مکتب تفکیک یک جریان نواخباری‌گری است
کد خبر: 3631871
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۳

مکتب تفکیک یک جریان نواخباری‌گری است

گروه معارف: رئیس مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) گفت: مکتب تفکیک یک جریان فکری و دارای نقاط مثبت و منفی است، اما باید به درستی مورد تبیین قرار گیرد تا از تبدیل آن به یک جریان متحجر، جمودگرا و ضد تعقل و اندیشه جلوگیری شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، مکتب تفکیک جریان نسبتا شناخته شده‌ای است که ضمن مخالفت با فلسفه و عرفان معتقدند که با وجود معارف اسلامی در کتاب و سنت ائمه معصومین(ع)، دیگر نیازی به تفکر و اندیشه‌های فلسفی نیست. خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره پیشینه شکل گیری این جریان و دیدگاه‌‌های اهل تفکیک با حجت‌الاسلام صافی، رئیس مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) گفت‌وگویی داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛ با این توضیح که دیدگاه‌ها و موضوعات مورد اشاره در  مصاحبه‌ها تنها نقطه نظرات مصاحبه شوندگان گرامی است و ایکنا در صدد تأیید و یا رد هیچ کدام از این مطالب نیست.

ایکنا: ابتدا بفرمایید مکتب تفکیک به چه مکتبی گفته می‌شود و اهل مکتب چه مدعاهایی دارند؟ 

صافی: از مکتب تفکیک با عنوان مکتب معارفی خراسان نیز یاد می‌شود. تفکر عمده حاکم بر این مکتب، تفکیک آموزه‌های فلسفی از روش‌های دین‌شناسی است؛ در واقع روش‌های دین‌شناسی باید مبتنی بر روش‌های اصیل کتاب و سنت باشد و ما برای دین‌شناسی نیاز چندانی به آموزه‌های عرفانی و فلسفی نداریم، اهل تفکیک نه اینکه با تعقل مخالف باشند، بلکه با روش‌های تعقلی- فلسفی و یا روش‌های شهودی- عرفانی مخالفند و در واقع با عرفان و فلسفه ضدیت دارند، مثل ضدیت با مکتب ملاصدرا به عنوان یک مکتب تعقلی و فلسفی.
 بنابراین بنیاد تفکر این مکتب، جداسازی آموزه‌های فلسفی- عرفانی از روش‌های دین‌شناسی است، به همین خاطر به آن، مکتب تفکیک گفته می‌شود. شیخ مجتبی قزوینی از بنیانگذاران و تئوریسین‌های مکتب تفکیک، کتابی به نام «بیان الفرقان» دارد که در آن، تفاوت‌های این مکتب را با دیگر مکاتب بیان می‌کند. در سال 1370، استاد محمدرضا حکیمی از اندیشمندان مکتب تفکیک، با الهام از کتاب «بیان الفرقان»، کتابی به نام «مکتب تفکیک» نوشت و از اینجا بود که عنوان مکتب تفکیک مصطلح و رایج شد، اما بنیان فکری این مکتب کهن بوده و از قرون پیشین با عناوین متفاوت همچون اخباری‌گری و ... وجود داشته است، لکن امروزه از آن با عنوان مکتب تفکیک یاد می‌شود که این اصطلاح را استاد محمدرضا حکیمی در دهه‌های اخیر به کار برد. از میرزا مهدی غروی اصفهانی، سید موسی زرآبادی، میرزا جواد آقای تهرانی و میرزا هاشم قزوینی به عنوان چهره‌های شناخته شده مکتب تفکیک یاد می‌کنند و در حال حاضر، آیت‌الله سید جعفر سیدان و استاد محمدرضا حکیمی از افراد برجسته این مکتب محسوب می‌شوند. 
بعضی از روحانیون و مراجع تقلید شیعه که منتقد فلسفه و عرفان اسلامی هستند، مواضع نزدیک به مکتب تفکیک دارند، در واقع مکتب تفکیک، مکتب پرطرفداری نیست، ولی از آنجایی که در میان بعضی از روحانیون، اساتید حوزه و دانشگاه و مراجع تقلید، نظریات انتقادی نسبت به فلسفه و عرفان وجود دارد، عده زیادی را می‌توان نام برد که مواضعشان به مکتب تفکیک نزدیک است.

