حجتالاسلام والمسلمین احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که عمدهترین مسائل پیشروی مفسر قرآن در جهان معاصر چیست؟ گفت: مسائل عمده پیش روی مفسر قرآن در جهان معاصر را شاید بتوان در پنج چشمانداز فرایندی، ساختاری، روششناختی، نهادی و کارکردی برشمرد.
مسائل فرایندی وی ادامه داد: از چشمانداز فرایندی مسئله پیش روی مفسر جهان معاصر سطوحی از نظام انتظارات و نیازها به دین دارد، به این معنا که ما در جهان جدید با نیازها و انتظارات جدیدی روبرو شدهایم. مسائل بروندینی مانند بحث جنبشهای اجتماعی، زیست عادلانه اجتماعی، اقتصاد جهانی، زیست جهانی، آمایش سرزمینی و عناوین مختلفی چون حقوق بشر و از این قبیل که برای دورهها و نسلهای پیشین مطرح نبوده، امروزه پیشروی مفسر است. در حوزه تجربه باطنی، تجربتاندیشی عبادی، روانشناسی تحول، روانشناسی مشاوره، حوزه تدبیر سیاست و از این قبیل حوزهها نیز مسائل جدیدی وجود دارد. اینها در خصوص نظام انتظارات از دین معنا دارند.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه تصریح کرد: مفسر ما با این نظام انتظارات جدید روبروست و باید به لحاظ تجربه دروندینی، یعنی نسبت با آموزههای دینی، با پالایش ذهنی در تعامل با متن مقدس، بتواند نظام انتظارات دینی را به نظام نیازهای دروندینی تبدیل کند؛ برای مثال سوال از حکمرانی عادلانه به عنوان نیاز بشری بروندینی تبدیل میشود به مسئله دروندینی نظام جمهوری اسلامی، مسئله نظام ولایت فقیه و حقوق زن در اسلام و این یعنی ما از نظام انتظار به نیازهای دروندینی انتقال پیدا میکنیم. این دسته اول مسائلی است که یک جریان نظام خواستهها و خواهانیهایی را شامل میشود که برای مفسر در عصر جدید مطرح میشود که در گذشته مطرح نبوده است.
مسائل ساختاری
آکوچکیان با بیان اینکه دومین حوزه، حوزه ساختاری است، گفت: پیشتر از انسان و خدا سخن گفته میشد و خدا محور فهم دین قرار میگرفت، امروز در برابر مفسر دینی ما، انسان موضوعیت جدیتری پیدا کرده است، به این معنی که هستیمندی و بودگی انسانی مسئله اصلی شده است و بر اساس این است که عرصه حیات فردی، اجتماعی و تمدنی مطرح شده و در همین اواخر رهبری نظام مطرح کردند که ما با پنج لایه تحولی در نظام جمهوری اسلامی روبرو هستیم که شامل مسئله انقلاب اسلامی، ایجاد نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و دولت اسلامی میشود. برای مفسرین پیشین ما چیزی به نام تمدن اسلامی مسئله جدیای نبود. در دوره معاصر است که ما دینپژوهی را میبینیم که دغدغه تمدنی دارد. اگر در لایه اول مسئله وجودی مطرح است، در لایه دوم حیات فردی اجتماعی و تمدنی و در لایه سوم سبک زندگی و در لایه چهارم حوزه گفتمانی و تجربههای هنری و در لایه پنجم تجربه عارفانه و جهان معنوی مطرح است، که دیندار معاصر از مفسر میپرسد.
مسائل روششناختیوی افزود: در سومین سطح نظام مسائل پیشروی مفسر جهان معاصر، ما حوزه مسائل روششناختی را داریم، یعنی اگر ما آن خواهانیهای جامع را داریم، با چه روشی میتوانیم به این مسائل پاسخ بگوییم. در گذشته مفسر ما از اصول استنباط معصوم و یا اصول فقه استفاده میکرد و قواعد تفسیری در اختیار مفسر قرار داشت که مورد استفاده او قرار میگرفت. امروزه قواعد تفسیری و روشهای استنباطی از گسترده صرف فهم استنباطی به سمت فهم استنتاجی و سپس فهم استطباقی یا مدیریت تحول عینی رفته است، یعنی ما به روششناسی جدیدی احتیاج داریم که روش سنتی چندان پاسخگوی آن نیست.
