به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، 19 شهریورماه سالروز درگذشت آیتالله طالقانی مفسر بزرگ قرآن کریم و از پیشگامان نواندیشی دینی و از فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران معاصر است. اثر معروف آیتالله طالقانی تفسیر «پرتوی از قرآن» است. خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره ویژگیها و شیوه تفسیر آیتالله طالقانی، گفتوگویی با « سید محمدمهدی جعفری»، استاد دانشگاه شیراز و قرآنپژوه داشته است. استاد جعفری سالهای سال از نزدیک با آیتالله طالقانی ارتباط داشته و بخشی از آثار این روحانی برجسته از جمله تفسیر پرتوی از قرآن ایشان را جمعآوری و منتشر کرده است. وی همچنین به عنوان مشاور سیاسی در دفتر سیدمحمود طالقانی به انجام وظیفه مشغول بود و پس از پیروزی انقلاب، بیشتر به مصاحبههای تلویزیونی و رادیویی با مرحوم طالقانی پرداخت. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ایکنا: آیتالله طالقانی در تفسیر قرآن، چه روشی را در پیش گرفتند؟
جعفری: آیتالله طالقانی زمانی که در قم تحصیل میکردند، متوجه شدند آنچه که مورد توجه نیست، قرآن است و اگر هم کسی به قرآن توجه میکند، در حد تیمن و تبرک و ثواب و اینگونه مسائل است. بعدها از قم به تهران آمده و از سال 1318 قرآن را راهنمای عمل برای تمام مسائل و مشکلات انسان قرار دادند، از این جهت نگاه ایشان به قرآن و تفسیر آن به صورت خاصی شکل گرفت و از 1318 تا 1358 که هنگام وفات ایشان است، در این چهل سال به انجام وظیفه خود که ابلاغ پیام قرآن و نهجالبلاغه بود، اهتمام داشتند. متأسفانه به علت گرفتاریهای اجتماعی و وظایفی که بر عهده داشتند، نتوانستند تمام قرآن را تفسیر کنند و همان مقداری را که تفسیر کردند، نام تفسیر بر آن نگذاشتند، بلکه آن را «پرتوی از قرآن» نامیدند؛ یعنی قرآن نوری بسیار قوی نشأت گرفته از پروردگار است که تمام جهان را روشن میکند و ایشان پرتوی از قرآن، یعنی آنچه را که بر قلبشان تابیده بود، بازتاب دادند.
تفسیر پرتوی از قرآن که ایشان در زندان و بیرون از آن تألیف کردند، شامل پنج جزء قرآن است، از جزء اول تا آخر جزء چهارم، یعنی تا آیه 24 سوره نساء و جزء سیام که در شش جلد تدوین شده است و سه جلد در زمان حیات آیتالله طالقانی و سه جلد دیگر پس از وفاتشان به چاپ رسید.
سبک تألیف ایشان، سبک جامع بود. ایشان اولا از خود قرآن استفاده میکردند و در ثانی تمام مشربهای تفسیری را البته با روش خاص خود مورد استفاده قرار میدادند. به عبارت دیگر، حدیث را اصل قرار نداده و آیه را به حدیث عرضه نمیکردند تا صحت آن مشخص شود، بلکه برعکس اگر برایشان ثابت میشد که حدیثی درست بوده و از معصوم نقل شده است، از آن حدیث استفاده میکردند، وگرنه بیشتر خود قرآن مورد استفاده بود و ایشان معتقد بودند که لفظ، آهنگ موسیقیایی و ترکیب جملات قرآن گویای معنای آن است، یعنی از بسیاری از الفاظ برای دستیابی به معنای صحیح قرآن استفاده میکردند؛ برای مثال اگر آیه اول سوره نبأ میفرماید: «عم یتسائلون»، در ساختار این آیه عم به جای عن ما و یتسائلون از باب تفاعل و فعل مضارع به این معناست که این سؤال پایانناپذیر است.
همانطور که دهان در تلفظ این آیه بسته نمیشود، پاسخ این سؤال نیز پیش از نزول قرآن داده نشده است و یا زمانی که خداوند در وصف خورشید میگوید: «و جعلنا سراجا وهاجا»، واژه وهاج ساختار خورشید را میرساند، به عبارت دیگر، واژه وهاج به صورت مبالغه شدت پرتوافکنی و گازهایی را که از سطح خورشید به اطراف پرتاب میشود، بیان کرده و این معنی را بهتر میرساند و نیاز به کشفیات علمی نیست؛ البته آیتالله طالقانی از کشفیات علمی نیز استفاده نمودهاند، منتها به عنوان وسیلهای برای رسیدن به این حقیقت و معتقد بودند وسیلهای بهتر از علم همچون روایات وجود دارد؛ نه اینکه ایشان علم را اصل قرار داده باشد، بلکه علم را نیز مانند سایر وسایل معرفتی، وسیلهای میدانستند که به انسان در مسیر دستیابی به حقیقت کمک میکند. ایشان از تمام سبکهای تفسیری استفاده میکردند، اما بر سبک خاصی متمرکز نمیشدند و یا سبک خاصی را اصل قرار نمیدادند؛ مثلا در جایی که مسائل عرفانی مطرح بود، از اشعار مولانا بسیار استفاده کردهاند، اما نه به این صورت که اشعار را اصل قرار داده باشند، بلکه اشعار مولانا تفسیر بعضی از آیات قرآن است که با روش عرفانی خاص خود، معنا را زیباتر بیان میکند.
