حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود طیبحسینی، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، استاد و قرآنپژوه حوزه علمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به بحث تفسیر ساختاری در منظومه روشهای تفسیری پرداخت و گفت: برای اولین بار حجتالاسلام والمسلمین خامهگر، پایان نامه ارشد خود را در اوایل دهه 1380 به این موضوع اختصاص داد.
وی ادامه داد: وی این پایاننامه را در بحث تفسیر ساختاری و براساس نظریه وحدت موضوعی و غرض سوره که نیم قرن است در مجامع علمی جهان اسلام مطرح شده نوشت.
طیبحسینی در تشریح بیشتر این نظریه بیان کرد: براساس این نظریه، هر کدام از سورههای قرآن کریم اعم از سور بزرگ و یا کوچک دارای یک غرض اصلی است که تمامی آیات آن سوره پیرامون همین هدف با یکدیگر ارتباط دارند البته این به معنای این نیست که لزوما هر بخشی از آیات با آیات قبل و بعد خود مرتبط است بلکه در مجموع تمامی بخشها با هدف و غرض اصلی ارتباط محتوایی و مفهومی دارند.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به پیشینه مباحث تفسیر ساختاری در جهان اسلام با بیان اینکه این نوع مباحث در هندوستان، ایران و مصر به صورت همزمان آغاز شده است اظهار کرد: بدون اینکه اندیشمندانی که به این مسئله پرداختهاند از یکدیگر اقتباسی داشته باشند در این کشورها مشغول این بحث بودهاند و افرادی مانند «فرحی» در ذیل بحث تدبر در قرآن معتقد به ارتباط مفهومی آیات با غرض و هدف اصلی سوره شدند.
این محقق، نویسنده و استاد علوم قرآنی حوزه با بیان اینکه در این نوع نگاه به قرآن و تفسیر از آن یک موضوع، محوریت و مرکزیت دارد و بقیه اجزا را به همدیگر ارتباط میدهد، عنوان کرد: این به معنای آن نیست که سوره اغراض دیگری ندارد بلکه دارای یک غرض اصلی است که مابقی اغراض نیز دایرمدار این هدف اصلی هستند.
طیبحسینی اظهار کرد: علامه طباطبایی(ره) در ایران و در بحث تفسیر المیزان معتقد به این مسئله شدند و با صراحت فرموده است که در هر سوره، یک موضوع محوری، مابقی آیات را زیر چتر خود دارد، البته در مصر کارهایی برجستهتری در این عرصه از سوی محققان قرآنی صورت گرفت و فعالیتها، درخشان و برجستهتر بوده است.
وی ادامه داد: «عبدالله دراز» تفسیر ساختاری یکی دو سوره را مورد بحث و بررسی قرار داد و از این نوع تفسیر دفاع کرد و مخصوصا در سوره مبارکه بقره به اثبات آن پرداخته است؛ همچنین سیدقطب در «فی ظلال القرآن» دنبال اثبات این موضوع بوده است.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه دانشمندان دیگری هم مانند غزالی، متعاقبا به این مسئله پرداختند و کتابهایی نیز نوشتهاند، تصریح کرد: محمد غزالی دو جلد کتاب نوشته است که در ایران با عنوان «گامی به سوی تفسیر موضوعی» چاپ و منتشر شده است.
این استاد حوزه علمیه عنوان کرد: غزالی در تعبیری آورده است که من بعد از 70 سال عمر، با این روش آشنا شدم و تلاش کردم که وارد این موضوع شوم ولی احساس کردم در این سن پا گذاشتن به این مسئله برایم دشوار است و وی اعتراف کرده است که من در تمام عمر که با قرآن کریم و مفاهیم آن مانوس بودم بهره کمی بردهام ولی در این شیوه تفسیری، اسراری نهفته است که میتوان مطالب زیادی از قرآن کریم به دست آورد.
طیب حسینی ادامه داد: البته وی با وجود کهولت سن وارد این عرصه شد و ماحصل تلاش او کتابی در دو جلد است که در کشور ما با عنوان «گامی به سوی تفسیر موضوعی» چاپ شده است.
وی با بیان اینکه غزالی از اندیشمندان بزرگ مصری است و در این کشور آشنایی عمومی و حتی حتی حوزههای علمی اهل سنت با قرآن کریم رواج بیشتری نسبت به کشور ما دارد تصریح کرد: این نوع نگرش به قرآن کریم یعنی براساس تفسیر ساختاری، تحول زیادی در فرد و جامعه ایجاد میکند و کسانی که با نگاههای مثبت وارد این فضا میشوند بهرههای بسیار خوبی هم از آن بردهاند و بنده هم معتقدم که این شیوه میتواند به جوانان علاقهمند نمایی تازه از زیباییهای قرآن کریم و آموزههای آن را ارایه کند.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه عنوان کرد: این روش نقش موثری در جذب جوانان به قرآن کریم بهخصوص حافظان قرآن دارد و میتواند فرایند حفظ قرآن را تسهیل و آسانتر کند.
طیبحسینی بیان کرد: ممکن است برخی افراد این روش را تفننی بدانند و بر آن نقدهایی هم وارد کنند که میتواند در قالب نشستهای علمی و کرسیهای نظریهپردازی نیز بررسی شود ولی معتقدم اگر همین نگاه ساختاری و پیوسته به مفاهیم قرآن کریم وجود داشته باشد قرآن برای مخاطبان بهخصوص جوانان و نسل نواندیش زیباتر جلوه میکند و مقدمهسازی بهتری برای تدبر در قرآن کریم ایجاد میشود.
این نویسنده، محقق و استاد حوزه علمیه تصریح کرد: اگر مطالب قابل نقدی هم بر این روش باشد که از سوی برخی نیز مطرح است نباید منجر به کنار گذاشتن این نظریه شود؛ بنده خودم مقالاتی در این زمینه نوشته و تفسیر ساختاری برخی سورهها از جمله سوره مبارکه طه را کار کردهام و وقتی در دسترس برخی محققان قرار گرفته است با وجود نقدهایی که بر آن وجود دارد آن را قابل دفاع میدانند.
طیبحسینی به مقوله تولید علم به خصوص علوم انسانی دینی اشاره و عنوان کرد: یکی از مقولاتی که در سالیان اخیر به خصوص و حتی از سوی بزرگان بر آن تمرکز و تاکید فراوانی شده و می شود مقوله اسلامیسازی علوم انسانی است و مطمئنا این نوع نگاه به قرآن کریم بسیار می تواند در این مقوله به ما کمک کند.
این محقق و قرآنپژوه اظهار کرد: ما معتقدیم که هر رطب و یابسی در قرآن کریم وجود دارد و تفسیر ساختاری میتواند این ظرفیت عظیم قرآن را نسبت به سایر روشهای تفسیری استخراج و در اختیار مخاطب قرار دهد؛ زیرا رسالت اصلی قرآن، هدایتبخشی است و هر چه انسان برای هدایت به آن نیاز دارد در قرآن کریم وجود دارد همان طور که خود قرآن نیز خودش را «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ» مطرح فرموده است.
طیب حسینی در پاسخ به سؤالی که برخی معتقدند احتمال سوءبرداشت از آیات و تفسیر به رأی در این نوع تفسیر بیشتر است، اظهار کرد: تفسیر به رأی در همه انواع روشهای تفسیری مطرح است و نمیتوان آن را مختص تفسیر ساختاری کرد؛ بنابراین همه دقتهایی که در تفسیر ترتیبی و موضوعی اعمال میشود باید در این نوع تفسیر نیز به کار گرفته شود تا مفسر دچار تفسیر به رای نشود.
این قرآنپژوه و نویسنده آثار متعدد قرآنی اظهار کرد: قواعد و روشهایی برای تفسیر از سوی محققان اعلام شده است که بهکارگیری آن میتوان انسان را از افتادن در ورطه تفسیر به رای باز دارد.
طیبحسینی با بیان اینکه زبان قرآن، زبانی ادبی است، عنوان کرد: سبکهای نوشتار متن به دو مقوله سبک علمی و ادبی قابل تقسیم است و تفاوت این دو سبک نیز در این است که سبک علمی تنها عقل مخاطب را هدف قرار میدهد ولی با برهان درصدد اقناع او است ولی سبک ادبی، علاوه بر اینکه عقل مخاطب را نشانه گرفته است با احساس و عواطف او نیز سر و کار دارد؛ بنابراین قرآن متنی ادبی است که هم با عقل مخاطب و هم با احساس و عاطفه او کار دارد؛ بنابراین برخلاف سبک علمی که عاری از هرگونه مجاز و تشبیه و استعاره و صنایع ادبی است، دارای انواع صنایع ادبی است که میتواند مخاطب را به خود جذب کند.
طیبحسینی تصریح کرد: بسیاری از آیات قرآن کریم آهنگین است و موسیقی خاص خود را دارد که بسیار جذاب و دلنشین است و از استعارات، تشبیه و تمثیل نیز بهره فراوانی برده است و میتوان گفت قرآن مشحون از فنون هنری، بلاغی و ادبی است و هم اندیشه انسان و هم دل و احساس او را سیراب میکند و تحت تاثیر قرار میدهد.
این محقق و استاد حوزه علمیه با بیان اینکه یکی از مبانی تفسیر ادبی این است که در یک متن چه غزل و یا قصیده باشد و یا سوره از سور قرآن باید همه متن پیوستگی داشته باشد و بر محوریت یک هدف اصلی دایر شود و نمیتوان از شاخهای به شاخه دیگر پرید که خود این موضوع موید این مسئله است که در یک متن ادبی مانند قرآن، پیوستگی موضوعی برقرار است.
طیبحسینی ادامه داد: در قرآن کریم نیز در هر سوره یک غرض اصلی وجود دارد که سایر اغراض در پیرامون آن مطرح و با آن مرتبط است، بنابراین اگر ما نتوانیم بهراحتی به این غرض اصلی دست یابیم و حتی در برداشت از غرض اصلی دچار اختلاف نظر هم باشیم نباید بهراحتی این روش تفسیری را نادیده گرفته و انکار کنیم بلکه باید راه برای همه باز باشد.
وی تاکید کرد: نباید مسیر برای پیمودن این راه توسط آیندگانی که قصد دارند با رعایت دقیق روش و قواعد تفسیری برداشتهای جدیدی از قرآن متناسب با شرایط زمان و مکان خود داشته باشند بسته شود ضمن اینکه این نظریه در عمل و تجربه نیز موفق بوده است.