به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) چندی پیش وحید یامینپور با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود، از تأسیس حوزه علمیهای در مناطق سنینشین جنوب کشور انتقاد کرده بود و آن را به عنوان عامل تنش و تفرقه میان شیعیان و اهل سنت معرفی کرده بود. حجتالاسلام محمدتقی سبحانی مدیر بنیاد فرهنگی امامت در یادداشتی که برای حجتالاسلام محمدرضا نائینی ارسال کرده است به این اظهارات واکنش نشان داد.
متن پیام سبحانی بدین شرح است:
«نوشته اى از مجرى تلوزيون آقاى یامینپور در شبكه هاى اجتماعى ديدم كه سخت تعجب برانگيز بود. تعجب از اين كه چگونه ايشان پايتخت و رسانه را رها كرده و به يكباره با لباس محلى به مناطق محروم رفته و از حادثه اى سخن مى گويد كه سالهاست از تاريخ آن گذشته است. اما نظر ايشان و همفكرانشان را به نکاتی پیرامون اين بازى خطرناك و مخاطرات ملى و هويتى آن جلب مىكنم:
اى كاش در اين امور پيچيده و خطير، به جاى يك پست روشنفکری و عكس يادگارى به كارشناسان موضوع مراجعه مى كردند تا به ايشان توضيح دهند كه بخش اصلى ماجرا بر ايشان پوشيده مانده است.
اين ماجرا به روزگارى برمىگردد كه گروهى از مبلغان وهابى از پاكستان با همدستى تعدادى از ملاهاى محلى، هر صبح و شام، جان و ناموس شيعه را حلال مىكردند و فرياد خانوادههاى شيعه به گوش كسى نمىرسيد. برخى از طلاب متين و فاضل با همكارى مردم محل به تقابل با اين افكار انحرافى پرداختند و اين شبكه منسجم تكفيرى را از منطقه راندند.
اين طلاب و افراد محلى هنوز هستند و مسئوليت اعمال خويش را در هر محكمهاى مىپذيرند و حاضرند نشان دهند كه داستانى كه براى حوزه علميه در منطقه ساختهاند تا چه اندازه خلاف واقع است. البته ممكن است كسانى هم در همان جا تندروى كرده باشند كه اين مسئوليت دستگاههاى امنيتى است كه آنان را معرفى كنند.
اى كاش شرایطى وجود داشت كه مىشد از همه حقيقت پرده برداشت و نشان داد كه سياستبازان براى دو صندوق رأى، سودجويان براى دو دانگ دنيا و ساده دلان براى دو روز كرسى و منبر چه خيانتى به مناسبات شيعه و سنى در آن مناطق كردند. گيريم كه شما هم تير غيب خود را روانه يك مرجع محترم و چند طلبه بى نام و نشان و خانوادههاى مظلوم منطقه كرديد و به اهداف خود هم رسيديد اما بدانيد كه فرداى قيامتى هم هست و اين كشور صاحبى دارد كه انتقامش دير نيست.»
متن یادداشتی که یامینپور منتشر کرده بود نیز بدین شرح است:
«این داستان تلخ را بخوانید:
مولوی عبدالکریم اسم تنها پسرش را گذاشته بود «زین العابدین»؛ مثل یک دوست چندین ساله از ما در منزلش پذیرایی کرد. مولوی یونس گفت ما حنفی هستیم ولی محبّ اهل بیت علیهمالسلام هم هستیم. گفت ما با شیعه سالهاست وصلت و الفت داشتیم و در مراسم محرم هم شرکت میکردیم تا اینکه یک روز چند طلبه افراطی از قم آمدند اینجا... .
نود درصد مردم آن منطقه سنّی هستند؛ حالا از دفتر یکی از مراجع آمدهاند و صدها میلیون تومان هزینه کردهاند تا حوزه علمیه شیعه بسازند و ساختند؛ آنهم در جایی که از نظر بهداشت و راهسازی و مدرسه و... در فقر مطلق است.
گفت مردم سنّی ما تا آن روز چیزی درباره وهابیت نشنیده بودند ولی این طلبههای شیعه ما را به جان هم انداختند. کار به جایی کشید مردم در مقابله به شبکههای وصال و کلمه رو آوردند و نتیجهاش شد ... کمی پیشتر چند جوان از اهالی را با کمربند انتحاری در بندرعباس دستگیر کردند!
حالا دیوارهای منطقه پر شده بود از شعارهای سنی و شیعه ... بوی تند تفرقه میآمد. آن مدرسه علمیه با دخالت دفتر رهبری محدود شد و چند طلبه خوش فکر دیگر در حال جبران گذشته هستند، ولی جای خراش چنگالهای چند افراطی کج فهم متعصب روی روح و روان مردم به چشم میآمد.»