ایکنا: برخی معتقدند مکتب تفکیک یک جریان نواخباری‌گری در شیعه است، شما تا چه حد با این دیدگاه موافقید؟

صافی: افراد این مکتب چنین دیدگاهی را نفی کرده و خود را نه اخباری، بلکه اصولی معرفی می‌کنند و می‌گویند ما نه روش‌های تعقلی، که روش تعقلی ملاصدرا را نفی می‌کنیم و معتقدیم روش تعقلی باید مبتنی بر آموزه‌های قرآنی و حدیثی باشد، نه اینکه بیگانه از روش‌های قرآنی و حدیثی، یک روش تعقلی به عنوان روش معرفتی تعریف شود.
 آنچه به عنوان جوهر این مکتب تبیین و ترویج می‌شود، دشمنی و ستیزه با فلسفه و عرفان در میان جریان عوامانه مکتب تفکیک است و عوام این مکتب با چهره‌های فلسفی مثل آیت‌الله طباطبایی، آیت‌الله جوادی آملی و چهره‌های عرفانی نظیر آیت‌الله بهجت مخالفت و دشمنی و ستیز می‌کنند و نسبت به آنها ادبیات تندی دارند، البته منظور این نیست که استاد محمدرضا حکیمی و شیخ مجتبی قزوینی و غیره این‌گونه‌اند، بلکه برخی روحانیون و اساتید حوزه و دانشگاه در طیف پایین‌تر، ادبیات تندی نسبت به این افراد دارند و با این مواجهه خود، اخباری‌گری را در اذهان تداعی می‌کنند. اگر چه خود مدعی نیستند که اخباری‌اند، لکن می‌توان از آنها به عنوان یک مکتب نواخباری‌گری یاد کرد. 
هر چند این مکتب نقاط قوتی دارد، ولی از لحاظ نظری و عملی نقاط ضعفی نیز دارد که در یک مصاحبه نمی‌توان به تمام آنها پرداخت؛ مثلا این مکتب قبل از انقلاب در انجمن حجتیه متبلور بود که این انجمن با انقلاب اسلامی و امام خمینی ضدیت داشت. بعد از انقلاب در انجمن مذکور غربال‌هایی صورت گرفت و عده‌ای از اعضای آن به مکتب تفکیک گرویدند که البته تا به امروز هیچ‌گونه معارضه نظری و عملی با ولایت فقیه و انقلاب نداشته‌اند و حتی بعضی از آنها در جریان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، همراه و همسو با امام و مؤید مقام معظم رهبری بودند و هستند، بنابراین نباید این مکتب را به گونه‌ای تعریف کنیم که این تلقی ایجاد شود که مکتب تفکیک معارض با انقلاب است.
 در آن زمان، انجمن حجتیه روحیه معارضه با جریان انقلاب و امام را داشت و معتقد بود که مهمترین خطر برای اسلام، بهائیت است و امام باید به جای مبارزه با شاه، با بهائیت مبارزه کند و مبارزه علیه رژیم شاه راه به جایی نمی‌برد و بی‌فایده است؛ در واقع از فعالیت مبارزاتی علیه رژیم شاه و قرار گرفتن در کنار امام ممانعت می‌کردند، ولی بعد از انقلاب این انجمن به نوعی در مکتب تفکیک تبلور یافت. البته شیخ مجتبی قزوینی تا زمانی که زنده بود، از امام حمایت می‌کرد و بعضی از چهره‌های شناخته شده این مکتب مثل میرزا جواد آقای تهرانی در جبهه‌های جنگ حضور پیدا کردند؛ بنابراین نباید این تصور ایجاد شود که مکتب تفکیک یک مکتب انحرافی است، بلکه یک جریان فکری محسوب می‌شود که نقاط مثبت و منفی دارد و از لحاظ نظری و عملی نه تنها مخالفتی با انقلاب نداشته، بلکه مدافع و حامی آن نیز بوده است؛ منتهی این نوع تفکر که سرمایه عظیم فلسفی و عرفانی را که جزء ممیزات تشیع است، مورد انتقاد قرار داده و بخواهیم تحت عنوان پاسداری از قرآن و اهل‌بیت(ع) و سیره و سنت و احادیث و اخبار، هر چیزی را که بوی فلسفه و عرفان بدهد، تخطئه کنیم، خطرناک بوده و ممکن است سبب خشک‌مغزی و تحجر شود و همان بلایی که در جهان اسلام بر سر اهل تسنن، اهل حدیث و حنابله که خاستگاه جریان تکفیری بودند، پیش آمد، برای اخباری‌گری نیز اتفاق افتاده و از دل آن، نواخباری‌گری یا مکتب تفکیک و یا جریان‌های اهل جمود شکل گرفته و کار را سخت کند؛ از این جهت می‌توان زنگ خطر را به صدا در آورد.
 بنابراین مکتب تفکیک علی‌رغم اینکه عالمان برجسته، فهیم و وارسته‌ای داشته و دارد، اما باید به درستی تبیین شود تا از تبدیل آن به یک جریان متحجر، جمودگرا و ضد تعقل و اندیشه‌ورزی، جلوگیری به عمل آید و بیشتر باید در عرصه های آکادمیک راجع به آن نقد و بررسی صورت گیرد. 
ایکنا: اگر امکان دارد توضیح بیشتری بفرمایید که این مکتب درباب فلسفه و عقلانیت چه دیدگاهی دارند؟

