر خبری نیست.
آزدایی که ما امروز در هر کجای این شهر میبینیم آزادی زجرآوری است. آزادیی که ما میبینیم یعنی تن دادن یک جوان به اینکه من بیش از آنچه متعلق به خود و خانوادهام هستم متعلق به خیابان هستم و متعلق به مد، متعلق به ضد ارزشهایی که به جای ارزشهای والای یک ملت کهن حاکم بر جامعه شدهاند و حاصل نگاه کردن جوانان ما تمدن غرب و اروپا از یک سوراخ کلید هستند.
جوان عزیز، تو همانگونه که متعلق به رسم و رسومهای کهنه نیستی متعلق و خودباخته به آیینهای نوین هم نیستی. تو متعلق به اسطورههای با ارزش این کشور و این شهر و افکار عارفانه و عاشقانه آنان هستی، متعلق به کسانی که ارزشها را پاس می داشتهاند. نیاکانی که نجابت را جدای از پوشش مناسب نمیدانسته و میشود با اطمینان کامل به نجابت آن زن و مردهای ایرانی قسم خورد. مهمتر آنکه این مسئله مورد توجه است که نجابت یعنی صداقت و صداقت یعنی با ارزشترین گوهر زندگی.
ای دختر جوان ایرانی مادران تو آنقدر پاک بودهاند که عشق را از جانماز و تسبیح نورانی خود جدا نمیدانسته و همواره قلبهایشان با آهنگ اذان و قرآن به وجد میآمده است. حال که این ارزشها به تو منتقل شده است میبایست آنها را مقدس بدانی و همانگونه در حفظ و انتقال آنها به نسل بعدی کوشا باشی.
هر مجسمه با کمی آراستن به مانکنی زیبا مبدل میشود و این اصلا هنر نیست اما حالا که آزادی به جوانان اهداء شده اگر خود را در پوشش و عفاف روحی و جسمی قرار دهیم، میتوانیم بگوییم در کمال آزادی، از میان خیر و شر، خوب را انتخاب کردهایم.
بیایید آزادی را پاس بداریم بیایید هرطور که هست آرمانهای فراموش شده را بشناسیم، عارفان این شهر و عقاید آنان را بشناسیم، از شاعران کشورمان بیشتر بدانیم و شعرهایشان را هجی کنیم و یک بار دیگر با تمام قدرت از دیوارهای محلههای قدیمی پاسداری کنیم.
این دیوارها، این چند خانه قدیمی به جا مانده و این چند کلمه یا واژه نصف و نیمه که در قلب یکی دو نفر باقی مانده تنها بازمانده آن ارزشهای رو به انقراض این شهر است و من با یک درشکه از خاطرات قدیم و خرت و پرتهایی که اکنون دیگر بیارزش پنداشته شدهاند در کوچه پس کوچههای این شهر هنوز به دنبال آوازهای فراموش شده میگردم.
طلعت دینپرور