به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، سیدیحیی یثربی در سال 1321 در روستایی از توابع شهرستان تکاب واقع در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. وی از سال 1335 به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و از 1344 در دانشکده الهیات تهران فلسفه و حکمت اسلامی را آموخت.
تلمذ در محضر علمای طراز اول حوزه علمیه همچون علامه طباطبایی، سبحانی، مکارم، دوزدوزانی، ستوده، مفتح، منتظری و سلطانی در حوزه علمیه قم و همچنین شاگردی اساتید بزرگواری همچون شهابی، زرینکوب، ملکشاهی، مطهری، جلیلی، صاحبالزمانی، آریانپور، یزگردی، فلاطوری، حائری، تفضلی، الهی قمشهای، حمیدی شیرازی و ... در دانشگاه تهران نگاهی منتقدانه و نظریهپردازانه به وی داد.
یثربی، استاد تمام فلسفه و عرفان اسلامی، چند سالی است که تمام وقت خود را صرف نقد و نظریهپردازی علمی و فلسفی کرده و همه همت و توجه خود را به فلسفه، منطق، معرفتشناسی، عرفان و دینشناسی معطوف کرده است. تاکنون آثار متعددی از وی به منتشر شده است و آخرین کار وی انجام ترجمه قرآن کریم است که چندی پیش رونمایی و منتشر شد. در ادامه درباره ویژگیهای این ترجمه گفتوگویی با وی انجام شده که میخوانید؛
-استاد درباره ویژگیهای ترجمه خود بفرمایید و اینکه چه عواملی سبب شد دست به ترجمه قرآن بزنید؟
یکی از ویژگیهای این ترجمه زبان روز آن است. این ترجمه تلاش شده با زبانی انجام شود که مردم امروز با آن انس گرفتهاند و آن را در گفتوگو و نوشتههای خود به کار میبرند؛ مثلاً در ترجمه «إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» نگوییم «اگر هستید راستگویان»، بلکه بگوییم «اگر راست میگویید». با در نمونهای دیگر، در مورد ترسانیدن با یک حادثه، کلمه وعده را به کار نمیبریم، از این رو نباید آیه «الشیطانُ یَعُدِکُم الفَقرَ و ...» را نباید ترجمه کنیم «شیطان را وعده فقر و تهیدستی میدهد» بلکه باید بگوییم «شیطان شما را از تنگدستی میترساند».
ویژگی دیگر نیاوردن جملات و کلمات توضیحی است، به این معنی که تلاش شده متن قرآن به زبان فارسی درآید و از خودمان جمله یا کلمهای اضافه نکنیم، چه در داخل پرانتز و چه به صورت معمولی. حتی از به کار بردن کلمههای مترادف نیز دوری جستهایم، زیرا این افزایشها و پرانتزها معنا را آشفته کرده و گاهی باعث خطا نیز میشود. مثلاً در ترجمه واژه «حمد»، سپاس و ستایش به کار نبردهایم، بلکه یکی از این دو را به کار بردهایم و واژهای که به نظر ما مناسبتر بوده، انتخاب شده است. این ترجمه را با هر ترجمه دیگری که مقایسه کنید، خواهید دید که همه ترجمهها چیزی بر متن قرآن اضافه کردهاند.
در مورد اینکه چنین افزایشهایی گاهی ترجمه را نادرست کرده است، مثلاً در ترجمه آیه 189 سوره اعراف، یکی از ترجمهها با افزودن آدم و حوا در داخل پرانتز معنای آیه را چنان تغییر داده که هر خوانندهای فکر میکند که آدم و حوا مشرک بودهاند.
ویژگی دیگر این ترجمه تفکیک موضوعی آیات است، در قرآن کریم مسئلههای متعدد و گوناگونی مورد بحث قرار گرفتهاند، اما در متن قرآن آیهها به دنبال یکدیگر آمده و براساس موضوع تفکیک نشدهاند، مثلاً اوایل سوره بقره، مؤمنان و کافران و منافقان را به دنبال یکدیگر معرفی کرده و برخی از اوصاف آنها را بیان میکند. این آیهها از هم جدا نیستند و گاهی همین جدا نبودن باعث ابهام در ترجمهها میشود.