مسائل نهادیرئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه ادامه داد: در چهارمین سطح مسائل پیشروی مفسر دوره معاصری مسائل نهادی وجود دارد. قبلا مفسر ما به صورت فردی کار میکرد. برای مثال مرحوم علامه طباطبائی، آلوسی و شیخ طوسی آثار تفسیری را تدوین میکردند اما در جهان معاصر به خاطر گسترده عظیم مسائل پیشروی جهان اسلامی و جهان قرآنی، اندیشمند تفسیری عملا جایگاه نهادهای پژوهش تفسیری و قرآنی از جایگاه پژوهشگران شخصی فراتر رفته است. از اینرو نهادهای متکفل نسبت دادن قرآن کریم با زندگی جامعه معاصری، مشخصا در دو بخش نهادهای تولید علم و نهادهای حکمرانی یا نهادهای توسعه دانش بنیان تفکیک میشوند.
وی افزود: امروزه دو دسته نهادهای تفسیری و نهادهای توسعه دانشبنیان در تعامل با یکدیگر، باید بتوانند نظام حکمرانی جامعه را پوشش دهند، به تعبیری دیگر نهادهای عهدهدار تفسیر دین و نهادها عهدهدار تحقق دین مبتنی بر آن فهم تفسیری از دین باید با یکدیگر همکاری کنند؛ بنابراین ما با مسائل جدید نهادی روبرو هستیم که در دورههای قبلی نبوده است. امروزه ما از ولایت فقه قرآنی سخن میگوییم که در دورههای قبلی مورد توجه نبود.
مسائل کارکردیآکوچکیان با بیان اینکه نهایتا در سطح پنجم مسائل کارکردی مطرح است، گفت: در گذشته یک بزرگوار اهل تفسیری برای مردم وعظی، منبری سخنرانی اخلاقی داشت یا کتابی داشت که ممکن بود، خرید و خوانده شود و یا نه، امروز از مفسر قرآن کریم تنها توقع توصیف کلی دین نمیرود، بلکه کارکرد و عملیسازی دین خدا در متن عینیت انسانی، سبک زندگی اجتماعی و تجربههای باطنی و هنر دینی مطرح است و عملا از دین انتظار تدبیر کارآمد زندگی فردی، اجتماعی و تمدنی میرود. به این خاطر مسائل کارکردی از موضع اقتدار و توسعه دین برای ما مطرح است که برای مفسر گذشته چندان مطرح نبوده است. بنابراین ما پنج دسته مسائل کارکردی، نهادی، روششناخت، ساختاری و فرایندی داریم که مفسر جدید پیش روی خود دارد.