صافی: همانطور که اشاره شد در بطن و متن اندیشه علمای مکتب تفکیک این نظریه وجود دارد که در دین‌شناسی نیاز چندانی به روش‌های محض فلسفی و عرفانی نیست و این روش‌ها سبب می‌شود تا شخص به کج‌راهه رود، از دل آیات و احادیث می‌توان روش تعقلی و عرفانی را استخراج نمود، منتها خود را اهل ضدیت با تعقل و فلسفه نشان نمی‌دهند، اما در دهه‌های اخیر، طیف‌های پایین‌تر این مکتب شخصیت‌های برجسته فلسفی و عرفانی را لعن و نفرین کرده و آنها را به استهزا و تمسخر می‌گیرند و در اذهان عمومی این قضاوت را را به وجود می‌آورند که جریان تفکیک حالت تهاجم و هتاکی نسبت به جریان‌ها و شخصیت‌های ناب فلسفی و عرفانی دارند.

ایکنا: مکتب تفکیک از زمان ظهور تا به امروز، چقدر توانسته خود را در مجامع فکری جای داده و تأثیرگذار باشد؟

صافی: نکته قابل تأمل در این رابطه این است که طیفی از روحانیون و مراجع خود را جزء مکتب تفکیک نمی‌دانند، اما نوع نگرش، روش، منش و تفکراتشان بوی همسویی با مکتب تفکیک را می‌دهد. این مکتب چندان بروز و ظهور نداشته و حتی علاقه‌ای نیز به حضور در مجامع علمی نقد و نظر ندارد و دارای روحیه انزوا گرایی است؛ اما تفکر ضدیت با تعقل و اندیشه‌ورزی و مکاتب فلسفی و عرفانی در آحاد جامعه توسعه پیدا کرده و شاهد نوعی همسویی با این مکتب در جامعه هستیم که باید نگران این موضوع باشیم، البته علمای مکتب تفکیک همچون علامه حکیمی و آیت‌الله سیدان اهل تفکر و اندیشه و صاحب قلم هستند و زیاد به دنبال رواج و توسعه این اندیشه نیستند. در حال حاضر، شاهد همسویی جامعه با این مکتب در لایه‌های عامیانه و نه عالمانه آن هستیم که خطرساز است.

captcha