-در راستای انجام این ترجمه، چه اهدافی را دنبال کردهاید؟
در اثر برخی غفلتها در طول تاریخ، به مرحلهای رسیدهایم که به قرآن کریم، کمتر از هر کتاب دیگری میپردازیم. زمانی فکر میکردیم که با داشتن قرآن کریم به هیچ کتاب دیگری نیازمند نیستیم، اکنون کتابهای مختلفی در موضوعات گوناگون را مطالعه میکنیم، حتی مجله و روزنامه میخوانیم تا از آنها چیزی بیاموزیم، اما کمتر کسی است که روزانه چند صفحه از قرآن کریم را به عنوان یک کتاب راهنما و آموزنده بخواند.
ما بیشتر قرآن را روخوانی میکنیم، آن هم برای کسب ثواب یا آمرزش مردگان. در صورتی که نزول قرآن برای آن بود که مردم با خواندن آن به راه راست روند و از شرک و خرافهها رها شوند. جای بسی تأسف است که امروزه در کشور عزیزمان ایران، برای آمرزش و یادگیری از طریق قرآن هزینه نمیشود، بلکه بیشتر برای آموزش روخوانی، تجوید، کارهای هنری و تزئینی، چاپ قرآن در حجمهای بزرگ یا کوچک غیرعادی، تلاوتهای گوناگون، آن، کسب ثواب و دعا هزینه میکنند. در حالی که باید به موازات این هزینهها در راستای فهم قرآن و انس مردم با معانی آن نیز هزینه کنند.
-آیا میشود قرآن را به میان مردم برد؟
قرآن برای مردم و به زبان مردم نازل شده است، زبان وحی بر «مبین» یعنی روشن بودن خود و نیز اینکه خداوند، پیامبران خود را تنها به زبان قومشان برمیانگیزد تا بتوانند پیام وحی را به طور روشن با قوم خود در میان بگذارند، تأکید کرده است. انتخاب زبان عربی برای قرآن و انتخاب پیامبران از میان عربها، به این دلیل بود که مخاطبهای نخستین یعنی مردم عربستان، پیام وحی را دریابند. بر خلاف متولیان ادیان که تنها خود را شایسته فهم متون مقدس میدانستند، نه توده مردم را، قرآن بدون واسطه با خود مردم سخت میگوید، با زبانی که همگان آن را بفهمند. به همین دلیل است که باید قرآن را به همه زبانهای جهان به گونهای ترجمه کرد که همگان آن را متوجه شوند و بفهمند. همچنین متن قرآن عقلانی و پیاممحور است.
-عقلانی و غیرعقلانی بودن یک متن به چه معنی است؟
متن عقلانی آن است که هر کس بتواند با خواندن آن، محتوایی را که مقصود آن متن است، دریابد. مانند این گزارهها؛ من تشنهام. تو از شیراز بازگشتی. محمود با من فارسی صحبت کرد و ...، اما متن غیرعقلانی متنی است که گوینده آن، از حالات و تجاربی سخن گوید که دیگران به آن حالات و تجربهها دسترسی ندارند، مانند این گزارهها؛ یکی هست و جز او هیچ نیست. من بیدهان خندیدهام! از این رو متون عقلانی، برای همگان قابل فهم است، اما متون غیرعقلانی و رمزی را همه افراد نمیتوانند درک کنند. از سوی دیگر برخی متنها معنا و پیاممحورند، مانند بیانیههای سیاسی و نطقهای رسمی؛ اما برخی از متنها لفظ محورند، مانند نثرهای فنی و برخی از اشعار که هدف اصلی در آنها به کار بردن صنایع لفظی است.