ضرورت موضع فعال در قبال تجددوی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه ما مسائل جدیدی داری که ذیل تقابل سنت و تجدد مطرح است، مفسر قرآن چه رویکردی باید به این مسائل داشته باشد؟ گفت: در بخش رویکرد به این مسائل یک وضعیت موجود و یک وضعیت مطلوب داریم. چیزی که روی داده است این است که عملا جامعه تفسیری ما حتی آنهایی که غرب را برنتابیدهاند، در چالش با مسائل جامعه جدید موضع انفعالی داشتهاند. برای مثال موضوع جنبشهای اجتماعی در جهان جدید جدی شده است، در آثار مفسران جدید مانند سیدقطب یا مرحوم طالقانی و در تفاسیر فی ظلال و در پرتوی از قرآن، در متن تفسیر راه یافته است یا رویکرد به مسائل فلسفه دین و کلامی در قالب مسائل جدید در متون علامه طباطبائی ملاحظه میکنیم که کمتر در آثار پیشینیان مشاهده میکنیم. رویکردها نوعا انفعال در مقابل مسائل جدید بوده است. در نقطه مقابل مفسرانی هم هستند که در چالش با مسائل مدرنیته معاصر در نقطه مقابل هستند و برخی از تفاسیر مانند البصائر در مقابل این مسائل جبهه گرفتهاند. این رویکردی است که اتفاق افتاده است.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه ادامه داد: اما رویکردی که میتوانست اتفاق بیفتد این است که اندیشمند تفسیری ما بر اساس یک منطق کلان راهبرنده معرفت تفسیری، میتوانست یک جریان اندیشهای تا نظریهپژوهی و مدل مفهومی پیشرفتپژوهی و مدل عملیاتی و گفتمانی، تحول را در دستور اندیشهورزی تفسیری خودش قرار دهد، به این مفهوم که معطوف به مسئله پیشرفت در جهان جدید، بکوشد که پاسخهای درون دینی و درون قرآنی به مسائل جهان جدید داشته باشد. در گام اول پردازش مبانی پارادایمی تفسیر تحول و مدیریت تحول و در گام دوم پردازش مدیریت تحول قرآن شناخت، در گام سوم پردازش مدل مفهومی، در گام چهارم پردازش مدل عملیاتی و در گام پنجم پردازش مدل گفتمانی یا زبان رسانهای دینی کارآمد برای مدیریت در جهان جدید، میتوانست تفاسیر کارآمدی را تولید کند که متاسفانه این رویکرد در تفسیر قرآن اتفاق نیافتاده و کمتر مفسر ما در دوران معاصر مبتنی بر یک روششناسی خودآگاه توانسته است این اندیشه تفسیری کارآمد را که من ذیل عنوان مکتب تفسیری پیشرفت شناخت معرفی میکنم، راهبری کند.
وی افزود: اگر این اتفاق بیفتد عملا جنبش اندیشه تفسیری میتواند بر اساس این رویکرد معرفتشناخت، اساس نظریه مدنیت معاصر دینی را بگذارد و به پیشرفتورزان و تربیت منابع انسانی توجه کرده و سپس به سمت الگوی عملیات تحول، ذیل عنوان نظام جمهوری اسلامی حرکت کرده و مدنیت معاصر و دولت ملت معاصر اسلامی را بر اساس مدل عملیات درونزای قرآنی مدیریت کرد. کاری که متاسفانه روی نداده اگر چه به لحاظ نظری از تجربه انقلاب کبیر فرانسه تا جنبش کانتی و برآمدن حوزههای توسعه انسانی پایدار و دانش بنیان این جریان را میبینیم که در عرض دویست تا سیصد سال در غرب روی داده است و ما در چند دهه آینده باید جنبشهای تفسیری به سمت این رویکرد فعال و خلاق حرکت کنیم و بتوانیم پاسخ درونزای قرآنی را به مسائل جدید دنیای معاصر داشته باشیم.
تفسیر معاصر در مرحله بینابین قرار داردوی در پاسخ به این پرسش که ما در کدام مرحله از خودآگاه تفسیر پیشرفت شناخت هستیم؟ گفت: ما اکنون در یک مرحله بینابین و برزخی هستیم، به این مفهوم که از یک سو عملا مسائل جهان جدید خواسته یا ناخواسته مهمان زندگیهای ما شده است. امروز فرزند من و شما و جامعه معاصر ایرانی و جهان اسلام، عملا با بحران صادرات مدرنیسم معاصر غربی روبروست. نکته این جاست که عملا متاسفانه عملکرد اندیشمندان ما انفعال بوده است و اولین گام این است که ما مسئلههای جهان جدید را دریابیم. اگر امروز مسئله آمایش سرزمین و مدیریت منابع انسانی بین زنان و مردان و ... داریم، در غرب این مسائل خواستگاه درونزای خود را داشته است.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه تصریح کرد: مسئلهها نشانگر جریانهای اندیشه پیشزمینهای و پس زمینهای خود هستند، ما در عمل متاسفانه منفعل بودیم و اولین قدم این است که ما به این مسائل بپردازیم. برای مثال همچنان که بیش از هشتاد درصد از دروس خارج فقه حوزههای شیعه، ناظر به مسائل جهان جدید و حتی مسائل جمهوری اسلامی نیست. در این صورت ما نوعی از انفعال را خواهیم داشت. اولین گام این است که ما مسئلهشناسی جدی داشته باشیم. دومین گام این است که بکوشیم برای بنیانپردازی نظام معرفشناخت جدید، یعنی یک جریان اندیشهای خودویژه و کارآمد را در نهادهای مدیریت علمی خود بپذیریم و بدانیم که یک جنبش اندیشهای در قالب یک نقشه کلان باید شکل بگیرد. اتفاقی که متاسفانه نهادهای پژوهشی قرآنی و آموزش عالی پژوهشی قرآنی روی نداده است و متکفلان حوزه توسعه و مدیریت پژوهش و آموزش قرآنی به خصوص نهادهای دانشگاهی چندان اقبال جدی به این بازسازی جریان اندیشهای روششناخت ندارند.
