چشم هم چشمی و انحراف از مسیر تحقق فرهنگ‌سازی رسانه‌ای
کد خبر: 3640540
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۷

چشم هم چشمی و انحراف از مسیر تحقق فرهنگ‌سازی رسانه‌ای

گروه هنر: شبکه نسیم با وجود تنوع و تعدد برنامه‌های گفت‌و‌گومحور که در جذب مخاطب موفق عمل کرده است، بیش از آنکه به دنبال فرهنگ‌سازی رسانه‌ای با چاشنی فضایی طنز و مفرح و در غایت ترویج سبک زندگی ایرانی باشد، به دنبال ایجاد رقابتی کاذب میان برنامه‌سازان تلویزیون است.

شبکه نسیم به عنوان یک شبکه مفرح و سرگرم‌کننده این روزها و شب‌ها آنتن پخش خود را از برنامه‌های گفت‌و‌گو محوری مملو کرده است که اتفاقاً به واسطه حضور میهمانان از جامعه هنری به‌ویژه سینما و تلویزیون که اغلب آنها نیز اصطلاحاً سلبریتی هستند توانسته، مخاطبان خوبی را به پای گیرنده‌های تلویزیونی بکشاند.

«خنداونه» با اجرای رامبد جوان، «دورهمی» با اجرای مهران مدیری که تولید و پخش آن فعلاً به اتمام رسیده است، «وقتشه» با اجرای کامران تفتی، «دلویزیون» با اجرای باربد بابایی از جمله این برنامه‌هاست که مخاطبان رسانه ملی شاهد پخش آن از شبکه نسیم هستند.

برخی از این برنامه‌ها همچون «دلویزیون» و «وقتشه» اساساً با محوریت گفت‌و‌گو با میهمان برنامه طراحی شده‌اند و برخی دیگر همچون «خنداونه» و «دورهمی» شامل آیتم‌های متعددی هستند که یکی از آنها نیز گفت‌و‌گو با میهمان است.

صرف‌نظر از ماهیت برنامه‌ها که همان‌طور که به آن اشاره شد جنبه سرگرمی خانوادگی دارد و به نوعی انتخاب و دعوت میهمانان برنامه از میان چهره‌های شناخته شده و محبوب مردم با هدف افزایش میزان مخاطبان این برنامه‌ها به انجام می‌رسد باید گفت که رواج این‌گونه برنامه‌سازی در تلویزیون و در رسانه ملی آن هم با این فرض که اغلب این برنامه‌ها با ساختار و ماهیتی مشابه در یک شبکه تلویزیونی انباشت شده‌اند هر چند که در ابتدا ممکن است جذابیتی به همراه داشته باشند اما به مرور اثر یکدیگر را خنثی کرده و اتفاقاتی که در آنها روی می‌دهد دیگر چندان بهانه‌ای را برای مخاطب به منظور پیگیری آنها فراهم نمی‌آورد.

این مسئله در شرایطی قوت می‌گیرد که اخیراً مشاهده می‌شود این برنامه‌ها در رقابت با یکدیگر و برای جذب مخاطب بیشتر به خود دچار اصطلاحاً چشم هم چشمی رسانه‌ای شده و تهیه‌کنندگان هر یک منتظر می‌مانند تا ببینند که فلان برنامه رقیب چه میهمانی را دعوت می‌کند تا بلافاصله به دعوت از میهمانی متفاوت‌تر سعی در جلوه‌گری بیشتر در رسانه داشته باشند؛ چنین رویه‌ای در نهایت منجر به این می‌شود که آرام آرام برنامه از اهداف خود ولو در پایین‌ترین سطح آن یعنی ایجاد اوقاتی سرگرم‌کننده و شاد برای خانواده ایرانی براساس آنچه پیشتر به آن فکر شده و طراحان در پی آن به چنین مدل اجرایی رسیده‌اند، دور شود.

ماهیت یک برنامه تلویزیونی، تعیین اهداف و چشم‌اندازی که معمولاً ساختار و محتوای آن را مشخص می‌سازد حاصل یک فرایند و پروسه تحقیقاتی است که به طور معمول با استفاده از فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه و احساس نیازی که برنامه‌سازان برای تأمین و مرتفع ساختنش به آن می‌رسند درصدد تولید آن برمی‌آیند، بر این اساس پرسشی که پیش می‌آید اینکه آیا واقعاً شرایط حاکم بر جامعه به لحاظ نیاز مبرم به تزریق روحیه به آن به واسطه وضعیت افسرده  و روان‌پریشی که شاهد آن در مناسبات روزمره اجتماعی هستیم آنچنان وخیم است که مسئولان یک شبکه تلویزیونی با رها کردن دیگر مبانی ارزشی و اخلاقی یک رسانه در بعد فرهنگ‌سازی و ارتقای سطح دانش عمومی، باید به شکل اورژانسی تنها به آن اهتمام نشان دهند؟

