ـ در مورد نمایشی که آن را برای حضور در جشنواره «تئاتر رضوی» کارگردانی کردید، توضیح دهید؟
«زندگی شاید همین حالا» نمایشنامه برگزیده یازدهمین دوره جشنواره «تئاتر رضوی» که سال گذشته نیز از سوی انتشارات نمایش به چاپ رسید. با وجود آنکه این نمایشنامه از سوی گروههایی از آذربایجان شرقی، کرمانشاه و البرز نیز درخواست تولید برای شرکت در این جشنواره را داشت اما شخصاً انگیزه پیدا کردم که آن را برای دوره دوازدهم این جشنواره کارگردانی کنم.
داستان نمایش«زندگی شاید همین حالا» برگرفته از یک واقعیت است و نگاهی دارد به نذر و نیازهای رضوی که با محوریت رویدادها و اتفاقات در میان سه خانواده میگذرد؛ کلیت حرف من در نگارش این نمایشنامه در مورد تعهد انسانهاست که گاه در قبال انسانهای دیگر این تعهد را میدهیم و گاه در پیشگاه معصومین(ع) و خدا و اینکه چه مقدار پایبند به آن هستیم.
ـ جشنواره «نمایشنامهنویسی رضوی» که پیش از این به میزبانی قزوین برگزار میشد از دوره قبل به جشنواره «تئاتر رضوی» در بجنورد ملحق شد، این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید و آیا تبعات مثبتی برای جشنواره دارد؟
نباید از این مسئله غافل شد که نمایشنامهنویسی یکی از ارکان تولیدات نمایشی است؛ اینکه نمایشنامهنویسی رضوی را با جشنوارهای با ماهیت اجرای تئاتر تجمیع کردهاند هم میتواند مثبت باشد و هم منفی؛ مثبت از این جهت که به همان میزان که به اجراهای صحنهای اهتمام و توجه نشان میدهند موضوع نمایشنامهنویسی را نیز ملاک نظر قرار دهند و نگاهی کاملاً کارشناسی و حرفهای به آن داشته باشند و به این شکل نباشد که یکی بر دیگری ارج و قرب بیشتری داشته باشند و به واسطه توجه و دقت نظر بر روی یکی از آنها از دیگری غافل شوند؛ هر چند که سال گذشته و در جریان دوره یازدهم این جشنواره توجه و عنایت خاصی به هر دو بخش جشنواره به عمل آمد و تلاش نمایشنامهنویسان در حوزه رضوی دیده شد با این تفاصیل اگر تجمیع این دو جشنواره به ماهیت هر کدام از آنها لطمه وارد نماید بهتر است که به شکل مجزا برگزار شود.
ـ اوضاع نمایشنامهنویسی در حوزههای دینی و ارزشی را چگونه توصیف میکنید؟
این حوزه نیاز به حمایت از سوی مسئولان و متولیان دارد؛ بسیاری از نمایشنامههایی که در حوزه دینی و ارزشی به نگارش درمیآیند به جرئت میتوان گفت که به نوعی خود را به این حوزه موضوعی میچسبانند مثلاً در حوزه رضوی با نمایشنامههایی مواجه میشویم که تنها اشارهای المانی و نمادین به این موضوع دارند و داستانی را در بستری روایت می کنند که به طور مثال به لحاظ جغرافیایی تعریف شده است و در آن صحبت از بارگاه علی بن موسیالرضا(ع) و آستان قدس رضوی میشود در حالیکه موضوع رضوی باید خمیرمایه روایت شود، فرهنگ و سیره رضوی موتور محرک یک جریان روایی واقع شود، در مورد سبک زندگی که تا چه اندازه نزدیک و منطبق با این فرهنگ الهی و انسانی است در آن صحبت به میان آید؛ تصور من این است که در این نحوه پرداخت در حوزه ادبیات نمایشی و تئاتر دینی دچار ضعف فاحشی هستیم.
در حوزه تئاتر دینی و ارزشی عملاً حمایتی وجود ندارد، نگاه به این حوزه مناسبتی و مقطعی است و بسته به اینکه چه مناسبتی در راه است جریانی شکل میگیرد و در مقطع زمانی کوتاهی افول میکند. اساساً چرا باید به مقوله فرهنگ و سیره رضوی در یک فاصله زمانی 10 روزه پرداخته شود و مثلاً در سایر ایام سال خبری از تولیدات و عرصه محصولات فرهنگی در این حوزه نباشد؟ درست است که جشنواره «تئاتر رضوی» را بجنورد میزبانی میکند اما باید تمهیدی اندیشیده شود تا به طور مثال مشهد مقدس پایگاه تولیدات تئاتر رضوی در طول سال شود.
ـ ماه گذشته نشست «چشمانداز تئاتر استانی» را در تهران و با حضور اعضای انجمن هنرهای نمایشی استانها شاهد بودیم، تا چه اندازه در این سلسله نشست پیرامون ظرفیتهای تئاتر استانی در پرداختن به تئاتر دینی و ارزشی صحبت به میان آمد؟
اتفاقاً یکی از مواردی که در این نشست هم از زبان وزیر ارشاد، هم معاونت هنری این وزارتخانه و مدیرکل هنرهای نمایشی تأکید بر این نکته شد که باید از ظرفیتهای این هنر در بیان و ترویج مفاهیم و مصادیق دینی و ارزشی نهایت استفاده را ببریم منتها به شکل کاربردی و مصداقی به این معنی که باید در آن مفاهیمی پیرامون سبک زندگی ایرانی و اسلامی مورد توجه قرار گیرد.