حجتالاسلام والمسلمین منصور کیانی، مدرس حوزه علمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، اظهار کرد: داستان عاشورا داستان محدودی است که مانند دیگر حوادث تاریخی طی مدت محدودی رخ داده است. سالانه هزار هزار منبر برای این موضوع تراژیک و دردآور برقرار میشود. چه نیازی به تکرار این داستان داریم؟ چرا با وجود تکرار این موضوع همه ساله تازه و با طراوت و دارای زوایای ناشناخته است؟ گاهی این داستان را آنقدر گفته و شنیدهایم که برخی افراد مقاتل را حفظ کردهاند. آیا این تکرار مکررات تأثیر دارد؟ آیا گاهی زیانآور نیست؟ ما برخی جاها میگوییم وقتی داستان زیاد تکرار شود لوث میشود. آیا در تکرار حادثه عاشورا سودی است؟ این موضوع چند جواب دارد.
جواب اول: داستان عاشورای حضرت اباعبدالله(ع) داستان فطرت
انسانی ما است
وی اظهار کرد: اولا داستان عاشورای حضرت اباعبدالله(ع) داستان فطرت انسانی ما است. یعنی ما با علاقه به این داستان، به فطرت خود علاقه نشان میدهیم. چون همه انسانها حب به ذات دارند یعنی خود را دوست دارند، اما خود حقیقی بیعیب و نقص خود را دوست دارد. قضیه همین است، حضرت اباعبدالله(ع) فطرت خود ماست، اصل خود ماست. این سخن ائمه(ع) است، یعنی خود بی عیب و نقص ما حضرت اباعبدالله(ع) است، به عبارتی انسان کامل. از این جهت اصل و ریشه و حقیقت ما حضرت اباعبدالله(ع) است. حضرات معصومین فطرت انسانی و حقیقت انسانی ما هستند.
کیانی با اشاره به آیه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (روم، 30) گفت: این فطرتی که ما بر اساس آن
خلق شدهایم یک وجود خارجی دارد. «فطرت الله» یک عنوان جعلی نیست، حقیقی است، یک وجود خارجی دارد. یک نظریه اعتباری و ذهنی نیست و خدا ـ نعوذ بالله ـ از یک
امر موهوم سخن نگفته است. حال وجود خارجی آن چیست؟ حتماً فطرت یک واقعیت خارجی دارد، ائمه معصوم(ع) عین
فطرت هستند.
این مدرس حوزه علمیه در توضیح این مطلب اظهار کرد: حضرت علی(ع) در سخنی فرمودند: «وَ إِنَّهُ سَیَأْمُرُکُمْ بِسَبِّی وَ
الْبَرَاءَهِ مِنِّی- فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِی فَإِنَّهُ لِی زَکَاهٌ
وَ لَکُمْ نَجَاهٌ- وَ أَمَّا الْبَرَاءَهُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّی-
فَإِنِّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَهِ » به زودی از دنیا می روم و کسانی میآیند که شما را به دشنام من امر میکنند که اگر چنین فرمان دادند، دشنامم بدهید و با آن را جانهای خود را نجات
دهید، اما اگر از شما خواستند که از من برائت بجویید و قلب خود را از من دور کنید
چنین نکنید؛ چرا که من بر اساس فطرت الهی متولد شدهام. یعنی عین خارجی فطرت حضرت
علی(ع) و ائمه(ع) هستند. پس انسانی که خود حقیقی خود را دوست دارد به حسین بن علی(ع) هم عشق میورزد.
وی ادامه داد: شنیدهایم که یزید و کسانی که امام حسین(ع) را میکشند خود هم گریه میکنند، این درست است چون همه انسانها فطرت دارند، اما این فطرت در آنها کم رنگ شده است. هر چه انسان پاکتر باشد به حسین بن علی(ع) که اصل اوست نزدیکتر است. پس حقیقت ما که انسان کامل است، حسین بن علی(ع) است.
جواب دوم: عاشورا تماما اعتدال است
کیانی خاطرنشان کرد: حضرت اباعبدالله(ع) معتدل است. اعتدال و استواء کاملی در داستان عاشورا هست. تمام حرکات و
سکناتی که حضرت اباعبدالله(ع) در عاشورا نشان میدهد و ما مرتب میگوییم، این اعتدال را آشکار میسازد. وقت مقابله دشمن،
سختی نشان میدهد و حماسه در دل انسان ایجاد میکند و وقتی با یاران و اهلبیت خود
سخن میگوید نرمی و عواطف نشان میدهد. درشتی و نرمی حضرت اباعبدالله(ع) دقیقا سر جای خود قرار دارد. از این
رو است که وقتی داستان عاشورا را میگوییم دلمان از زیبایی آن سیر نمیشود. تکرار
انزجار میآورد اما تکرار عاشورا چنین نیست و این به دلیل اعتدال این داستان است.
این مدرس حوزه افزود: خود حضرت اباعبدالله(ع) در سخنی فرمودند: «فلو رأیتم المعروف رجلا رأیتموه حسنا جمیلا یسر الناظرین» اگر خوبی مجسم شود او را مانند مرد زیبایی میدیدید که دیدن او
برای بینندگان خوشایند است. داستان عاشورای اباعبدالله(ع) نیز در همه زمینهها عین
همین زیبایی است که هر وقت بشنوید خسته نمیشوید.
جواب سوم: عاشورا صنع خداست
وی ادامه داد: یکی دیگر از دلایل تکراری نبودن داستان عاشورا آن
است که به نقطهای بیانتها متصل است. قرآن کریم 114 سوره دارد. ما از 1400 سال
پیش هر قدر این قرآن را میخوانیم نکات آن و زیباییهای آن تمام نمیشود؛ چرا که به جایی بیانتها
متصل است و هر وقت آن را میخوانیم چیز جدیدی از آن درک میکنیم. سورهها کم و
زیاد نمیشود اما چون به یک دریای بزرگ الهی متصل است همواره تازه و زنده است.
رخدادی که کارگردان آن خداست
کیانی اظهار کرد: از این رو مرحوم علامه طباطبایی فرمود قرآن کریم هر سه سال یک بار باید تفسیر جدید
شود. چرا که هر بار با خواندن آن اقلیم جدیدی به روی انسان باز میشود. داستان عاشورا نیز همین
است. هر وقت این داستان را از بزرگان میشنیدند اقلیم جدیدی برای آنها باز میشد چون
این حادثه صنع خدا است. این ساختههای بشر هستند که محدود و ابعاد آن قابل کشف است
اما در مورد عاشورا هر روز باید سخنی و برداشتی و کتابی جدید نوشت. پس این خصوصیت
صنع و ساختههای خدایی است. مانند کهکشانها که بیانتهاست.
این مدرس حوزه علمیه در پایان گفت: پس داستان عاشورا چون به خدا متصل است هر بار اقلیم جدیدی از آن به روی ما گشوده میشود. لذا اگر تکراری باشد مانند دیدن یک چهره زیبا و معتدلیست که هرگاه انسان ببیند عشقش به او بیشتر میشود و اگر تکراری نباشد اقالیم جدیدی است که برای انسان تازگی دارد. ما از داستان امام حسین(ع) خسته نمیشویم چون اصل و ذات ماست.