اگر منصفانه به این موضوع نگاه کنیم که برنامه‌ای همچون «خنداونه» و «دورهمی» به عنوان طلایه‌داران برنامه‌های طناز این شبکه تلویزیونی که آیتم‌های خاص خود اعم از گفت‌و‌گو، نمایش و ... را برای خود طراحی کرده‌اند که در همین راستا از چهره‌های محبوب سینما و تلویزیون نیز دعوت به عمل آمده تا مگر با طرح سؤالات غافلگیرکننده سعی در ایجاد فضای مفرح آن هم تنها در دقایقی خاص را داشته باشند، پرسش دیگری اینجا مطرح می‌شود که آیا پرداختن آنها به همین میزان به این مقوله به عنوان دقایقی در مجموع برنامه‌های خود این حوزه را کفایت نمی‌کند که حال برنامه‌های دیگر سعی در پیروی از این قالب تکراری دارند که ممکن است مجدد از حضور میهمانانی که پیشتر در این برنامه‌ها حاضر بوده‌اند، استفاده کنند؟ و اینکه اساساً این برنامه‌ها به دنبال چه هدفی هستند که اگر صرف الگوسازی با استناد به الگوهای موفق در زندگی باشد که تنها نباید به قشر خاصی همچون هنرپیشگان بسنده  و رجوع کرد.

البته از حق نگذریم، این شبکه تلویزیونی که توانسته در میان شبکه‌های داخلی به جهت تنوع در برنامه‌های خود حجم قابل توجهی از بینندگان تلویزیونی را نیز جلب نماید تجربه موفقی در این زمینه داشته است همچون برنامه «هزارداستان» که قالب آن برنامه نیز گفت‌و‌گومحور بود اما علاوه بر تغییر مجری هر برنامه و تنوع در سبک اجرا، از میهمانانی در طیف‌های و اقشار مختلف اجتماعی  نیز دعوت به عمل می‌آورد که اتفاقاً بیننده با توجه به موضوع برنامه و سؤالاتی که از میهمان برنامه می‌شد، بیش از پیش جذب این برنامه شده و سعی در پیگیری آن داشت که البته باید گفت این برنامه تداوم نیافت و به پخش در ماه رمضان امسال و نهایت چند برنامه پس از آن خلاصه شد.

و اما «کتاب باز» که در فصل نخست این برنامه گفت‌و‌گو محور، امیرحسین صدیق مجری آن بود و این اواخر که سروش صحت اجرای آن را به عهده دارد؛ دعوت از میهمانان این برنامه نیز همچون برنامه‌هایی که به آن اشاره شد غالباً از میان چهره‌های شناخته شده در عالم سینما و تلویزیون انتخاب می‌شوند اما از آنجا که هدف از تولید این برنامه ترویج فرهنگ کتابخوانی است لذا سازندگان آن از محبوبیت چهره‌های حاضر در آن در جهت فعل مقدسی همچون مطالعه و کتابخوانی استفاده می‌کنند و نه مثل بسیاری از برنامه‌ها در پی پاسخ به پرسش‌های بی‌هویت و بی‌ربطی باشند که بیشتر آنها به زندگی خصوصی شخص مدعو باز می‌گردد مثلاً اینکه بیننده تلویزیونی از زبان چهره محبوبش در فلان برنامه بشنود که آیا تاکنون در زندگی عاشق شده است یا نه؟ این چه دردی از او و معضلات فرهنگی که گریبانگیرش شده است دوا می‌کند.

متأسفانه براساس آن چیزی که اشاره شد یعنی گم شدن هدف اصلی ساخت چنین برنامه‌هایی در سایه رقابت و چشم هم چشمی رسانه‌ای سازندگان این برنامه‌ها به تدریج این مسئله به چشم می‌خورد که در برخی دیگر از شبکه‌ها که در اوقاتی صبح و یا بعد از ظهر به برنامه‌سازی از این طیف مشغولند نظیر «حالا خورشید» در شبکه 3 و «فرمول یک» در شبکه اول سیما نیز گرایش برنامه‌سازان بیشتر از اینکه به دنبال دعوت از طیف‌های نوعاً موفق جامعه برای فرهنگسازی عموماً با محوریت سبک زندگی ایرانی و اسلامی باشند، به دنبال جذب حداکثری مخاطبان در زمان به روی آنتن رفتن هستند.      

captcha