به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در حکمت شماره 17 نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است «تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِير؛ کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است».
مقادیر: اندازهها – مقدارها، قدرها
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیدهای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق مییابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله نهایی و حتمی میرساند.
تقدير خداوند اين است كه بشر افعال خود را از روي اختيار انجام دهد؛ نه اين كه تقدير، او را به انجام يك طرف مجبور سازد.
حتف: تباهی – مرگ
همه چیز در عالم اندازه دارد، به هر چیزی قدر و اندازهای داده شده است وارتباط و همبستگی در عالم وجود دارد؛ این ارتباطها بر آن اندازهها بنا شدهاند؛کارها و امور عالم بر بستر این اندازهها و روابط پیش میرود فاصله کرات از یکدیگر و هندسه جهان یا فاصله اجزای بدن و هندسه آناتومیک انسان و سایر موجودات و تعداد و قدر و اندازه پروتونها و نوترونها در اتمها یا کوارکهای تشکیل دهنده پروتونها و نوترونها و تعداد کروموزومها و نقشه ژنتیک موجودات و ... همه و همه از اندازه و قدر ویژهای برخوردار شدهاند این اندازهها قدرهایند و تقدیر دادن این اندازههاست به موجودات و حکم اعطای حتمی این اندازهها و حکم روابط بین شان، قضاست. بنابراین امور تابع وابسته به قدرها یند و قدرها و روابط بین موجودات نیز وابسته به قضای الهی .
بنابراین امور رام و مطیع و وابسته به تقدیراتاند اگر میزان ترکیب مواد خاصی در یک ترکیب فرق کند، محصول نهایی چیز دیگری خواهد شد. تجمع تعداد مختلف اتمها مولکولهای متفاوتی ایجاد میکنند؛ نمیشود انتظار داشت که هر قدری که با قدر دیگری میآمیزد با کم و زیاد شدنشان نتیجه یکسان بماندامور رام و منقاد اندازه هایند و از برنامهها و خواستهای ما تبعیت نمیکنند.
پیام این سخن امام کم اهمیت کردن تدبیر و برنامه ریزی نیست، بلکه واقعی و مطابق تقدیرات واقعی کردن آنهاست؛ این که اگر قدرها را نشناسیم برنامهها به تباهی و حتی مرگ میانجامد؛ و مگر ندیدهایم که با یک تدبیر غلط و دور از اندازههای محیط، چگونه دریاچهها میمیرند و خشک میشوند و یا احداث سد و جادهای چه مشکلات و تباهیهای زیست محیطی به بار میآورد؛ گرم شدن زمین و پایین رفتن سطح آبهای زیر زمینی و نشست خاک و ..... همه نشانههای این تدبیرهای مرگ آفرین است؛ اما گاه این مرگ، انسانها و گاهی هم محیط زیست او را در به کام خود میکشد. تدبیرهایی که قدر و منزلت انسان را نمیبینند نیز در امور اجتماع یا اقتصاد و فرهنگ و...به همین تباهی ها منجر میشوند و منابع اقتصادی سرمایههای ملی و انسانی و اجتماعی و معنوی را نابود میسازند.
از طرفی برخی از این قدرها قابل تغییرند و اساسا رشد انسانی متوقف بر این تغییر است. با افزایش قدرها می توان تغییر قضاها را انتظار داشت چه در طبیعت یا گیاه یا انسان و یا حتی جامعه. تغییر سرنوشت جوامع به تغییر همین قدرها گره خورده است؛ «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» همین ضرورت و بستگی را بیان میکند .
انسان باید از برج عاج غرور خویش پایین بیاید ما همه این تقدیرات را نمیدانیم و در جهانی پر از روابط و مقدرات زندگی میکنیم ما به وحی احتیاج نداریم به آن اضطرار داریم!! مرگ در پی این تدبیرهای کودکانه است چرا بشر عبرت نمیگیرد واین اضطرار را حس نمیکند.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان