در همین ایام و به همین مناسبت با حسن ربیعیان، مدرس و قاری بینالمللی کشورمان که در سالهای 1362، 1364و 1367 در جبهههای نبرد حق علیه باطل هم در عملیاتها و هم در زمینه تبلیغاتی شرکت داشته است به مصاحبه نشستیم.
ربیعیان در پاسخ به اینکه حال و هوای جبههها در هشت سال دفاع مقدس در عزای حسینی چه تفاوتی با ایام دیگر سال داشت؟ گفت: طبیعی است که محرم و عاشورا، رابطه مستقیمی با فرهنگ جهاد و شهادت دارد و در آن ایام که ما در مناطق عملیاتی به سر میبردیم، ایام محرم، حال و هوای رزمندگان بسیار متفاوت بود.
این قاری قرآن ادامه داد: بنده را در مناطق عملیاتی به عنوان قاری قرآن میشناختند و در مراسم مختلف تلاوت میکردم. اولین سالی که برای مناطق عملیاتی اعزام شده بودم با ماه محرمالحرام تلاقی داشت و در آنجا از بنده درخواست کردند تا به خاطر نعمت صوتی که خداوند متعال به بنده عطا کرده بود، مداحی کنم. آنجا اولین فضایی بود که مداحی کردم و دستههای عزاداری عظیمی راه انداختیم.
ربیعیان با اشاره به اینکه در فضای مناطق عملیاتی، ترسیم کربلا و بیان مصیبت عاشورا بسیار راحتتر بود، تصریح کرد: در این مراسم، فضای بسیار معنویای حکمفرما بود و این حس، بسیار برای ما ملموس بود. قبل از هر عملیات نیز، مراسم سینهزنی سنگین و روضهخوانی برگزار میشد که فضای بسیار خاطرهانگیزی ثبت میشد. به یاد دارم، ذکر مخصوصی در شبهای عملیات خوانده میشد که همه رزمندگان در پایان سینهزنی، این ابیات معروف «گر طبیبانه بیایی به سر بالینم، به دو عالم ندهم لذت بیماری را» که در وصف حضرت عباس(ع) است، میخواندند.
ربیعیان در پاسخ به این سوال که آیا در جبههها، جلسات قرآنی نیز برپا میکردید؟ گفت: بله، در آن سالهایی که در مناطق عملیاتی بودیم، هر شب جلسات قرآن برپا میکردیم و سوره مبارکه واقعه را هر شب، قبل از خواب جمعخوانی داشتیم.
این قاری بینالمللی ادامه داد: به خاطر دارم که در سالهای آخر جنگ، یکی از مناطق عملیاتی زیر توپخانه شدید دشمن گرفتار شده بود. من را صدا زدند و گفتند باید به سنگر فرماندهی بروی. وقتی به سنگر فرماندهی وارد شدم، فرماندهان خیلی دل نگران و مضطرب بودند. در آنجا از بنده درخواست کردند که «آیة الکرسی» را تلاوت کنم و دقایقی زیر آتش توپخانه دشمن که گاهی خمپارههایی به نزدیکی سنگر فرماندهی هم اصابت میکرد به تلاوت پرداختم. بعد از عملیات که با موفقیت انجام شد، یکی از فرماندهان به بنده گفت در آن زمان، بسیار گرفتار شده بودیم و قدرت تصمیمگیری نداشتیم و آن قرآنی که خوانده شد به ما آرامش داد و توانستیم تصمیم صحیحی را بگیریم.
حسن ربیعیان در پایان یادی از همرزم و رفیق و هم جلسهای خویش، شهید
«محسن شعبانلو» کرد که سالها همراه با این شهید قرآنی در جلسات مرحوم استاد حاج علی
اربابی، محضر قرآن کریم زانوی تلمذ میزدند.