ایکنا: مهمترین ویژگیها و خصوصیات تفسیر «پرتوی از قرآن» چیست و چه نقاط ضعف و ایراداتی متوجه آن است؟
جعفری: ایرادات و نقاط ضعف بیشتر متعلق به کسانی بوده که این کتاب را نخواندهاند. برخی نیز آن را یک کتاب سیاسی میدانند و عدهای دیگر آن را علمزده مینامند، چون مرحوم طالقانی از برخی کتابهای علمی جدید استفاده کرده است، اما همانطور که گفتم، استفاده ایشان از کتابهای علمی اینگونه نبوده که علم را اصل قرار داده و آن را به منزله تأییدی برای قرآن در نظر گرفته باشند؛ بلکه برعکس علم را مانند شمعی روشن میدانستند که میتواند مسیر دستیابی به حقیقت را تا اندازهای روشن کند، تا ما این مسیر را بهتر بپیماییم. به لحاظ سیاسی نیز آقای بهاءالدین خرمشاهی در کتاب «تفسیر و تفاسیر جدید» به بیان خصوصیات بسیاری از تفاسیر قدیم و جدید پرداختهاند که در مورد تفسیر «پرتوی از قرآن» میگویند برخلاف شهرت معمول، تفسیرهای سیاسی و اجتماعی که در این کتاب آمده، از 20 درصد نیز کمتر است؛ به عبارت دیگر اگر مرحوم طالقانی آیهای را تفسیر کرده که حاوی پیامی برای امروز است، آن پیام را خوب دریافت و منعکس کرده و مصادیق را نیز بیان نمودهاند؛ برای مثال در مورد استبداد، خودخواهیها، ضایع کردن حقوق مردم، مردمسالاری، حقوق سیاسی و اقتصادی و ...، دیدگاه قرآن را اینگونه بیان کردهاند؛ وگرنه تفسیر ایشان نه علمزده است و نه سیاستزده.
اگر بخواهیم به برجستهترین ویژگیهای تفسیر «پرتوی از قرآن» اشاره کنیم، باید بگوییم که این تفسیر پیام قرآن را به روزرسانی کرده و آنچه را که امروز بدان نیازمندیم، از مسائل اجتماعی گرفته تا مسائل سیاسی، اقتصادی، روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و ... از قرآن استنباط نموده و آن را به زیباترین شکل ممکن بیان کردهاند.
ایکنا: طرح مسئله بازگشت به قرآن و قرآنگرایی از سوی آیتالله طالقانی ناشی از چه تفکری است و فلسفه آن چیست؟
جعفری: طرح مسئله بازگشت به قرآن از سید جمالالدین اسدآبادی آغاز شد، به این معنا که وقتی مشاهده کرد جهان اسلام به خواب فرو رفته و جهان غرب پیشرفت کرده، به این نتیجه رسید که علت به خواب رفتن و عقبماندگی ملل شرق و به خصوص ملل اسلامی، بیتوجهی به قرآن است؛ از این جهت شعار بازگشت به قرآن را مطرح کرد. شاگردان مستقیم و غیر مستقیم سید جمال نظیر شیخ محمد عبده، کواکبی و اقبال لاهوری این شعار را دنبال کردند. در ایران نیز اگرچه قبل از ایشان افرادی بودند، ولی ایشان پرچمدار نهضت اصلاح و احیای اندیشه اسلامی و بازگشت به قرآن بودند.
مرحوم طالقانی میگفت قرآن به طور کامل از زندگی مسلمانان کنار گذاشته شده و حتی حوزههای علمیه نیز ارتباطی با قرآن ندارند، به قرآن توجه نمیشود و قرآن به عنوان یک کتاب مقدس در گوشه کتابخانهها و مدارس به عنوان تیمن و تبرک قرار دارد و در مجالس ختم آن را خوانده و برای خانه نو میبرند؛ بنابراین ایشان معتقد بودند که قرآن باید کتاب راهنمای عملی برای مسلمانان باشد و بازگشت به قرآن نه به معنای بازگشت به سبک زندگی زمان نزول آن و صدر اسلام، بلکه به معنای بازگشت به پیامهای زنده قرآن و عملی ساختن آنها در صحنه اجتماع است. هم خود ایشان به این مسئله ایمان و اعتقاد داشته و آن را عملی ساختند و هم سایرین را به بازگشت به پیامهای زنده قرآن فرا میخواندند.