-درباره عقلانی و پیاممحور بودن قرآن بیشتر توضیح دهید؟
بسیار روشن است که متن لفظمحور را نمیتوان با تمام زیباییهایش به زبان دیگر ترجمه کرد، اما سخن پیاممحور را میتوان به هر زبانی ترجمه کرد و مطالب آن را با همگان در میان نهاد، به عنوان مثال اگر هدف جملهای آن باشد که به دیگران بگوید؛ «ما آماده رابطه دوستانه با تمام مردم دنیا هستیم»، این جمله پیاممحور است و به همه زبانهای دنیا قابل ترجمه است، اما مثلاً این مصرع حافظ را که «سر چمان من چرا میل چمن نمیکند؟» نمیتوان با تمام زیباییهایش به زبان دیگر ترجمه کرد، زیرا صنعتهای ادبی به زبانهای دیگر منتقل نمیشوند. چون قرآن کریم یک متن عقلانی و پیاممحور است، میتوان آن را به هر زبانی ترجمه کرد تا هر ملتی به زبان خود رسالت پیامبر خاتم(ص) را که یک رسالت فراگیر است، در اختیار داشته باشد.
-چه دلایلی برای عقلانی و پیاممحور بودن متن قرآن وجود دارد؟
تأکید مکرر قرآن بر مبین و روشن بودن زبان آن یکی از این دلایل است. در قرآن کریم بیان و تبیین و مشتقات آن که به معنای روشن و روشنگری است، بارها و بارها تکرار شده است، دهها بار قرآن کریم با صفت «نور» و «مبین» توصیف شده است، «کتاب مبین» و «بلاغ مبین» بارها در قرآن کریم تکرار شدهاند. همچنین قرآن منبع و راهنمای نهایی است؛ از این رو نباید به منبع و راهنمای دیگری نیازمند باشد و اسلام، دین همه ملتها و همه مردم است، مخاطب قرآن، همه انسانها هستند و معجزه اصلی اسلام، قرآن است؛ از این رو باید بتوان قران را در اختیار همه ملتها قرار داد.
-در رابطه با ترجمه قرآن چه اهداف دیگری را دنبال کردید؟
یکی از اهدافم در ترجمه قرآن، ترویج آموزش از قرآن بوده، مردم برای آموزش عقاید و مسائل زندگی خود، به هر کتاب و منبعی مراجعه میکنند، جز قرآن! به طوری که نیازی نمیبینند که از خود قرآن کریم چیزی یاد بگیرند! اما باید توجه داشت که مراجعه مستقیم به قرآن کریم علاوه بر سودهای گوناگون ما را از دهها زیان و خطر دور میکند.
-مواردی از این خطرها را بیان میکنید؟
اگر به زبان روشن قرآن مراجعه نکنیم، اسلام را با هوا و هوس و تمایلات جاهلان و دنیادوستان، به انحراف خواهیم کشاند و راه را بر نقد و ابطال گرایشهای خرافی و نادرست خواهیم بست، زیرا هر گروه و فرقهای میتوانند خود را به گونهای به اسلام نسبت دهند. اگر رابطه مردم با وحی قطع شود، بدون تردید راه هر گونه تحریف و انحراف در برابر آنها باز خواهد بود. اما مراجعه مستقیم به قرآن به همگان نشان میدهد که چه چیزهایی در اسلام و در زبان وحی مورد تأکید قرار گرفتهاند و چه چیزهایی خارج از آموزههای قرآن به تعالیم اسلام اضافه شدهاند.
خرافه یک خطر جدی است. با بهرهگیری از گرایش مردم به اسطوره و افسانه و نیز علاقه مردم به مظاهر و جلوهگاههای محسوس برای خدا عدهای سودجو برای مردم، خدایان زمینی میتراشند و اسطورهها و افسانهها ساخته، با این بنیادهای خرافی، عدهای را به مقام خدایی میرسانند. بازار شفادهی، دعانویسی و طالعبینی را گرم میکنند و به هر بهانهای به غارت عقل و اندیشه و ثروت و دارایی مردم میپردازند.
برای مبارزه با اینها باید به محض پیش آمدن هر حادثه، مسئله و مشکل جدیدی، این احساس در ما به وجود آید که برای تعیین تکلیف آن حادثه و حل آن مشکل، از قرآن که دست عنایت آفریدگار جهان است، یاری بخواهیم؛ از مسائل تربیتی و فرهنگی گرفته تا مسائل و مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی جهان امروز، در همه این موارد میتوانیم به قرآن مراجعه کنیم و پاسخ لازم را از قرآن به دست آوریم.