آکوچکیان تصریح کرد: سومین نکته این است که در میان اندیشمندان حوزه فکر قرآنی، مهرروزی اجماعی و تعامل همدلانه کمتر وجود دارد و اگر در حوزه پژوهش مهندسی و یا پزشکی، نظام اندیشهای خلاق داریم، چرا هنوز نظام پژوهشی قرآنی و دینی نظام خلاق بخش خصوصی را نداریم و همچنان دولتی فکر میکنیم. چرا همچنان متکفلان حوزه تفکر دینی و تفسیری، همدلی همراهی و تعامل لازم را ندارند و دوگانگیهای که میان مدعیان دینپژوهی وجود دارد، فرصتهای بسیاری از ما گرفته است که بتوانیم یک جنبش هماهنگ نهادی را برای پاسخ به این مسائل داشته باشیم.
گامهای اصلاح روششناسی سنتی تفسیر قرآنرئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه در پاسخ به این پرسش که روششناسی سنتی چه نواقصی برای حل مسائل امروز دارد؟ گفت: روششناسیهای مرسوم تنها به استنباط مسائل فردی و الفاظ میپردازند و عملا روششناسیهای موجود نمیتوانند به مسائل جدید پاسخگو باشند. پیشنهاد من این است که یک جنبش فراگیر روششناخت در پنج عرصه برای این بازسازی شکل بگیرد. اول این که ما باید بکوشیم یک منطق مرجع معرفت تفسیری را که ناظر بر حوزه پیشرفت پژوهی باشد، با رویکرد از نظر به اقدام و از اقدام به عمل داشته باشیم. دومین اصل این است که به یک منطق ساختاری و سازوکاری ایجاد کنیم که بتوانیم حوزههای مختلف معرفت دینی را در ذیل نظام تفسیری، در رفت و آمد با یکدیگر به مثابه ابزار خلاق تفقه قرآنی در دین و نه تنها در احکام، داشته باشیم. از این جهت باید انواع حوزههای ادراکی ناظر بر تحول را در نظام روششناسی خودمان در نظر بگریم.
وی تصریح کرد: سومین گام بازسازی این است، که ما باید نظام جامع روشهای پژوهشهای تفسیری را در نظر بگیریم و روش پژوهش و روش کاربردی تحقیق را در نظر بگیریم. بسیاری از مفسران ما شیوه کابردی تحقیق و منطق علمی کاربردی تحقیق را نمیدانند و بسیاری از مفسران ما فقط گزارش متنپژوهانه میدهند و کمتر به مسئلهپژوهی میپردازند و طبیعتا روش حل مسئله خود یک منطق اقتضائی خودویژه دارد و نهایتا این که ما باید بکوشیم یک نقشه جامع مدیریت اندیشه قرآنی را ایجاد کنیم. در این زمینه کارهای اولیه انجام گفته اما متاسفانه آن ساختار جامع نقشه اندیشه قرآنی، به مثابه تولید نظام جامع علم قرآنی ایجاد نشده است که این بازسازیهای جدی مورد نیاز است تا ما بتوانیم روششناسی مورد نیاز را برای پاسخ به مسائل جدید داشته باشیم.