ایکنا: آیا تفسیر «پرتوی از قرآن» امروز نیز میتواند پاسخگوی نیاز فکری جامعه باشد و یا اینکه این تفسیر مربوط به اقتضائات زمان مرحوم طالقانی بوده است و اکنون دیگر کارایی ندارد؟
جعفری: آیتالله طالقانی این تفسیر را به گونهای تألیف نمودهاند که هنوز نیز پیام روز است. این تفسیر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با مسائل سیاسی مواجه شد و متأسفانه مورد توجه قرار نگرفت، البته در سالهای اخیر قرآنشناسان به این تفسیر توجه نشان داده و پیامهای آن را به روز تلقی میکنند. بعضی از مسائل که مصادیق پیامهای قرآن بوده، ممکن است مربوط به زمان مرحوم طالقانی بوده و کهنه شده باشد، اما بسیاری از این پیامها، کلی و انسانی است؛ به عبارت دیگر، یکی دیگر از خصوصیات این تفسیر یا برداشت از قرآن، انسانی بودن آن است، یعنی مرحوم طالقانی به دین و مذهب خاصی نظر نداشته و معتقد بودند که قرآن برای تمام انسانها نازل شده و پیامش برای تمام آنهاست؛ از این جهت آن پیامها همیشه زنده است و میتواند راهنمای عملی نسلهای آینده نیز باشد.
ایکنا: آنچه که آیتالله طالقانی را از سایر متفکران زمان خود متمایز میکرد، چه بود؟
جعفری: آنچه که باعث تمایز مرحوم طالقانی از سایر متفکران بود، شناخت عمیق و دقیق از قرآن و سنت و مورد دوم شناخت اوضاع اجتماعی روز و جهان است. همانطور که عرض کردم، نحوه مواجهه ایشان با مسائل، برخوردی انسانی بود و مرزهای تصنعی میان انسانها را برداشتند و به کل انسانها نظر داشتند و پیام قرآن را برای تمام انسانها ابلاغ کردند. برای ایشان کافر و مسلمان مطرح نبود و همانطور که قرآن کفار و مشرکین را مورد خطاب قرار میدهد، مرحوم طالقانی نیز معتقد بود که باید پیام قرآن را به تمام انسانها ابلاغ کرد که آنها خود دانند و وجدان و فطرتشان. ایشان همچنین نسبت به متفکران دیگر دارای سعه صدر و افق دید بازتر و روشنتری بودند.
ایکنا: آیتالله طالقانی چه دیدگاهی در رابطه با نسبت میان دین و آزادی داشتند؟
جعفری: مرحوم طالقانی معتقد بودند که رسول یعنی آزاد کننده. زمانی که خداوند پیغمبرش را میفرستد، برای آزاد کردن انسانها از قید پرستش غیر خدا، دنیا و یکدیگر است. اگر رسول این وظیفه را انجام دهد که رسول اسلام نیز این کار را انجام داده، انسانها را از هر قیدی که جمع آن طاغوت است، آزاد میکند و لذا دین اصلا برای آزادی بشر آمده؛ هم آزادی عقیده، هم آزادی اجتماعی و هم آزادی از باطلها، خرافات و هر چیز دیگری که دست و پای بشر را برای حرکت به سمت کمال و تعالی میبندد. در آیه 157 سوره اعراف آمده است: «همان کسانی که از فرستاده خدا، پیامبر امی پیروی میکنند، پیامبری که ...... بارهای سنگین(اصر) و زنجیرهایی(اغلال) را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمیدارد......».
اصر یعنی بار سنگین کمرشکن. اولا وظیفه پیغمبر این است که این بار سنگین کمرشکن را که فرهنگ جاهلی و بشری بر پشت انسان گذاشته است، بردارد، انسان برپا بایستد و قیام کند و سپس اغلال یعنی غل و زنجیرها را از دست و پا و ذهن و اندیشه انسان برکند؛ لذا این شعر مولانا که میگوید: «کیست مولا آنکه آزادت کند/ بند رقیت ز پایت برکند»، نه تنها از رقیت شیطان و بندگی طاغوت، بلکه از بندگی انسانهای دیگر نیز؛ لذا مرحوم طالقانی معتقد بودند همانطور که قرآن بر آزادی انسان از عبودیت شیطان و طاغوت تأکید میکند، در اجتماع نیز باید آزاد باشد و بتواند با اندیشه آزاد تفکر کرده و به سوی خدا حرکت کند و به تعالی و تکامل دست یابد. از این جهت مرحوم طالقانی معتقد بود مفهوم شورا یک اصل قرآنی است. بهترین اصلی که انسان را آزاد بار میآورد، مشورت کردن با یکدیگر است و خداوند به پیامبرش نیز با آن عظمت میفرماید: «و شاورهم فی الامر» و در وصف مؤمنان میگوید: «و امرهم شوری بینهم»؛ از این جهت شورا انسان را آزاد میکند، سرنوشتش را به دست خودش میسپارد و او را در مسیر زندگی آزاد بار میآورد که بتواند آزاد بیندیشد و آزاد عمل کند، البته در چارچوب و با قید اجتماع و برای مصالح انسانیت؛ لذا ایشان کاملا معتقد بود که دین وسیله آزادی است، نه گرفتاری و قید و بند.